شناسهٔ خبر: 28292763 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: بهار | لینک خبر

تبعیض بین کارگران پیمانکاری و رسمی، یادآور تبعیض نژادی در آمریکاست

وقتی فاضلاب، اقامتگاهی ایده‌آل می‌شود

ایسنا

گروه جامعه: شرایط زیست‌محیطی در عسلویه، بسیار وخیم است. وضع طوری شده که تنفس سالم و خوردن یک غذای مطلوب، از یک فعالیت طبیعی و بسیار عادی به یک تلاش روزمره تبدیل شده است. تبعیض در روابط کار بین نیروهای پیمانکاری و رسمی هم افزون بر دیگر معضلات شده است.

صاحب‌خبر -
نام عسلویه عناوین پرطمطراق بسیاری را به همراه دارد: پایتخت اقتصادی ایران، پایتخت انرژی ایران و... رضا طاهری (شاعر و نویسنده) در کتاب از مروارید تا نفت/تاریخ خلیج فارس/از بندر سیراف تا کنگان و عسلویه، معتقد است: عسلویه، یک واژه ترکیبی به معنای آب عسلی است. البته اینکه آب دریا طعم عسل دهد، احتمالا برآمده از زیبا نگریستن و اندیشیدن مردمان خوش‌ذوق و تلاشگری است که قرون متمادی در این تکه از سواحل نیلگون خلیج فارس زیسته‌اند و باتوجه به شیرینی برکتی که آب‌های این خلیج برایشان به ارمغان داشته، آن را به عسل تشبیه کرده‌اند.در چند دهه اخیر و با توجه به رشد تکنولوژی و استخراج ذخایر زیرزمینی، پتانسیل دیگری برای درآمدزایی مردمان دیار آب و عسل پیدا شده است: نفت و گاز. نفت و گازی که قابلیت این را دارند که نه فقط مردم عسلویه و کنگان را، بلکه کل کشور را برخوردار سازند.

ریه‌های آغشته به سرب و گوگرد موجود در هوا
با این وجود، تاکنون شرایط برای ساکنان این دیار به گونه دیگری بوده است. در واقع، نفت و گاز نه تنها نتوانسته انباشت ثروتی پایدار را برای مردم ایجاد کند بلکه چهره‌ای دهشت‌بار به بی‌نوایی آنها بخشیده است. در همین رابطه، یکی از کارگران پیمانکاری پالایشگاه عسلویه که بنا به ملاحظاتی، تمایلی به درج نام خود نداشت، در تماس با خبرنگار ایلنا به مساله آلودگی هوای منطقه اشاره کرد و گفت: هوا به قدری آلوده است که برای خانم‌های باردار و بچه‌های خردسال مشکل پیش می‌آورد. اخیراً هم وقتی تعدادی از کارگران آزمایش خون دادند، مشخص شد که بیماری‌های خونی گرفته‌اند. عده‌ای هم هستند که به‌خاطر استنشاق سرب و گوگرد در هوا، ریه‌هایشان پر از سرب و گوگرد شده است. در عسلویه، میزان گازهای حاصل از فلرها آنقدر زیاد است که حتی دریای منطقه نیز آلوده شده است.

اقامتگاه نیروهای پیمانکاری در کنار فاضلاب و لوله‌های پرفشار گازهای سمی
وی وضعیت بسیار تاسف‌بار مکانی به نام اقامتگاه نیروهای پیمانکاری در پالایشگاه را این‌گونه توصیف می‌کند: ساختمانی در کنار فاضلاب پالایشگاه، جایی که جدا از تمام آلودگی‌های زیست محیطی‌ای که دارد، خطرناک‌ترین بخش پالایشگاه است و هر لحظه، به‌خاطر تردد زیادی که در آن قسمت می‌شود امکان انفجار لوله‌های آن موجود است. در اینجا لوله‌های پرفشار رد شده است که پر هستند از گازهای سمی. حوضچه‌های فاضلاب همجوار این ساختمان، دهانه‌شان باز و رو به آسمان است و بوی بسیار بدی را در فضا می‌پراکنند. زمانی که تعدادی شرکت‌های خارجی در اینجا بودند، اعلام کردند هیچ‌گونه ترددی در این قسمت از پالایشگاه نباید بشود. بخش‌ ایمنی پالایشگاه هم با این ساختمان مخالف بود اما به هر دلیلی، این ساختمان احداث شد. اکنون هم کاربری آن را برای اقامت نیروهای تعمیرات و پیمانکاری گذاشته‌اند تا مثلا آنها دیگر در کانکس نباشند. جالب است که بر سر احداث این مکان به‌شدت غیراستاندارد، منت بسیار زیادی بر سر کارگران هم گذاشته شد. این درحالی‌ست که محل اقامت نیروهای رسمی، بسیار دورتر از این مکان و در محلی بهتر و ایمن‌تر قرار دارد. همان‌طور که گفتم از لحاظ میزان گازهای سمی ما در بدترین نقطه قرار داریم.وی ناامید از هرگونه تغییر و بهبود شرایط و با خستگی بسیار به نامه‌نگاری‌های مکرر ولی بی‌فایده‌ای که برای رفع مشکلات‌شان در محیط کار کرده‌اند، اشاره می‌کند و می‌گوید: مدیران در اینجا، مسئولیت اقدامات اشتباهشان را نمی‌پذیرند. آنها بودجه زیادی را صرف ساخت این ساختمان کرده‌اند؛ ساختمانی که به‌رغم تمام این هزینه‌ها اکنون تبدیل به معضلی بزرگ شده است.

تخم‌مرغ و تن ماهی؛ قوت غالب کارگران عاصی از غذای بی‌کیفیت توزیعی در محل کار  
بوی مشمئزکننده فاضلاب البته تنها در نقش آزاردهنده مشام کارگران عمل نمی‌کند بلکه فاجعه‌بارتر این است که کیفیت غذایی که بین نیروهای پیمانکاری هم توزیع می‌شود را، بسیار پایین می‌آورد. به گفته این کارگر؛ بسیاری از نیروهای پیمانکاری غذایی را که پیمانکار در ظرف یک‌بار مصرف توزیع می‌کند، نمی‌خورند چراکه بسیار پیش آمده با خوردن این غذا، دل درد و بیماری‌های معده گرفته‌اند. این امر موجب شده بسیاری به تخم‌مرغ و تن ماهی روی آورده‌اند. برخلاف شرایط نیروهای پیمانکاری، غذایی که به نیروهای رسمی داده می‌شود، بسیار باکیفیت و عالی است و این خود حاکی از یک نوع تبعیض در زمینه تغذیه بین نیروهای پیمانکاری و رسمی است. تبعیضی که یادآور تبعیض بین سیاهان و سفیدان در ایالات متحده آمریکاست.  

تبعیض در مرخصی، دستمزد، لباس و کفش ایمنی و بسیاری موارد دیگر
مشکل و در واقع، تبعیض، یکی‌، دوتا نیست بلکه دامنه‌دار است. تبعیضی که مثل یک گاز سمی به تمام ابعاد کار و روابط انسانی نفوذ می‌کند و آنها را تحت تاثیر قرار می‌دهد. وی در خصوص میزان مرخصی و مزایا بیان می‌کند: تبعیض بسیار زیادی بین نیروهای رسمی و پیمانکاری وجود دارد. تعداد روزهای مرخصی نیروی رسمی به صورت ۱۴-۱۴ است یعنی ۱۴ روز کار می‌کند و ۱۴ روز به مرخصی می‌رود. سه سال پیش، دستمزد نیروی رسمی از سه میلیون تومان شروع می‌شد.این درحالی‌ست که نیروی پیمانکاری مرخصی و دستمزدش بسیار کمتر است. دستمزدهای نیروهای پیمانکاری عموما در حد ۲ میلیون تومان و مرخصی‌اش هم بدین صورت است که بیست روز کار می‌کند و ۱۰ روز به مرخصی می‌رود. برخلاف، نیروهای رسمی که بلیط پرواز هم دریافت می‌کنند به نیروی پیمانکاری بلیط پرواز داده نمی‌شود.

نیروهای رسمی برخوردار از کارانه و اضافه کار هستند. بعلاوه، سهم آنها از پاداشی که اوپک برای کارکنان نفت می‌دهد بسیار بالاتر از نیروهای پیمانکار است. حال اینها را بگذارید در کنار بسیاری دیگر امکانات ورزشی، تفریحی و فرهنگی‌ از قبیل استخر، باشگاه، سینما و... اما حقیقت این است که بیشتر حجم کار در اینجا توسط نیروهای پیمانکاری انجام می‌شود.تبعیض موجود حتی به بحث ایمنی شخصی نیروهای کار هم می‌کشد. بنابر صحبت‌های این کارگر؛ در پالایشگاه چهارم فاز ۶، ۷ و ۸، نیروهای پیمانکار حتی از کفش و لباس ایمنی خوب، هم‌طراز با نیروهای رسمی هم برخوردار نیستند. وی تاکید می‌کند: این چیزها که دیگر به محیط زیست ارتباطی ندارد بلکه ناشی از سوءمدیریت و عدم تخصیص درست هزینه‌ها است.

چهره‌های خسته و افسرده نیروهای پیمانکاری در عسلویه
در پایان، صحبت‌های وی اینگونه تمام می‌شود: باید بیایید و شرایط کارگران را در اینجا ببینید. اکثرشان شبیه آدم‌های افسرده شده‌اند. البته نیروهای رسمی وضعیت خوبی دارند. ولی وضعیت نیروهای پیمانکاری آنقدر بد است که آنها اکنون راضی هستند که تنها وضعیت مرخصی‌شان شبیه مرخصی نیروهای رسمی بشود.

هیچ‌کس نمی‌تواند ۴۸ ساعت در عسلویه زندگی کند
بنا بر گفته‌های برخی مقامات رسمی کشور همچون عیسی کلانتری (رییس سازمان حفاظت محیط زیست ایران) آلودگی ناشی از اقدامات پالایشگاه‌ها، شرایط زیست عادی مردم را هم دچار اختلال جدی کرده است. وی با بیان اینکه؛ هیچ کس نمی‌تواند ۴۸ ساعت در عسلویه زندگی کند، اظهار داشت: از نظر قوانین زیست محیطی همین الان باید عسلویه تعطیل شود.کلانتری با اشاره به شرایط وخیم شاغلان در عسلویه گفت: آنها هیچ جایی برای فرار ندارند چراکه شهرها بین پالایشگاه‌ها احاطه شدند و به دلیل اینکه باید هزینه‌هایی صورت می‌گرفت، این پالایشگاه‌ها جابجا نشدند.رییس سازمان حفاظت محیط زیست کشور در اشاره به میزان سرمایه‌گذاری‌های صورت گرفته در عسلویه، تصریح کرد: ۱۲۰ میلیارد دلار در عسلویه سرمایه‌گذاری شده است. درحالی‌که برای جابجایی پالایشگاه‌ها تنها یک میلیارد دلار هزینه لازم بود، اما براساس کوتا‌هی‌های صورت گرفته مردم عسلویه یا باید بمیرند یا جابجا شوند و یا صنعت گاز و پتروشیمی ما تعطیل شود.

بلای نفت و گاز در عسلویه
جدا از تمام تبعیض‌هایی که بین نیروهای کار در عسلویه اعمال می‌شود و با توجه به تجربیات مشابه آلودگی در بسیاری از شهرهای ایران همچون اراک، اصفهان و تهران که به دلایل متعددی بیشتر در کانون توجه قرار دارند به نظر می‌رسد که قرار نیست اقدامی برای کارگران و ساکنان دیار آب و عسل صورت گیرد. در پایان، کل روایت را می‌توان در این چند عبارت خلاصه کرد: ریه‌ها می‌سوزند، آب آلوده می‌شود، تنفس سخت‌تر می‌شود، غول فقر بال‌هایش را می‌گستراند، اما چه باک؛ چراکه نفت و گاز هست و همه این مشکلات به چند مشت دلار می‌ارزد.

برچسب‌ها:

نظر شما