شناسهٔ خبر: 28177839 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایکنا | لینک خبر

سیدسلمان صفوی مطرح کرد:

امام حسین(ع)؛ تجلی جمال و جلال الهی/ وصول به لقب ثارالله به واسطه مقام رضا

گروه اندیشه ــ حجت‌الاسلام و‌المسلمین سیدسلمان صفوی به تبیین شخصیت سیدالشهداء(ع) پرداخت و بیان کرد: امام حسین(ع) تجلی جلوه‌های جلال و جمال الهی است؛ ایشان به واسطه «مقام رضا» به لقب «ثارالله» بار یافته بودند.

صاحب‌خبر -

امام حسین(ع)؛ تجلی جمال و جلال الهی است/امام(ع) به واسطه «مقام رضا» به لقب «ثارالله» بار یافتبه گزارش ایکنا؛ حجت‌الاسلام والمسلمین سیدسلمان صفوی، رئیس آکادمی مطالعات ایرانی لندن، در مجتمع آموزشی و فرهنگی ایران در لندن به ایراد سخنانی پیرامون امام حسین(ع) و قرآن پرداخت. مشروح سخنرانی وی در ادامه از نظر می‌گذرد؛

پیرامون شخصیت امام حسین(ع) بحث‌های بسیاری مطرح شده، برخی از این مباحث بسیار سطحی و در واقع تحریف نهضت سیدالشهدا(ع) است. مطالب جدی و عمیق و علمی در این حوزه را می‌توان به چند دسته تقسیم کرد؛ یکی از این موارد بُعد تاریخی نهضت سیدالشهدا(ع) است که از دیدگاه تاریخی کیفیت نهضت، منشأ، خاستگاه و روندی که طی کرده مورد بحث قرار می‌گیرد. صاحب نظران دیدگاه تاریخی به چند دسته تقسیم می‌شوند که از جنبه کلامی اختلاف نظر دارند.

برخی درباره نهضت امام حسین(ع) می‌گویند: امام حسین(ع) به خواست خدا شهید شدند، یا امام حسین(ع) شهید شدند تا با شهادت خود حکومت ظلم و جور را رسوا نمایند و ... برخی معتقدند: فلسفه قیام امام حسین(ع) از جنبه تاریخی با مستندات متقن بر اساس یک حرکت عقلی برای اصلاح دین و احیای حکومت محمدی بود که توسط خلافت اموی به انحراف کشیده شده بود و امام حسین(ع) از باب امر به معروف و نهی از منکر برای اصلاح دین قیام کردند؛ بنابراین نهضت امام حسین(ع) یک نهضت اصلاحی برای بازگشت به سنت صالحه محمدی بود. البته در زمینه نیز اختلافات کلامی وجود دارد.

نگاه دیگر از منظر مستندات تاریخی، نگرش عرفانی به نهضت امام حسین(ع) است که به‌ویژه در شعر و ادب فارسی ظهور و بروز شاخصی داشته است، مانند غزل «کجایید‌ای شهیدان خدایی- بلاجویان دشت کربلایی» در کلیات شمس مولانا و یا مرثیه محتشم کاشانی: «باز این چه شورش است که در خلق عالم است- باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است».

برای شناخت نهضت امام حسین(ع) به روش علمی و معرفتی باید به سه منبع مهم حسین‌شناسی مراجعه شود. قرآن کریم نخستین منبع است. کلام‌الله مجید، حجت ما و خداوند است. قرآن منبع اصلی اسلام‌شناسی است. هر سخنی می‌گوییم باید نسبت آن را با قرآن که کلام خداوند است، مشخص نمائیم. دومین منبع سنت و تاریخ است. سنت و تاریخ توامان هستند؛ زیرا سنت در بستر تاریخ ظهور و بروز یافته است، البته سنت بر دو نوع است؛ سنت معصومین(علیهم السلام) که برای ما حجت است و دیگری سنت فنومنولوژیک که درباره رویدادهاست؛ آن‌چنان که در بستر زمان و مکان پدیدار شده‌اند و بر اساس روایتی که از آن‌ها شده، سخن می‌گوید.

تاریخ؛ گزینشی است و هر کس از منظر خود به تاریخ می‌نگرد. از سوی دیگر تاریخ‌های موضوعی نیز وجود دارند که از آن جمله می‌توان به تاریخ علما، شاهان، شعرا و یا تاریخ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، هنری، دینی و ... اشاره کرد که همه گزینشی هستند؛ بنابراین در استناد به تاریخ باید توجه شود مورخ کیست؟ زاویه دید او چیست؟ و سیاق بحث تاریخی ارائه شده از چه قرار است؟

منبع مهم دیگر حسین‌شناسی؛ ادبیات فارسی است که از این جهت حائز اهمیت است که حامل و بیانگر ذهنیت جمعی جامعه ایرانی است. البته ادبیان عرب هم هست که موضوع بحث ما نیست. ادبیات الهی، اشتراک بین‌الاذهانی ملت ایران نسبت به سیدالشهدا(ع) را بیان می‌کند، به خصوص قله‌های بلند شعر فارسی. یکی از راه‌های شناخت امام حسین(ع) چگونگی بروز و ظهور شخصیت آن حضرت و نهضت عاشورا در حافظه تاریخی هنرمندان و شاعران ایرانی نظیر مولانا، محتشم کاشانی و ... است.

در این مجال؛ از بین رویکرد‌های فوق در باره قرآن و امام حسین(ع) صحبت سخن می‌گوییم، زیرا قرآن کریم منبع اصلی اسلام‌شناسی است، منتهی نه‌تن‌ها امام حسین(ع) غریب است که قرآن نیز نزد ما غریب است. متأسفانه ما از قرآن به دور هستیم و قرآن را نمی‌شناسیم. وضعیت امروز جهان اسلام بیانگر این است که عامل به قرآن نیستیم. اگر عارف و عامل بودیم، امروز این شرایط اسفبار در جهان اسلام حاکم نبود. ما باید سَروَر عالم می‌بودیم. اگر در مسیر خدا حرکت می‌کردیم؛ خداوند این عزت را به ما عطا می‌فرمود.

در قرآن کریم بیش از ۵۵ آیه نامدار وجود دارد. «آیات نامدار» اصطلاحی است در علوم قرآنی. این عنوان بر اساس محتوا به آیات مذکور اختصاص یافته است. یکی از راه‌های شناخت اهل بیت(علیهم السلام) مراجعه به «آیات نامدار» است. در کتاب شریف «دانشنامه معاصر قرآن کریم» که اخیرا منتشر شده، به «آیات نامدار» نیز پرداخته‌ایم. در این تحقیق قرآنی با روش نوین، اهمیت نقش مرکزی اهل بیت(ع) و به‌ویژه سیدالشهدا(ع) در قرآن آشکار شده، که متأسفانه از آن‌ها غافلیم.

صفوی

امام حسین(ع) حجت بین ما و خدا وَ حجت ما در عالم قبر و عالم آخرت است. پس از مرگ به اولین جایی که وارد می‌شویم، عالم قبر است(برای فهم عالم قبر و اخبار پیرامون آن به کتاب حقّ‌الیقین و علم‌الیقین فیض کاشانی مراجعه کنید). کسانی که بر سر سفره اهل بیت(ع) نشسته‌اند، اولین حجت‌شان در پاسخ دو فرشته «نَکیر و مُنکَر» یا «بَشیر و مُبَشِّر» این است که می‌گویند: «ما حسینی هستیم و حجت ما امام حسین(ع) است». سؤال این است که این حجت از کجا آمده است؟ منبع قرآنی یاد کردن از ائمه اطهار(ع) با عنوان «حجج الله» در ادعیه چیست؟ در این رابطه بحث «ولی» و «حجت» مطرح می‌شود. سؤال این است که بحث «حجت» از کجا آمده؟ نسبت امام حسین(ع) با این «حجت» چیست؟ و امام حسین(ع) چگونه «حجت» ما می‌شوند؟

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: برای شما حجت فرستادیم: «قل فللّه الحجة البالغة»(سوره انعام: آیه ۱۵۰). سؤال این است که بعد از پیامبران، چه کسی «حجت» خداست؟

«آیه مباهله» بحث حجت اهل بیت(ع) را طرح می‌کند: «فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَ نِسَاءنَا وَ نِسَاءکُمْ وَ أَنفُسَنَا و أَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ»(سوره آل عمران: آیه ۶۱): «از آن پس که به آگاهی رسیده ای، هر کس در باره او با تو مجادله کند، بگو: بیایید تا حاضر آوریم ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، خود ما و خود شما. آن گاه دعا و تضرع کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان بفرستیم».

برای نخستین‌بار پیامبر اکرم(ص) به دستور خداوند حجت‌های خود را بروز و ظهور دادند. علمای مسیحی نبوت رسول الله(ص)، نبی بودن مسیح، وحدانیت خدا و پسر خدا نبودن مسیح را انکار نمودند. پیامبر خدا(ص) با علمای مسیحی توافق کردند علیه همدیگر نفرین نمایند تا هر که بر حقّ نبود، خدا غضبش را بر او نازل فرماید.

خداوند از همان آغاز کار به رسول خدا(ص) فرمان می‌دهد امام حسین(ع)، حضرت فاطمه، امام علی و امام حسن(ع) را به عنوان حجت‌های خدا و صدق این راه معرفی نمایند. پیامبر اسلام(ص) همراه با حضرت فاطمه(س)، امام علی(ع) و حسنین(ع) به بیابان رفتند. علمای مسیحی با مشاهده همراهان پیامبر(ص) اعتراف کردند آن‌ها هر دعایی بکنند مستجاب می‌شود و متوجه حجت بودن این پنج تن شدند. بزرگ مسیحیان خطاب به همراهانش گفت: اى گروه نصارا؛ همانا صورت‌هایى را می‌بینم که اگر از خدا بخواهند کوه را از جاى بَرکَند، مى‌کَنَد. مباهله نکنید که نابود می‌شوید؛ لذا آن‌ها تسلیم پیامبر خدا(ص) شدند. بدین ترتیب برای نخستین بار بر اساس آیه مباهله»؛ سیدالشهداء(ع) به عنوان «حجت خدا» معرفی شدند.

آیات متعددی در مورد اهل بیت(ع) وجود دارد: «آیه مودت»: «ذَلِک الَّذِی یبَشِّرُ اللهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی وَمَن یقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللهَ غَفُورٌ شَکُورٌ»(سوره شوری: آیه ۲۳). علامه حلی «آیه مودت» را چهارمین آیه دال بر امامت امیرالمؤمنین علی(ع) برشمرده و ذیل آن روایتی از ابن عباس در کتب صحیحین و مسند احمد بن حنبل نقل می‌کند که وقتی «آیه مودت» نازل شد، گفتند:‌ای رسول خدا؛ خویشانی که مودتشان بر ما واجب است چه کسانی هستند؟ پیامبر(ص) فرمودند: «علی، فاطمه، حسن و حسین».(علامه حلی، نهج‌الحق، دارالکتب اللبنانی، ص. ۱۷۵). ابن حنبل(پیشوای حنابله اهل سنت) نیز این روایت را از ابن عباس نقل کرده است. «آیه مباهله» نیز شامل «پنج تن آل عبا» می‌شود.

برخی از این آیات مخصوص حضرت علی(ع) است. مانند آیه «اکمال دین» که خداوند به رسول خویش فرمان می‌دهد: ولایت امیرالمؤمنین علی(ع) را ابلاغ فرمایند. آیات ولایت هم به علی(ع) اختصاص دارد، هم عام است و بر ولایت همه معصومین(ع) سندیت دارد. برخی آیات مخصوص امام حسین(ع) است. برای نمونه این آیات که می‌فرماید: «یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً»(سوره فجر: آیات ۲۷-۲۸) امام جعفر صادق(ع) فرمودند: «سوره فجر را در نماز‌های واجب و مستحب خود بخوانید؛ زیرا این سوره خاصّ امام حسین(ع) است و به آن دل ببندید. خدا شما را رحمت کند و بیامرزد». ابواسامه که در مجلس حاضر بود، سؤال کرد: «چرا این سوره مخصوص امام حسین(ع) است»؟ آن حضرت فرمودند: «آیا نمی‌شنوید سخن حق را که می‌فرماید:‌ای نفس مطمئن ...؟ مقصود امام حسین(ع) است، زیرا اوست که نفس مطمئن است؛ از خدا راضی است و خدا از او راضی است».

خداوند در آیه مذکور می‌فرماید: امام حسین(ع) صاحب نفس مطمئنه است که بالاترین مرتبه نفس است(در قران کریم؛ نفس به سه مرتبه «نفس اماره»، «نفس لوامة» و «نفس مطمئنة» تقسیم شده است) و علاوه بر آن امام حسین(ع) به «مقام رضا و مرضی» رسیده بودند. خداوند می‌فرماید: «هم من از او راضی هستم، هم او به اراده من رضا دارد». در عرفان «مقام تسلیم» هست و «مقام رضا». «مقام تسلیم» یعنی خدایا تسلیم تو هستیم و هر چه بگویی اطاعت می‌کنیم. «مقام رضا» می‌گوید: نـه تنها تسلیم می‌شوم؛ بلکه همان را که تو دوست داری؛ من هم دوست دارم؛ این مقام سیدالشهدا(ع) است.

امام حسین(ع) به خاطر همین «مقام رضا» لقب «ثـارالله» می‌گیرند. لقب «ثـارالله» تنها مخصوص سیدالشهدا(ع) است. سؤال مهم این است که این اضافه به «ثـارالله» به چه معناست؟ آیا اضافه تشریفی و تشریفاتی است؟ در عرفان پاسخ داده‌اند این اضافه بدین معناست که من و حسین با هم «وحدت هویتی» داریم. امام حسین(ع) چیزی جز من نیست، امام حسین(ع) تجلی کامل خداوند است، امام حسین(ع) تجلی جلال و جمال خداوندند، که خداوند دارای جنبه‌های جمالی و جلالی است. امام حسین(ع) در روز عاشورا آن جلال و شکوه الهی را به نمایش می‌گذارند. مداحان باید از امام حسین(ع) با شکوه و عظمت یاد کنند، شهادت امام حسین(ع) شهادت ذلیلانه و التماس برای آب نبود، بلکه بروز و ظهور جلال خداوند بود.

امام حسین(ع) را آن‌هایی به شهادت رساندند که از ایشان دعوت کرده بودند. اگر ما هم در ان زمان حاضر بودیم؛ معلوم نبود چه می‌کردیم؟! وضع امروزمان گواه این است که آن روز چه می‌کردیم؟! نهضت امام حسین(ع) یک نهضت سراسر حماسه است. شکوه و جلالِ این حماسه لاهوتی را امام حسین(ع) نشان دادند. نهضت سَروَر آزادگان(ع) حماسه عشق لاهوتی است.

برای درک جنبه لاهوتی شخصیت و نهضت امام حسین(ع) و فنای آن حضرت در خدا باید دعای عرفه بخوانیم. در دعای عمیق و فلسفی و عرفانی عرفه می‌توانیم لاهوت امام حسین(ع) و سیاست و مدیریت ایشان را در مسیر مدینه تا مکه و مکه تا کربلا ببینیم. تدبیر و سیاست امام حسین(ع) در این مسیر الهی، کاملاً دقیق و حساب شده بوده است. متأسفانه گزارش برخی مداحان، نعوذبالله حاکی از بی تدبیری ایشان است. گاهی در برخی منابر و مداحی‌ها تحریفات بزرگی نسبت به واقعه الهی عاشورای حسینی صورت می‌گیرد.

صفوی

روز عاشورا، جلال حسینی رخ می‌نماید، سیدالشهدا(ع) عاشقانه، بدون آن که خم به ابرو بیاورند؛ قهرمانانه به میدان رفتند و در مقابل نیروی بی‌شمار قدرت حاکم، همراه با اصحاب، حضرت عباس، حضرت علی اکبر، حضرت قاسم و حضرت علی اصغر(علیهم السلام) آن حماسه با شکوه را آفریدند. سیدالشهدا(ع) هرگز از دشمن زبون، طلب آب برای حضرت علی اصغر(ع) ننمودند، بلکه کودک چند ماهه خویش را به عنوان سند مظلومیت راه خویش در محضر لاهوت و تاریخ نشان دادند.

ما شیعه اثنی‌عشری و امامیه هستیم. صراط مستقیم و والاترین معارف الهی در تشیع اثنی‌شعری است. به عنوان فردی که تحقیق علمی می‌کند، بدون تعصب می‌گویم معارفی که در قرآن و سنت معصومین(ع) است، بی‌نظیر است.

سؤال این است که چرا امام حسین(ع) حجت است؟ از کجا بدانیم گفتار و عمل ایشان درست و مصون از خطا بوده است؟ برخی افراد نادان ادعا می‌کنند امام حسین(ع) در محاسبات خود اشتباه کردند. «آیه تطهیر» اثبات می‌کند که اهل بیت(ع) مصون از خطا هستند: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»(سوره أحزاب: آیه ۳۳). خداوند در «آیه تطهیر» می‌فرماید: خاندان نبوت دارای عصمت‌اند و طهارت روحی و وجودی دارند. پاکی ملکه وجودشان شده و امکان ظهور گناه از آن‌ها وجود ندارد. عصمت امام حسین(ع) بر اساس «آیه تطهیر» مشخص می‌شود و منش و رفتار آن حضرت برای ما معتبر است.

امام حسین(ع) در مسیر رضا و در بالاترین مرتبه تزکیه نفس قرار دارند. آن که خود را تزکیه کرده، به رستگاری می‌رسد، اما این تزکیه و رستگاری نشانه‌هایی دارد. نهضت انبیا(ع) چند هدف دارد: هدف متافیزیکی نهضت انبیا(ع) دعوت به «قولوا لا اله الا الله تفلحوا»، دعوت به پرستش خداوند است، هدف اجتماعی آن برقراری عدالت است و هدف معنوی این نهضت تزکیه نفس است: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ»(سوره جمعه: آیه ۲): «اوست خدایی که بین مردم بی کتاب، پیامبری از خودشان مبعوث داشت تا آیاتش را بر آن‌ها بخواند و به آن‌ها کتاب و حکمت بیاموزد، اگر چه پیش از آن در گمراهی آشکار بودند».

«یزکیهم»؛ نشانه‌هایی دارد؛ سیدالشهدا(ع) در عمل سیاسی و عبادی، نمونه اعلای این تزکیه نفس است. آن حضرت سیاست را برای ساختن جامعه توحیدی می‌خواهد. سیاست و حکومت برای امام حسین(ع) ابزار است، نـه هدف. در دل امام(ع) تنها خدا حضور دارد و جایی برای حبِّ ریاست و منصب و شهرت در قلب عاشق و منور ایشان نیست. از نشانه‌های «تزکیه» این است که زندگی انسان بر اساس معیار‌ها و ارزش‌های شریعت و طریقت باشد.

ما و امام حسین(ع): اگر ادعای حسینی بودن داریم باید نسبت‌های ارزشی و رفتاری‌مان با امام حسین(ع) و قرآن مطابقت داشته باشد. باید توجه کنیم زندگی‌مان تا چه حدّ در تعامل با ارزش‌های الهی نهضت حسینی است. اگر به تخلیه نفس از رذائل برسیم، می‌توانیم به تزکیه نفس هم دست یابیم. زمانی اخلاق و تزکیه نفس برای ما ملکه می‌شود که حال تضرع و ابتهال و مناجات را استمرار دهیم تا تبدیل به مقام شود و در وجودمان به صورت دائمی مستقر گردد. می‌توانیم در ایام محرم و صفر با توسل به روح مقدس سیدالشهدا(ع) از آن حضرت استمداد بجوییم تا ارزش‌ها و رفتار‌های زندگی‌مان حسینی گردد. «کف دریاست صورت‌های عالم، ز کف بگذر اگر اهل صفایی/دلم کف کرد کاین نقش سخن شد، بهل نقش و به دل رو گر ز مایی/برآ‌ای شمس تبریزی ز مشرق، که اصل اصل اصل هر ضیایی»

یادآور می‌شود، این سخنرانی در مجتمع فرهنگی ایران، هیئت چهارده معصوم(ع) واقع در شهر لندن ایراد شده است.

انتهای پیام

نظر شما