به گزارش خبرگزاری تسنیم، بهنام مددی، مدیر رسانهای تیم فوتبال پیکان و از خبرنگاران باسابقه ورزشی، در خصوص اتفاقات دیدار خارج از خانه این تیم مقابل صنعت نفت آبادان یادداشتی نوشته است که در زیر میخوانید:
بخش اول؛ اواسط نیمه اول مسابقه بود که شوت محکم اکبر ایمانی با بیشترین شدت ممکن بهصورت مگنو باتیستا خورد، ضربهای که باعث گیجی چنددقیقهای مگنو شد و او در وضعیتی نگرانکننده با برانکارد به کنار زمین آمد. کادر پزشکی پس از مداوای ابتدایی او را به زمین برگرداند و باتیستا به هر شکلی که بود نیمه اول را تمام کرد؛ مثل همیشه مقتدرانه. در بین دو نیمه دکتر نقوی، پزشک تیممان پیش آقا مجید (جلالی) آمد و گفت ضربه خطرناکی به سر مگنو خورده و صلاح نمیبیند او به بازی ادامه بدهد. آقا مجید و مربیان تیم هم ماهان و خدابندهلو را از همان دقایق اول مصدومیت مگنو، فرستاده بودند برای گرم کردن. قرار به تعویض شد؛ با اینکه میدانستیم حضور مگنو در آن شرایط چقدر برای ما مهم است، اما اولویت همه ما سلامتی او بود. مگنو اما پیش آقا مجید آمد و اصرار کرد که بازی کند. او گفت "قول میدهم اگر کوچکترین مشکلی احساس کردم، بهسرعت به شما اطلاع بدهم و از زمین خارج شوم". در نهایت مگنو به زمین رفت. دکتر نقوی به او گفت "بههیچوجه وارد نبردهای هوایی نشو" و او مثل همیشه با آن لهجه دوستداشتنی برزیلیاش گفت: «چشم»؛ استوکهایش را پوشید و رفت. خداراشکر بازی را در سلامت کامل و با عملکردی فوقالعاده تمام کرد، اما با هر توپی که بهسمتش میآمد قلب ما تندتر میزد. او در روز تولدش سالم و سلامت پیش دختر کوچکش برگشت و ما را بیشتر از بردن مسابقه خوشحال کرد.
بخش دوم؛ براتعلی مولوی؛ اولین بار بود اسمش را میشنیدم. شاید چون کمتر به اسم کمکداورها دقت میکنم. عادت دارم قبل از هر مسابقه درباره داورهای بازی تیممان چیزهایی میخوانم تا بیشتر بشناسمشان. متولد فروردین 56؛ لیسانس تربیت بدنی و آنطور که سایت فدراسیون فوتبال نوشته، با سابقه قضاوت در 43 مسابقه، با قامتی بلند و چهرهای دلنشین. با موعود بنیادیفر و قهرمان نجفی که آنها را بیشتر میشناسم، از شهرکرد آمدهاند برای قضاوت مسابقه. بنیادیفر هیچ وقت داور دلنشین ما برای قضاوت بازیهایمان نبوده است؛ این را وقتی بعد از پایان مسابقه در پاسگاه کنار ورزشگاه و بین اسکورتها ایستاده بودیم هم بهشوخی به او گفتم، اما بنیادیفر و تیمش در آبادان همه تلاششان را برای یک قضاوت منصفانه انجام دادند، حتی زمانی که گل سالم فراز را مردود اعلام کرد هم اعتراض زیادی نکردیم، چون میدیدیم در چه شرایط سختی مشغول قضاوت هستند.
مولوی درست مقابل تماشاگران نفت ایستاده بود و با هر اتفاق، مقتدرانه پرچم میزد، داشت کارش را میکرد. اعتراضها از آن صحنه مربوط به خطای بهزعم نفتیها، هند و پنالتی آغاز شد، اما اوج آن زمانی بود که قریشی، مدافع نفت از آن اوتهای پشتکواروییاش انداخت و مولوی خطایش را گرفت، تصمیمش کاملاً درست بود، اما هواداران نفت به هیچ وجه با او موافق نبودند. ماجرا حاد شد و باران سنگ بود که آن طرف روی سر مولوی فرود میآمد. دو بار بازی را متوقف کردند، اما او هر دو بار برگشت و در نهایت یکی از آن سنگهای لعنتی درست به گونهاش برخورد کرد، فقط چند سانتیمتر زیر چشمش، فقط کمی تا کور شدن. ناظران مسابقه باز هم بازی را متوقف کردند. مولوی اما اصرار داشت بازی تمام شود، میگفت در این شرایط هم کارش را خواهد کرد. یک سنگ زیر چشمش خورده بود و همه آن را دیدند اما دهها سنگ به کمر و پاهایش خورده بود و هیچکس آنها را ندید، میخواست بازی را تمام کند، اما شرایط اصلاً مهیا نبود. بازی نیمهتمام ماند و وقتی دیدیمش، میگفت "تمام بدنم درد میکند؛ حتی دندانهایم"!
بخش سوم؛ مگنو و براتعلی، آنها قهرمانانه بازی را تمام کردند، چون عاشق شغلشان هستند و مسئولیتپذیر، اما از زمان پایان مسابقه تا همین الآن که این مطلب را مینویسم، لحظهای نیست که به آنها فکر نکنم، به دختر مگنو؛ به خانواده براتعلی، اینکه یک توپ و یک تکهسنگ میتوانستند چقدر ترسناک این بازی را تمام کنند، به اینکه؛ مگر ما فوتبال را برای چه میخواهیم؟ مگر قرار نیست همه ما از فوتبالمان لذت ببریم؟ وقتی آن سنگهای لعنتی را پرت میکنیم، به خانواده فرد مورد هدفمان فکر میکنیم؟ اگر آن سنگ چند سانتیمتر بالاتر خورده بود الآن حال تک تکمان چطور بود؟ مولوی قهرمان بازی دیروز بود، با اختلاف؛ در کنار هافبک مسئولیتپذیر ما. خدا را شکر که سلامت هستند، خدا را شکر.
به گزارش تسنیم، دیدار تیمهای صنعت نفت آبادان و پیکان از هفته هفتم رقابتهای لیگ برتر فوتبال، شب گذشته (جمعه) در ورزشگاه تختی آبادان با نتیجه 2 بر یک بهسود پیکان در جریان بود که بهدلیل تشنج روی سکوها و پرتاب سنگ به زمین، در لحظات پایانی ناتمام ماند.
انتهای پیام/*
∎
نظر شما