شناسهٔ خبر: 28286700 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه خراسان | لینک خبر

هیلاری کلینتون در یادداشتی در « آتلانتیک» مطرح کرد:

دموکراسی آمریکایی در بحران

صاحب‌خبر - تقریبا دو سال از زمانی که دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا توانست به لطف کسب آرای بیشتر هیئت الکترال به ریاست جمهوری برسد، می گذرد. من یک روز بعد و در سخنرانی خود به منظور اعلام پذیرش نتایج انتخابات گفتم: «ما به او یک ذهن باز و چنین فرصتی برای رهبری کردن بدهکاریم.» در آن روز امیدوار بودم ترس هایم از آینده بی سبب بوده باشد. اما این طور نبود.ترامپ در بیست و یک ماهی که از آغاز ریاست جمهوری‌اش می گذرد، حتی فراتر از حد و اندازه پایینی که در جریان کارزار زشت انتخاباتی برای خود تعیین کرد، سقوط کرده است. مثال نخست، بی رحمی غیر قابل وصف دولت او در قبال خانواده های مهاجرانی است که بدون اسناد معتبر و ثبت شده از مرز عبور می کنند و جدا کردن کودکان به مدت بیش از هشت ماه از والدینشان نمونه بارز آن بود. به گفته نیویورک تایمز، دولت ترامپ همین حالا هم به رغم همه انتقادات و حتی دستور دادگاه، دوازده هزار و هشتصد کودک را در بازداشت دارد. در ادامه شاهد بی توجهی شنیع رئیس جمهور به پورتوریکو بودیم؛ پس از آن که توفان ماریا این جزیره را درنوردید، دولت ترامپ واکنشی بسیار حداقلی به این بحران که بیش از سه هزار نفر بر اثر آن کشته شدند، داشت. از سوی دیگر با وجود مجرم شناخته شدن چندین افسر اطلاعات نظامی روسیه در نفوذ اینترنتی به پایگاه های مورد استفاده حزب دموکرات در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 2016، ترامپ همچنان وقوع حمله ای جدی به آمریکا به وسیله یک قدرت خارجی را انکار می کرد و آن را شایعه و هیاهوی رسانه ای نامید.ترامپ و اطرافیان او اقدامات نفرت انگیز متعدد دیگری نیز داشته اند که به خاطر آوردن آن ها در این مقال نمی گنجد. به نظر من البته بخشی از این مسائل بیشتر باعث می شوند نتوانیم حواس خود را به اصل موضوع معطوف کنیم. اصل موضوع نیز البته حفاظت از دموکراسی در آمریکاست. به عنوان شهروندان ایالات متحده این مهم ترین وظیفه ماست؛ به ویژه حالا که این دموکراسی در بحران قرار گرفته است.منظور من از استفاده از واژه بحران در این جا، معانی سبک این واژه نیست. البته هیچ تانکی در خیابان ها حضور ندارد و سوء مدیریت و ناکارآمدی دولت نیز ممکن است البته فعلا محدود به چند جبهه باشد. اما نهادها و سنت های دموکراتیک ما تحت یورش قرار گرفته اند. ما باید هر کاری که از دستمان بر می آید برای مقابله با این وضع انجام دهیم و حتی یک لحظه را هم از دست ندهیم. به باور من یورش به دموکراسی در آمریکا از پنج جبهه صورت می گیرد. نخست، یورش ترامپ به حکومت قانون جان آدامز ، جمهوری را «دولت قانون و نه دولت انسان ها» می داند. این تفکر در دو اصل قدرتمند نهادینه شده است: هیچ کس و حتی قدرتمندترین مقامات هم فراتر از قانون نیستند و همه شهروندان در برابر قانون و حفاظت شدن به وسیله آن برابر هستند. بنیان گذاران ایالات متحده می دانستند رهبری که از قرار گرفتن ذیل شمول قانون می گریزد یا رهبری که اجرای قانون را سیاسی می داند و در مسیر آن سنگ اندازی می کند ، چیزی جز یک رهبر مستبد نیست.این توصیفات شباهت های فراوانی با دونالد ترامپ دارد. او به نیویورک تایمز گفت: «من مطلقا حق دارم هر کاری که بخواهم با وزارت دادگستری انجام دهم.» به گفته این نشریه، وکلای ترامپ در ماه ژانویه در نامه ای که به رابرت مولر بازرس ویژه تحقیقات از پرونده دخالت روسیه در انتخابات آمریکا فرستاده بودند، باز به چنین استدلالی استناد کرده و نوشته بودند که: «دخالت ترامپ در جریان تحقیقات به معنای سنگ اندازی در عدالت نیست چرا که او رئیس جمهور است.»نیویورک تایمز همچنین گزارش داد که ترامپ به دستیاران خود گفته انتظار داشته جف سشنز دادستان کل ایالات متحده صرف نظر از چیزی که در قانون آمده از وی حمایت و حفاظت کند. حتی به گفته جیم کومی رئیس سابق اداره پلیس فدرال (اف‌بی‌آی)، ترامپ انتظار داشته رئیس اف‌بی‌آی به وی و نه به قانون اساسی ، وفادار باشد. ترامپ حتی از وزارت دادگستری خواسته با مخالفان سیاسی او برخورد و به این ترتیب سنت سیاسی را که از زمان توماس جفرسون در آمریکا تداوم داشته ، نقض کند. دوم، زیر سوال بودن مشروعیت انتخابات در آمریکا اکنون شاهد دخالت های ادامه دار روسیه و تمایل نداشتن کامل ترامپ به توقف این موضوع و حفاظت از ایالات متحده هستیم. از طرف دیگر شاهد سرکوب رای دهندگان هستیم چرا که جمهوری خواهان الزامات سنگین و به باور من غیر قانونی برای جلوگیری از رای دادن مردم درخواست می کنند. از سوی دیگر شاهد تغییر خطوط مرزی نواحی انتخاباتی از سوی جمهوری خواهان هستیم که صرفا با هدف پیروزی نامزدهای مد نظر آن ها صورت می گیرد. همه این اتفاقات باعث می شود از اصل مقدس «هر نفر یک رای» دور شویم. سوم، جنگ رئیس جمهور علیه حقیقت و منطق به گفته واشنگتن پست، ترامپ در اوایل این ماه ظرف مدت زمان صد و بیست دقیقه، 125 اظهار نظر اشتباه یا گمراه کننده داشت. بنابر آماری که این نشریه از پایش اظهارات ترامپ از شروع ریاست جمهوری وی به دست آورده است، ترامپ از زمان حضور در کاخ سفید پنج هزار اظهار نظر اشتباه یا گمراه کننده داشته که به تازگی به میانگین سی و دو اظهار نظر این چنینی در روز نیز رسید.ترامپ امروزه با نیت و حدت به مراتب بیشتری در مقایسه با گذشته به دنبال برخورد با روزنامه نگاران است. البته که هیچ کس مایل نیست تحت فشار رسانه ها قرار بگیرد اما زمانی که یک فرد در سمت یک مقام عمومی قرار می گیرد، چنین فشار و انتقاداتی بخش طبیعی از کار آن فرد است. در چنین شرایطی انتقادات زیادی مطرح می شود، البته فرد یاد می گیرد با آن ها کنار بیاید و در پاسخ به آن ها هم استدلال های خود را مطرح می کند اما هیچ گاه نباید از جایگاه و اختیاراتش برای محروم کردن همه از حق آزادی رسانه ها استفاده کند. این در حالی است که ترامپ نیت خود را حتی به اندازه یک سر سوزن هم پنهان نمی کند. لزلی استال مجری برنامه شصت دقیقه در جریان رقابت های انتخابات ریاست جمهوری از ترامپ پرسید چرا همیشه به رسانه ها حمله می کند. ترامپ در پاسخ گفت: «چون می خواهم شما و جایگاه شما را بی اعتبار کنم تا هر وقت کسی علیه من مقاله ای منفی نوشت، مردم آن را باور نکنند.» چهارم، فساد نفس گیر ترامپ با در نظر گرفتن این موضوع که دولت ترامپ وعده داد «باتلاق (فساد) را بخشکاند»، شگفت انگیز است که چگونه رئیس جمهور و کابینه او در همین مدت تا این حد مرتکب تعارض منافع، سوءاستفاده از قدرت و نقض صریح و علنی قواعد اخلاقی بشود. ترامپ نخستین رئیس جمهور ظرف چهل سال گذشته است که از انتشار اسناد مالیاتی خود اجتناب می کند. او بر خلاف رؤسای جمهور سابق از سپردن دارایی های خود به یک امین یا نبود ارتباط با املاک و کسب و کارهایش در زمان ریاست جمهوری اجتناب کرده است. این امر باعث ایجاد تعارض منافع در سطحی بی سابقه شده است به نحوی که فعالان لابی کننده حامی صنایع، دولت های خارجی و سازمان های مرتبط با جمهوری خواهان با شرکت های وابسته به ترامپ ارتباطات تجاری دارند و رویدادهایی پر زرق و برق و پر سود در هتل ها، زمین های گلف و دیگر املاک ترامپ برگزار می کنند. آن ها به طور مستقیم به جیب ترامپ پول می فرستند. ترامپ در حقیقت از کسب و کار ریاست جمهوری منتفع می شود.ترامپ حتی وانمود نمی کند که منافع و خیر عمومی را بر منافع شخصی و سیاسی خود ترجیح می دهد. او به نظر نمی فهمد که کارکنان دولت باید به مردم خدمت کنند نه این که مردم به دولت و کارکنان آن خدمت کنند. بنیان گذاران آمریکا معتقد بودند برای آن که یک نظام جمهوری موفق شود به چیزی بیش از قوانین خردمندانه، نهادهای مستحکم و قانون اساسی درخشان نیاز است. فضایل مدنی و جمهوری خواهانه آن رازی است که باعث می شود همه نظام حاکم به خوبی کار کند. دونالد ترامپ می تواند ضعیف ترین رئیس جمهور جمهوری خواهی باشد که تا کنون روی کار آمده است. پنجم، عامل تضعیف اتحاد ملی ؛ زیربنای دموکراسی نظام های دموکراتیک اساسا به واسطه ماهیت شان، منظم نیستند. ما آزادانه بحث و با قاطعیت با همدیگر مخالفت می کنیم. این بخشی از آن چیزی است که ما را از جوامع اقتدارگرا که هر گونه مخالفت در آن ها ممنوع است، متمایز می کند، اما آن طور که آبراهام لینکلن می گوید ما با «پیوندهای عمیق عاطفی» در کنار هم قرار گرفته ایم و این باور در میان ما وجود دارد که از دل اصطکاک و برخوردهای گاه و بی گاه، اتحادی شکل می گیرد که مجموع ما را بسیار قدرتمندتر از هر یک از اجزا می کند.دموکراسی به این شکل کار می کند یا دست کم باید به این شکل کار کند، اما ترامپ حتی وانمود نمی کند که رئیس جمهور همه آمریکایی هاست. سخت است که بخواهیم تار و پود نژادپرستانه اساسا هر آن چه را که ترامپ می گوید نادیده بگیریم. حتی چنین اظهاراتی گاهی به بافت کلام او هم محدود نمی شوند و آشکارا خود را نشان می دهد. وقتی ترامپ می گوید مردم هائیتی یا آفریقا در کشورهای «کثافت خانه» زندگی می کنند، سوء برداشت از چنین لفظی غیر ممکن می شود. همین امر زمانی که ترامپ می گوید نمی توان به خاطر این که یک قاضی آمریکایی اصالتا مکزیکی است به حرف او اعتماد کرد، باز نمود پیدا می کند.نمی دانم علت نادیده گرفتن درد و رنج مردم پورتوریکو از سوی ترامپ به این خاطر است که او نمی داند آن ها هم شهروند ایالات متحده محسوب می شوند چرا که باور دارد افراد دارای پوست قهوه ای و اسامی خانوادگی متعلق به آمریکای لاتین هوادار او نیستند یا این که ترامپ اساسا فاقد ظرفیت و همدلی لازم برای درک این موضوع است. از طرف دیگر نمی دانم ترامپ وقتی به شدت از بازیکنان لیگ ملی فوتبال آمریکایی که به علت نژادپرستی نظام مند دست به اعتراض زدند انتقاد می کند یا جرایم ناشی از نفرت علیه مسلمانان را محکوم نمی کند، باز هم دست به مقایسه های مشابهی می زند یا خیر. البته می دانم ترامپ به سرعت می تواند به ستایش از کسانی مانند سفید پوست های افراطی شارلوتسویل بپردازد که به باور او، حامیانش هستند. پیامی که ترامپ با نادیده گرفتن و بی احترامی به برخی آمریکایی ها از خود ارسال می کند اشتباهی حقیقی است. او اساسا می گوید برخی از مردم آمریکا به این کشور تعلق ندارند، همه ما برابر آفریده نشده ایم و برخی ها از سوی آفریدگارشان مستحق حقوق مشابه دیگران شناخته نشده اند.در این شرایط یکی از اصلی ترین حوزه ها باید بهبود و حفاظت از انتخابات باشد. کمیته اطلاعات سنا مجموعه ای از توصیه های دو حزبی را به منظور بهبود نظام رای گیری در ایالات متحده مطرح کرده است که از آن جمله می توان به برگزاری رای گیری با استفاده از تعرفه های کاغذی، حسابرسی آرا و هماهنگی بهتر میان مقامات سطوح فدرال، دولتی و محلی درباره امنیت سایبری اشاره کرد. این می تواند نقطه شروع خوبی باشد. کنگره نیز باید آسیبی را که دیوان عالی فدرال به نظام رای گیری وارد کرد از طریق احیای کامل حمایت و حفاظت از رای دهندگان و همچنین آمریکایی هایی که مدتی زندانی بوده اند و دین خود را به جامعه پرداخته اند، جبران کند، اما حتی بهترین قوانین هم اگر نتوانیم راهی برای بخیه زدن تار و پود در حال فروپاشی جامعه و احیای روحیات مدنی خود پیدا کنیم، نخواهند توانست از ما حمایت کنند. اقدامات ملموسی می توان انجام داد که به ما کمک می کند؛ از آن جمله می توان به گسترش برنامه های خدمات رسانی ملی و بازگرداندن آموزش های مدنی به مدارس اشاره کرد. ما همچنین به اصلاحات اقتصادی نظام مند نیاز داریم تا نابرابری و قدرت بی افسار و مهار بنگاه های عظیم کاهش یابد و صدای بلندی به خانواده های طبقه کارگر بدهیم. سرانجام نیز یافتن راه درمان برای جامعه آمریکا به یکایک شهروندان آن بستگی دارد.

نظر شما