شناسهٔ خبر: 28276795 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: فرهیختگان آنلاین | لینک خبر

کارآفرین نمونه سال در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

مثل یک مرد جنگیدم

زهرا در گفت‌وگو با «فرهیختگان» می‌گوید: «من برای به دست آوردن این موفقیت با تک‌تک افرادی که فکر می‌کردند زن برای خانه آفریده شده است، جنگیدم. من برای اینکه بتوانم زندگی خود و فرزندم را بسازم و محتاج دیگری نباشم با تمام نگاه‌های سنتی مثل یک مرد جنگیدم.»

صاحب‌خبر -
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، زهرا بزرگ‌شده یک خانواده روستایی و سنتی بود. او تمام تلاشش را کرده بود تا درس بخواند و نمرات خوبی بگیرد تا خانواده‌اش راضی شوند برای ادامه‌تحصیل به شهر برود اما امان از دست حرف مردم که نگذاشت خانواده‌اش راضی به رفتن او به شهر شوند. او از دست همه ناراحت بود و می‌خواست تلافی کند. تصمیم گرفت با کسی ازدواج کند که برای خانواده‌اش خوشایند نبود. داماد، برادر دوستش بود. یک ماه از ازدواجش نگذشته بود که متوجه می‌شود چه آشی برای خودش پخته است و مخالفت‌های خانواده‌اش با ازدواج او درست بوده اما کار از کار گذشته بود و او باید تحمل می‌کرد. او متوجه می‌شود همسرش علاوه‌بر بدبینی‌ای که به او دارد، معتاد به مواد‌مخدر است. به همه این مشکلات باید دخالت‌های بی‌جای خانواده همسر را نیز اضافه کرد که نمی‌گذاشت زندگی آنها روز خوشی داشته باشد. چهار سال از ازدواجش نگذشته بود که با وجود اینکه پسرش به دنیا آمده بود، درخواست طلاق داد و با دلایل محکمه‌پسند قاضی را راضی به صدور حکم طلاق کرد. آن زمان پدر و مادرش مددجوی کمیته امداد بودند. از آنجا که زهرا همه حق و حقوقش را بخشیده بود زمانی که به خانه پدرش برگشت، آهی در بساط نداشت. برای همین تصمیم گرفت تا در زمین پدرش شروع به کشاورزی کند و خیار و گوجه و سبزیجات بکارد. همین کار شروع موفقیت او می‌شود تا امروز به‌عنوان تولید‌کننده گیاهان دارویی و کارآفرین نمونه زن معرفی شود. او این‌بار تصمیم می‌گیرد که نگذارد حرف مردم و نگاه آنها باعث از بین رفتن زندگی و آینده‌اش شود. او نگاه‌های سنتی را کنار می‌زند و حالا توانسته آینده خود و فرزندش را بسازد. او بارها زمین خورده است ولی دوباره دست به زانو گرفته و بلند شده یاعلی گفته و محکم‌تر ایستاده است. زهرا سلطانی‌پناه حالا 34 سال دارد و صاحب همه‌چیز در زندگی‌اش شده است. او در گفت‌وگو با «فرهیختگان» می‌گوید: «من برای به دست آوردن این موفقیت با تک‌تک افرادی که فکر می‌کردند زن برای خانه آفریده شده است، جنگیدم. من برای اینکه بتوانم زندگی خود و فرزندم را بسازم و محتاج دیگری نباشم با تمام نگاه‌های سنتی مثل یک مرد جنگیدم.»

  شروع کار

زهرا در زمین پدرش شروع به کشاورزی می‌کند اما برای فروش آنها دچار مشکل می‌شود. یک روز که به شهر رفته بود می‌بیند مغازه‌ها سبزیجات را به صورت بسته‌بندی شده به فروش می‌رسانند. به سراغ یکی از آنها می‌رود و  از آنها می‌خواهد که اگر برایش امکان دارد محصولات او را نیز بفروشند. این‌طور می‌شود که زهرا سبزیجاتش را به شهر می‌فرستد تا به فروش برسند. مدت‌زمانی زیادی نمی‌گذرد که به دلیل کیفیت خوب تولیدات زهرا همه سوپری‌ها خواهان فروش سبزیجات زهرا در مغازه‌شان می‌شوند. زهرا علاقه زیادی به کشاورزی دارد. او پس از مدتی متوجه می‌شود گیاهان دارویی هم خواهان زیادی در شهر دارند به همین دلیل تصمیم می‌گیرد در زمینه گیاهان دارویی کار کند.

او می‌گوید:  «گیاهان دارویی را از مراتع جمع‌آوری  و بسته‌بندی می‌کردم. بعد از مدتی پروژه‌ای در روستای ما زیرنظر سازمان ملل اجرا شد که هدف از اجرای آن تقویت انسجام سازمانی مدیریت منابع طبیعی و همچنین کمک به معیشت مردم بود. من در این پروژه شرکت و با آنها همکاری کردم و روش‌ها را یاد گرفتم و شروع به تولید کردم.» بعد از مدتی او در روستایشان تشکلی برای بانوان راه‌اندازی می‌کند که گیاهان دارویی را جمع‌آوری کرده و بسته‌بندی می‌کردند و به نمایشگاه‌های تهران و استان‌های دیگر می‌فرستادند. او خودش سه‌بار در نمایشگاه بین‌المللی روستاییان شرکت کرده و بارها نماینده شهرستان‌ها بوده است.

  ثبت شرکت تعاونی

زهرا می‌گوید: «پس از این اتفاقات خوب از استانداری به من گفتند که شما می‌توانید تشکل‌تان را ثبت کنید. من نیز این تشکل را در قالب شرکت تعاونی ثبت کردم تا زیرنظر منابع طبیعی کار کند. چون سر و کار ما با کشاورزی بود، این شرکت را ثبت کردیم تا بتوانیم از منابع طبیعی بهره‌برداری کنیم. بعد از ثبت شرکت ما در راستای احیای مراتع شروع به کار کردیم و حدود 500 هکتار از مراتع را با بیل بذر و بوته و نهال کاشتیم و احیا کردیم. بعد از سال 94 به دلیل احیای مراتع به‌عنوان مدیرعامل نمونه کشوری در حوزه منابع طبیعی معرفی شدم. بعدها به‌عنوان آبخیزدار نمونه کشوری و امسال هم به‌عنوان کارآفرین نمونه کشوری در خط ملی معرفی شدم.»

زهرا ادامه می‌دهد: «در سال‌های اخیر  چون خشکسالی‌های پی در پی اتفاق می‌افتاد به این فکر افتادم که ما به آب زیادی در کشاورزی نیاز داریم. محصولاتی هم که در روستا کشت می‌شود، بازدهی کم و آب زیادی دارند. من به این نتیجه رسیدم که گیاهان دارویی را که در مراتع وجود دارند، به زمین‌های کشاورزی منتقل و از آب کشاورزی برای‌شان استفاده کنم تا هم بازدهی بیشتر شود و هم آب کشاورزی کمتر مصرف شود. برای همین یک سایت گیاهان دارویی زیرنظر جهاد کشاورزی راه‌اندازی کردم که یک کار ترویجی بود و حدود 70 نوع از گیاهان دارویی را از مراتع به این زمین کشاورزی انتقال دادم. خوشبختانه خیلی خوب نتیجه گرفتم  و چون کاری ترویجی بود کم‌کم روستاییان هم به این فکر افتاده‌اند. همچنین همین سایت گیاهان دارویی به‌عنوان جاذبه گردشگری شهرستان بهاباد هم معرفی شده است.» به لطف کارهایی که زهرا در روستایشان انجام داده، کشاورزان روستا به این نتیجه رسیده‌اند که گیاهان پرآب‌خور و کم‌بازده را رها کنند و به سمت گیاهان دارویی روی بیاورند.

  اشتغالزایی برای زنان سرپرست خانوار

زهرا حالا یک کارگاه فرآوری و بسته‌بندی گیاهان دارویی دارد. او گیاهان را در روستا تولید می‌کند و از آنجا به کارگاه خود می‌فرستد تا فرآوری، عرق‌گیری و بسته‌بندی شوند. او می‌گوید: «زیرنظر کمیته امداد و با کمک فرمانداری وام اشتغالزایی 30 میلیون تومانی به من دادند. من نیز طرحی را برای زنان سرپرست خانوار اجرا کردم تا یک مرکز خرید راه‌اندازی کنم و محصولاتی را که تولید می‌شود آنجا عرضه کنم. من الان در روستا تولید می‌کنم و تولیدات را به بازارچه خیریه‌ای که در شهرستان به‌عنوان بازار عرضه تولیدات بانوان شهرستان و مخصوص زنان سرپرست خانوار راه انداختم، می‌فرستم. در واقع با همکاری کمیته امداد تولیدات زنان مددجویی که تحت‌پوشش کمیته امداد هستند و فضایی را برای عرضه ندارند از آنها خریداری می‌کنم و با مجوزی که دارم آنها را در بازارچه به فروش می‌رسانم. من توانستم برای 19 نفر به صورت مستقیم و 15 نفر به صورت غیرمستقیم شغل ایجاد کنم.»

زهرا پسرش را بزرگ‌ترین شانس زندگی‌اش می‌داند و می‌گوید: «خداوند را شکر می‌کنم چراکه پسرم بسیار با استعداد و فهیم و دوست‌داشتنی است. پسرم از سه سالگی همراه من بود و من سر زمین و موقع کشاورزی او را به دوشم می‌بستم و کار می‌کردم. به همین دلیل است که می‌گویم پسرم در تمام این سال‌ها همراه من بود و وجودش برای من‌ انگیزه‌ای بود تا ناامید نشوم و به راهم ادامه دهم. او همه سختی‌های من را از نزدیک مشاهده کرده، به همین دلیل من هم سعی می‌کنم تا آنجا که می‌توانم برایش در زندگی کم نگذارم.» حالا ذهن زهرا بازتر، دیدش وسیع‌تر و توقعش بالاتر رفته و تمام تلاشش این است که توانایی‌های خود را بیشتر کند. گام بعدی او این است که برند‌سازی کند و بتواند در آینده گیاهان دارویی را به‌عنوان یک برند معتبر عرضه کرده و حتی آنها را به کشورهای دیگر صادر کند.

 

* نویسنده : الهام کاظمی روزنامه‌نگار

نظر شما