شناسهٔ خبر: 28236514 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایران آنلاین | لینک خبر

گزارش «ایران» از آغاز سال تحصیلی در مدارس مناطق زلزله زده:

اول مهر دانش آموزان مدارس ثلاث باباجانی غایبند

اینجا نه خبری از اول مهر است و نه خبری از شادی دانش‌آموزان برای شروع سال تحصیلی جدید! اینجا، بی‌حوصلگی بین دانش‌آموزانش موج می‌زند.نه فقط میان دانش‌آموزان بلکه زنان و مردانشان هم حس و حال دانش‌آموزان را دارند.انگار نه انگار که اول مهر است و قرار است سال تحصیلی آغاز شود. پسران و دخترانی که درهمین مدت کوتاه با من هم‌صحبت شده‌اند اصلاً ذوق و شوقی برای رفتن به مدرسه ندارند،آنهایی هم که دل و دماغی برای مدرسه دارند،بیابان‌های ثلاث را نشان می‌دهند که ..

صاحب‌خبر -

اخبار اجتماعی/ دم دمای صبح است و بیشتر زنان و مردان منطقه ثلاث از کانکس‌های خود بیرون زده‌اند. مردان نگاهشان به‌سمت هم‌صحبت‌هایشان می‌رود و زیر آفتاب می‌نشینند و با هم خوش و بشی می‌کنند و زنان هم با کلی ظرف از کانکس بیرون می‌آیند و به‌سمت شیرهای آب می‌روند.

آن طرف‌تر جوانتر‌ها زیر آفتاب چمباتمه زده‌اند، فقط چند دقیقه راه رفتن داخل همین منطقه کوهستانی  پر از کانکس به من می‌گوید که هنوز ساخت و ساز خانه در این منطقه آغاز نشده است. بیشتر مردم در کانکس زندگی می‌کنند و خانه‌ها هم نصفه و نیمه رها شده است. مردم محلی می‌گویند پول مصالح بالا رفته برای همین ساخت و ساز را رها کردند. وضعیت ساخت مدارس هم همین‌گونه است. چند مدرسه تخریب شده، خاکبرداری شدند، اما هنوز آجری روی آجری بالا نرفته است.

اینجا نه خبری از اول مهر است و نه خبری از شادی دانش‌آموزان برای شروع سال تحصیلی جدید! اینجا، بی‌حوصلگی بین دانش‌آموزانش موج می‌زند. نه فقط میان دانش‌آموزان بلکه زنان و مردانشان هم حس و حال دانش‌آموزان را دارند. انگار نه انگار که اول مهر است و قرار است سال تحصیلی آغاز شود. پسران و دخترانی که درهمین مدت کوتاه با من هم‌صحبت شده‌اند اصلاً ذوق و شوقی برای رفتن به مدرسه ندارند، آنهایی هم که دل و دماغی برای مدرسه دارند، بیابان‌های ثلاث را نشان می‌دهند که هنوز مدرسه‌ای برایشان ساخته نشده است. دانش‌آموزان ثلاث نه میل و رغبتی برای اول مهر دارند و نه امیدی به آینده خود.

وضعیت دانش آموزان ثلاث باباجان

اینها را پوریا هم می‌گوید. پسر 15 ساله‌ای که اگر زلزله نمی‌آمد و به مدرسه می‌رفت حالا باید خودش را برای اول مهر امسال آماده می‌کرد. گوشه تیر برق نشسته و به من زل زده است. از او می‌پرسم دنبال چند دانش‌آموز می‌گردم. خودش شروع می‌کند قصه تحصیلش را گفتن: «بعد از زلزله مدرسه نمی‌روم. خانم وضعیت ما به هم ریخته است. مدرسه ما کاملاً تخریب شد و بعدش هم حال و حوصله‌ای نداشتم که توی چادر درس بخوانم.»

از او می‌پرسم آیا مسئولان آموزش و پرورش منطقه پیگیری نکردند تا دانش‌آموزانی را که مدرسه را رها کردند، شناسایی و به مدرسه بازگردانند، می‌گوید: «نه. اصلاً. چند باری مادرم گفت که مدرسه برو اما چون زیر چادر بودیم نمی‌شد درست و حسابی درس بخوانیم. خیلی از بچه‌ها هم مثل من هستند. اینجا خوابگاه برای دختران بود خراب شد چند تا از دختران فامیل هم از روستا می‌آمدند و در این خوابگاه می‌ماندند. بعد که خراب شد دیگر نتوانستند ادامه تحصیل بدهند الان در روستا زندگی می‌کنند.»

چند کانکس آنطرف‌تر را نشان می‌دهد که عرفان، بابک و تهمینه در آن زندگی می‌کنند یا چند روستایی که آنطرف‌تر از ثلاث هستند و محل اسکان فامیل‌هایشان شده، روی صحبتش درباره افرادی است که دیگر درس نمی‌خوانند. دخترها مدرسه هایشان خراب شده و دیگر خوابگاهی ندارند که شب در آن بمانند. همین دلیلی است که خانواده اجازه درس خواندن را ندهد و پسرها حال و حوصله درس خواندن در مدارس سه شیفته را ندارند و خیلی هایشان به بهانه نبود مدرسه نان آور خانه شده‌اند.

کوله بری دانش آموزان

پوریا از کوله بری دانش‌آموزان می‌گوید که انگار خیلی هم در اینجا رواج دارد: «از وقتی که مدرسه‌ها خراب شد خیلی‌ها ترک تحصیل کردند و با پدرشان کوله‌بری می‌کنند.» عرفان یکی از همین بچه‌هاست. چند ماهی می‌شود که درس و کتاب را ول کرده و با پدرش به کوه می‌رود. خودش می‌گوید که 17 سال دارد و تا کلاس دوم دبیرستان هم درس خوانده است: «ریاضی می‌خواندم. درسم هم خوب بود. بعد از زلزله مدرسه را سه شیفته کردند. کلاس‌ها خیلی شلوغ بود یک ماهی رفتم اما دیگر تحمل آن شلوغی را نداشتم. درسم هم خیلی ضعیف شده بود. اصلاً درس را نمی‌فهمیدم. شرایط جسمی پدرم هم خوب نبود. برای همین تصمیم گرفتم کمک خرج خانواده شوم تا زودتر خانه مان را بسازیم. چند باری با پسرعموهایم رفتم کوله بری. در منطقه ثلاث خیلی از مردها کوله برند. بارهای سبک را من می‌آوردم. الان هم برخی وقت‌ها می‌روم. باید کاری باشد که به کوه بروم.»
در چهره‌شان بغضی نهفته است. اخم‌هایش را درهم می‌کند و سرش را پایین می‌اندازد. انگار که تمام رؤیاهایش بعد از آن شب شوم بر باد رفته است: «درس خوب است. دوست داشتم مهندس برق شوم. دوست داشتم دانشگاه تهران درس بخوانم اما الان شرایطش نیست.

هیچ کس کاری برای ما نکرده، مدرسه که هیچ، وام خانه هم به ما نداده‌اند.» آنهایی که مدرسه نمی‌روند یک درد دارند و مشکلشان نبود شرایط تحصیل بعد از زلزله است و آنهایی که مدرسه می‌روند درد دیگری دارند. برای آنهایی که سال تحصیلی شروع می‌شود، درد آنجاست که مدرسه‌ای وجود ندارد، کلاس‌ها شلوغ است و کتابی بین‌شان تقسیم نشده است. اینها را مهران دانش‌آموز پایه نهم می‌گوید: «هنوز کتاب نگرفته‌ام. امسال باید تعیین رشته کنم. دلم می‌خواست هنرستان درس بخوانم. هنرستان خراب شده و هنوز مدرسه‌ای ساخته نشده حتی کانکس‌های هنرستان برای بچه‌های خودشان هم کم است. شاید امسال را بخوانم و بعد ترک تحصیل کنم. چون درس خواندن هم پول می‌خواهد. باید کلی دفتر و خودکار بخرم. ما پول نداریم. البته چند روز پیش خیریه‌ای آمد چند تا دفتر و خودکار بین ما پخش کرد اما راستش اصلاً کافی نیست.»
این وضعیت برای دختران سخت‌تر از پسران است؛ دوره ابتدایی با تحصیل در کلاس‌های چند پایه و کمترین امکانات سپری می‌شود. پس از اتمام دوره ابتدایی، ممکن است در روستای محل زندگی دبیرستانی وجود نداشته باشد. بنابراین دانش‌آموزان باید کیلومترها آن طرف‌تر به دبیرستان روستای مجاور بروند که برخی به خاطر نداشتن پول سرویس مدرسه، این مسیر را پیاده طی می‌کنند و در مدارس شبانه روزی می‌مانند تا چهارشنبه شب شود و دوباره راهی خانه شوند. زلزله که آمد برخی از این مدارس شبانه روزی تخریب می‌شود و برخی‌های دیگر هم ترک برمی دارد. از آن روز تاکنون نه خوابگاهی درست می‌شود نه دانش‌آموزان حاضرند در خوابگاهای تخریبی زندگی کنند. نبود خوابگاه هم حالا شده عامل ترک تحصیل بسیاری از دختران منطقه. موضوعی که تهمینه می‌گوید: «بعضی از دوستانم از روستاهای اطراف می‌آمدند. بعد از زلزله دیگر خوابگاهی نبود برای همین ترک تحصیل کردند.» تهمینه 15 سال دارد و اهل روستای سلفی است. چند روزی میهمان خواهرش بود تا سال تحصیلی را تمام کند: «در روستای ما مدرسه نیست خیلی از دخترها تا ابتدایی درس می‌خوانند و پدرها هم اجازه درس خواندن بیشتر را نمی‌دهند. بعد از زلزله ترک تحصیل دخترها بیشتر شد.»
او برای ما از چند شیفته شدن مدرسه می‌گوید: «نیمی از مدارس سر پل ذهاب تخریب شده. آموزش و پرورش از ما خواسته دانش‌آموزان مدارس تخریبی را در مدارس خودمان جا دهیم. ما این کار را کردیم و الآن مدرسه ما دوشیفت است. البته شیفت عصر دانش‌آموزان دبیرستانی می‌آیند.» از او درباره ارسال کانکس به مدارس روستایی و شهری می‌پرسم:«قول دادند برای مدرسه به شهر و روستا کانکس بفرستند. در شهر که هنوز مشکل داریم و برای مدرسه ما هم هنوز ارسال نشده چون جمعیت دانش‌آموزی بالا رفته است. برای برخی از روستاهای صعب العبور هم کانکس ارسال نشده با این حال با همین توان فعالیت می‌کنیم. البته برخی جاها هم کانکس آمده و کارشان را شروع کرده‌اند.»

تکلیف دانش‌آموزان چه می‌شود؟

زلزله که آمد تعدادی از مدارس سر پل ذهاب و ثلاث باباجانی و قصر شیرین تخریب شد. بر اساس آمار اداره کل آموزش و پرورش کرمانشاه 30 هزار دانش‌آموز و 2 هزار و 177 نفر فرهنگی در سه منطقه زلزله زده سر پل ذهاب، ثلاث باباجانی و قصر شیرین زندگی می‌کنند. همچنین بر اساس آمار‌ها 78 مدرسه در قالب 415 کلاس درس تخریب کامل شد. 16 مدرسه در قالب 200 کلاس نیاز به تعمیرات جزئی دارد. 5 مدرسه هم نیاز به مقاوم‌سازی دارد که برای بازسازی این مدارس اعتباری بالغ بر 120 میلیارد تومان لازم است. با این حال مسئولان آموزش و پرورش ثلاث باباجانی اجازه صحبت کردن درباره مشکلاتشان را ندارند. این را یک مقام مسئول در آموزش و پرورش ثلاث می‌گوید و از من می‌خواهد که اسمش در گزارش آورده نشود. آن‌طور که این مقام محلی می‌گوید: «وضعیت در ثلاث بین دانش‌آموزان حسابی به هم ریخته است. بیشتر دانش‌آموزان ترک‌تحصیل کرده‌اند. این وضعیت بعد از زلزله بیشتر شده است. آبان ماه پارسال وقتی زلزله آمد چند ماه بعد برخی از مدارس بازسازی شد اما زلزله بعدی دوباره تخریبش کرد.»
وی تأکید می‌کند: «تاکنون 6 هزار و 100 نفر از دانش‌آموزان ثبت‌نام کردند و فکر می‌کنم تا هفته اول مهر این عدد به 6 هزار و 400 نفر می‌رسد. ما نیاز جدی به کانکس داریم تا دانش‌آموزانی را که در خوابگاه می‌روند در کانکس اسکان دهیم. بر اساس برآوردهای ما 61 کانکس برای خوابگاه نیاز است. در شورای معاونین کرمانشاه هم این موضوع را گفتیم. تا امروز هم پیگیر کانکس‌ها بودیم اما تاکنون جوابی نشنیدیم. معلوم نیست تکلیف دانش‌آموزان چه می‌شود.»
این مقام آگاه با تأکید بر اینکه ما در منطقه همچنان در بحران هستیم، می‌افزاید: «متأسفانه کمک‌ها برای دانش‌آموزان بیشتر به سر پل ذهاب می‌رود و آموزش و پرورش، ثلاث را رها کرده است. امیدی نداریم که کانکسی وارد منطقه شود. خواهش می‌کنم حرف ما را به گوش مسئولان در تهران برسانید. تاکنون
4 کانکس برای ما ارسال کرده‌اند. ما چطور می‌توانیم 61 کانکس را تهیه کنیم. در ثلاث و روستاهایش 80 درصد مدارس تخریب شده است. استاندار کرمانشاه برای جلسه به تهران می‌رود و اعلام می‌کند مشکلی نداریم وضعیت خوب شده است اما شما ببینید هنوز ما برای دانش‌آموزان مشکل داریم.
وی با تأکید بر اینکه تا چند روز دیگر زمستان می‌آید و ما نه کانکس داریم نه وسایل گرمایشی، می‌گوید: چند کانکس را برای دانش‌آموزان گذاشته‌ایم. حالا استرس داریم که وسایل گرمایشی آن را چگونه مهیا کنیم. اگر پای دانش‌آموزان روی المنت برود و آتش‌سوزی شود ما چه کار باید بکنیم. ما هنوز نمی‌دانیم 100 دانش‌آموز را چگونه در کانکس اسکان دهیم.

این دانش‌آموزان حمام و سرویس بهداشتی می‌خواهند. ما نتوانستیم برای آنها سرویس بهداشتی بیاوریم. این مسأله باعث می‌شود تا چند روز دیگر دانش‌آموزان شپش بگیرند و ما با بحران دیگری روبه‌رو می‌شویم.این وضعیت البته در سرپل ذهاب هم وجود دارد. آن‌طور که رئیس کمیته امداد سر پل ذهاب می‌گوید: هم‌اکنون مدارس ما سه شیفته هستند. یعنی دانش‌آموزان 8 تا 11، 11 تا 2 و 2 تا 5 سر کلاس درس می‌نشینند و این وضعیت موجب افت تحصیلی دانش‌آموزان شده است. چندی پیش وزیر آموزش و پرورش وعده داد که به این وضعیت رسیدگی کند تا دیگر دانش‌آموزی در کانکس درس نخواند اما هنوز اتفاقی در این باره نیفتاده است و باید از آموزش و پرورش پرسید که دقیقاً برای اول مهر چه کاری قرار است انجام دهند. حیدر بهرامی تأکید می‌کند: شما وارد منطقه شوید. با دانش‌آموزان صحبت کنید. متوجه می‌شوید که هیچ کدام علاقه‌ای برای حضور در مدرسه  ندارند. بسیاری از دانش‌آموزان نخبه منطقه ترک تحصیل کرده‌اند و ما موضوع را پیگیر شدیم، فهمیدیم که آنها در کانکس نمی‌توانند درس بخوانند و شرایط برای ادامه تحصیل به خاطر نبود مدرسه در روستاها هم وجود ندارد./ روزنامه ایران

نظر شما