گزیده ای از سیره اجتماعی امام سجاد(ع) به قلم دکتر سید جعفر شهیدی
«فضایل قرآنی » سید الساجدین(ع)
صاحبخبر - گروه اندیشه info@khorasannews.com دوران امامت امام سجاد(ع) در شرایطی آغاز شد که جامعه اسلامی از هر سو، دچار مشکلات عدیده اعتقادی، فرهنگی و اجتماعی بود. آن امام همام، در دوران پراختناق عصر اموی، تمام تلاش و کوشش خود را برای معرفی و آموزش آموزههای ناب اسلامی به مردم، به کار گرفت. نمونهای از این کوششها را میتوان در ادعیه تأثیرگذاری که از آن حضرت باقی مانده و به دست ما رسیده است، مشاهده کرد. امام سجاد(ع)، در عمل و رفتار نیز، همچون دیگر ائمه معصومین(ع)، الگو و مصداقی تمام عیار از انسان کامل محسوب میشود. تطبیق سیره آن حضرت با آموزههای قرآنی، شاهدی بر این مدعاست. زندهیاد، علامه سید جعفر شهیدی، در کتاب ارزشمند «زندگانی علی بن الحسین(ع)»، ضمن اشاره به سیره و روش زندگی امام زینالعابدین(ع)، به فراخور بحثی که ارائه کردهاست، در بخشی از کتاب، به تطبیق سیره آن حضرت با آموزههای قرآنی میپردازد. آنچه در پی میآید، فرازهایی از این کتاب ارزشمند است. بردباری و فرو خوردن خشم « وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ»[(آل عمران-134)]؛ خشم خود را بر خود چیره نکردن، بخشودن خطاکاران و شفقت بر ناتوانان، از خصلت[های] خاص و شناخته[شده] رسول خدا[(ص)] است؛ تا آن جا که قرآن او را به این خوی نیکو ستوده است:« وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیم»[(قلم-4)]. همه فرزندان او که پیشوایان امتاند، از این مزیت برخوردارند و علی بن الحسین(ع)، چهره درخشان این صفت عالی انسانی است. روزی کنیزی، بر دست او آب می ریخت؛ ناگاه ظرف آب از دستش افتاد و جراحتی بر امام(ع) وارد شد. کنیز گفت: خدا می فرماید «وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ»! امام(ع) فرمود: خشم خود را فرو خوردم! کنیز افزود: «وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ»! امام(ع) پاسخ داد: خدا از تو بگذرد! باز کنیز گفت: «وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ »! امام سجاد(ع) تبسمی کرد و فرمود: تو را در راه خدا آزاد کردم. امام سجاد(ع) نه تنها با انسانها، بلکه با جانداران نیز مهربان بود. شتری داشت که با آن به مکه میرفت. در میان راه، هیچگاه آن شتر را نَزَد. کلینی مینویسد: 22 بار بر پشت آن شتر حج کرد و هرگز شتر را آزار نرساند. نپرداختن به غیر مسائل علمی و عبادت «وَ الَّذینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ»[(مؤمنون-3)] روگردانی از سخن یا کار بیهوده، از خصوصیات مومنان رستگار است. حسن بن حسن میگوید: مادرم فاطمه، دختر حسین بن علی(ع) مرا فرمود که با دایی خود علی بن الحسین(ع) همنشین باشم و از او بیاموزم. هیچ مجلسی با او ننشستم، جز این که فایده ای از وی به من رسید. یا به خاطر ترسی که از خدا داشت، ترس خدا در دلم نشست یا از علم او بهره بردم. احترام قائل شدن برای عالمان «یَرْفَعِ الله الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ وَ اللَّهُ بما تَعْمَلُونَ خَبیر»[(مجادله-11)] با آن که علم در خاندان سیدالساجدین(ع) بود و آن را از پدران خویش، به میراث داشت، نزد کسانی که علمی داشتند، می رفت و با آنان می نشست و به آن ها حرمت می نهاد. روزی نافع بن جبیر به امام(ع) گفت: تو سید مردم عصر و فاضل ترین آنان هستی، چرا نزد علما مینشینی و با آن ها همکلام میشوی؟ امام سجاد(ع) فرمود: علم هر جا که باشد، باید آن را دنبال کرد. شیخ مفید میگوید: فقهای عامه، از علم امام چهارم(ع) داستان ها و روایت ها نوشته اند که به شمار نمی آید. شافعی، در رساله اثبات خبر واحد، میگوید: «علی بن الحسین، فقیه ترین مردم مدینه بود و از او موعظهها و دعاها ضبط کردهاند که میان علما مشهور است.» حضرت امام زینالعابدین(ع) مقام شامخ امامت را داشت؛ در خاندان وحی و رسالت پرورش یافت و علم را از خزانه پروردگار و بلاغت را از جدش حیدر کرار، به ارث برده بود. نگاهی به صحیفه سجادیه و دقت در مضمون فقره های دعای معروف به ابوحمزه، هر متتبع را از جست و جوی فراوان در این باره، بی نیاز می کند. رأی ثاقب او، گره گشای درماندگان در مسائل فقهی بود.شهاب زُهری(از محدثان مشهور اهل سنت) میگوید: «پس از آن که مدتی نزد عبدالملک بن مروان(خلیفه اموی) به سر بردم، قصد مدینه کردم. غلامی داشتم و مالی فراوان با من بود که در کیسه ای گذاشته بودم. آن کیسه گم شد و من غلام را به دزدی متهم و به وعده و وعید امیدوار کردم و ترساندم، سودی نداشت. غلام را بر زمین افکندم و بر سینه اش نشستم و آرنج خود را بر سینه او نهادم و فشردم، اما نمی خواستم او را بکشم. با این حال، بر اثر این فشار، غُلام مُرد. من ترسیدم. چون به مدینه رسیدم، از سعید بن مسیب و ابوعبدالرحمن و عروة بن زبیر و قاسم بن محمد و سالم بن عبدا... پرسیدم که چه باید کرد؛ همه گفتند که توبه تو پذیرفته نیست. چون خبر به علی بن الحسین(ع) رسید، فرمود: او را نزد من بیاورید. نزد او رفتم و داستان خود را به حضرتش گفتم، فرمود: گناه تو، توبه دارد. دو ماه پی در پی روزه بگیر، بنده مومنی را آزاد کن و شصت مستمند را طعام بده» و در روایت ابن سعد است که فرمود: «دیه او را برای کسانش بفرست.» ابن ابی حازم میگوید:« سلیمان بن یسار را دیدم که با علی بن الحسین(ع) بین مرقد و منبر پیغمبر می نشستند و به مذاکره می پرداختند و چون می خواستند برخیزند، عبدا... بن ابی سلمه سوره ای را می خواند و پس از ختم سوره، دعا می کردند. گروهی چون عامر بن واثل، سعید بن مسیب، از صحابه و سعید بن جبیر، محمدبن جبیر، ابوخالد کابلی، قاسم بن عون، اسماعیل بن عبدا... جعفر از تابعین، شاگردان علی بن الحسین(ع) هستند.∎
نظر شما