امام خمینی: این گریه و روضه انسانساز است
میخواهند روضه را از بین ببرند نمیفهمند
صاحبخبر - بنیانگذار کبیر انقلاب، چهار مهر 1358در جمع هیات فاطمیون تهران به تشریح فلسفه عزاداری برای حضرت سیدالشهدا پرداختند و فرمودند: «رضاخان، اولش خیلی هم روضه میگرفت؛ هم روضه و هم تکیهها میرفت. یکدفعه در یک محرمی گفتند همه تکیهها را رفته است! بعد که ملت را بازی داد، آن وقت آن چهرهاش را نشان داد؛ تمام روضهها را در سرتاسر مملکت قدغن کرد؛ و بر معممین آن کرد که نمیتوانست یک نفر معمم ظاهر بشود توی خیابان. معممین را حتی قدغن کرده بودند که شوفرها هم سوار نکنند. بعضی شوفرها هم خوشرقصی میکردند برای آنها. مقصد آخوند نبود؛ مقصد اسلام بود. میدیدند که تا اینها هستند اسلام را نمیشود از بین برد؛ باید اینها را از بین برد، بعدش اسلام را از بین برد. «اسلام منهای روحانیت» همین تز است. حالا یا گویندهاش ملتفت نیست، یا ملتفت است. این مطلبی که الان القا کردهاند به جوانهای ما که تا کی گریه و تا کی روضه و اینها؟! بیایید تظاهر کنیم. اینها نمیفهمند روضه چیست و این اساس [را] کی تا حالا نگه داشته است، این را نمیفهمند و نمیشود هم بهشان بفهمانیم. اینها نمیفهمند که این روضه و این گریه آدمساز است؛ انسان درست میکند. این مجالس روضه، این مجالس عزای سیدالشهدا، این تبلیغات بر ضد ظلم، این تبلیغ بر ضد طاغوت است. بیان ظلمی که به مظلوم شده تا آخر باید باشد. همینها در عین حالی که جوانهای خودشان که کشته شدند، برایشان فریاد میزنند و چه میکنند لکن بازی خوردند. میگویند آن جوانها را از یاد ببرید! برای اینکه آنهایی که به اینها تلقین میکنند اساس را سیدالشهدا میدانند. اساسی که همهچیز را تا حالا نگه داشته، اوست. پیغمبر هم فرمود که أنَا مِْن حُسَینٍ؛ یعنی دیانت را او نگه میدارد و این فداکاری دیانت اسلام را نگه داشته است و ما باید نگهش داریم. این جوانها توجه ندارند، البته یک دستهاند [که] تزریق به اینها شده از [طرف] اشخاصی که میخواهند نباشد، این اساس [نباشد] میخواهند روضه را از بین ببرند: روضه نخوانید دیگر! روضهخوانی نکنید دیگر؛ صحبت کنید. اینها نمیدانند که روضهخوانی است که عواطف مردم را همچو تهییج میکند که برای همه چیز حاضرند. وقتی مردم دیدند که سیدالشهدا جوانهایش را آنطور قطعهقطعه کردند و آنطور جوانهای خودش را داد، برای مردم آسان میشود که جوان بدهند و با این حس شهادت دوستی این معنی را ملت ما پیش برد و رمز همین معنایی بود که از کربلا منعکس شد به همه جهاتی که ما داشتیم، به همه ملت ما و همه آرزوی شهادت میکردند؛ همان شهادتی که سیدش سیدالشهدا بود. اینها نمیفهمند که اینهاست که نگه داشته است. آنهایی که میفهمند تزریق میکنند و دیگران را گول میزنند. اساس را باید حفظ بکنیم. اساس اسلام است و جمهوری اسلامی با محتوای اسلامی. باید کوشش کنید تا حفظ بشود این مجالس و مجامع اسلامی را باید حفظ بکنید. هر دو جهت باید باشد. نه آنطوری که سابق بود و اصلش کاری به دستگاه ظلم نداشتند. آن هم با یک تبلیغاتی که شده بود. نه آنکه ما بیاییم نمازمان را بخوانیم و برویم سراغ کارمان توی خانهمان بنشینیم؛ اهل منبر هم بروند و چهار کلمه روضه بخوانند و فوقش هم چهار کلمه اخلاق بگویند و بروند تو خانههاشان بنشینند. باید در مقابل ظلم، در مقابل ستم بایستند. این کلمه «کلُّ یوْمٍ عَاشُورَا و کلُّ أَرْضٍ کرْبَلاء» یک کلمه بزرگی است که اشتباهی میفهمند. آنها خیال میکنند که یعنی هر روز باید گریه کرد! لکن این محتوایش غیر از این است. کربلا چه کرد، ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشی را بازی کرد، همه زمینها باید آنطور باشند. نقش کربلا این بود که سیدالشهدا ـ سلامالله علیه ـ با چند نفر جمعیت و عده معدود آمدند کربلا و ایستادند در مقابل ظلم یزید و در مقابل دولت جبار. در مقابل امپراتور زمان ایستادند و فداکاری کردند و کشته شدند، لکن ظلم را قبول نکردند و شکست دادند یزید را. همه جا باید اینطور باشد. همه روز هم باید اینطور باشد. همه روز باید ملت ما این معنا را داشته باشد که امروز روز عاشوراست و ما باید مقابل ظلم بایستیم و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم، انحصار به یک زمین نداشته؛ انحصار به یک افراد نداشته. قضیه کربلا منحصر به یک جمعیت 70 و چند نفری و یک زمین کربلا نبوده. همه زمینها باید این نقشه را اجرا کنند و همه روزها غفلت نکنند. ملتها باید غفلت نکنند از اینکه همیشه باید مقابل ظلم باشند. ما «ملیت» را در سایه تعالیم اسلام قبول داریم... ملت، ملت ایران است، برای ملت ایران هم، همه جور فداکاری میکنیم، اما در سایه اسلام است؛ نه اینکه همهاش ملیت و همهاش گَبْریت! ملیت، حدودش حدود اسلام است و اسلام هم او را، تایید میکند. باید این نهضت را حفظش کنید. شما با دست خالی یک امپراتوری بزرگ را نه، دنیا را شکست دادید... ایران سرمشق همه مسلمین شده است و باید بشود انشاءالله. این را حفظش کنید. بدانید که ما هیچ نیستیم، هیچ! برای خودتان یک چیزی خیال نکنید. نه من و نه تو، نه هیچکس، هیچ نیستیم. هرچه هست خدای تبارک و تعالی است، اوست که شما را غلبه داد. «الله اکبر» شما را غلبه داد و با مشت خالی همه چیز را در هم شکستید. این ایمان، اسباب این معنا شد. این اسلام و این نهضت را با اسلامیتش حفظ کنید و خداوند انشاءالله شما را حفظ کند برای نگهداری این نهضت و تا این نهضت هست، از هیچ چیز نترسید و ترس به دلتان راه ندهید.»∎
نظر شما