شناسهٔ خبر: 28172446 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه ایران | لینک خبر

برایس دالاس هاوارد از جدید‌ترین قسمت مجموعه عظیم 5 فیلمی «دنیای ژوراسیک» می‌گوید

جهان هنوز مکان بسیار نا‌امنی است

صاحب‌خبر - کاراکتر«کلیر دیرینگ» در قسمت چهارم از فرانچیز 5 فیلمی و بسیار پرسود «دنیای ژوراسیک» که سه سال پیش عرضه شد، پا‌به‌پای دایناسورهایی که محصول مشابه سازی‌ها روی این‌نژاد منقرض‌ شده عصر ما قبل تاریخ در یک پارک تفریحی در گوشه‌ای از امریکا بوده‌اند، می‌دوید و این احساس و ادعا را داشت که حتی به‌رغم جثه بسیار بزرگ‌تر رقبایش بازنده این نبرد نیست. با عرضه قسمت تازه (پنجم) این سری فیلم‌ها (با نام جنبی «امپراطوری ساقط شده») طی هفته‌های اخیر دیرینگ و بهتر بگوییم برایس دالاس هاوارد که یک بار دیگر این نقش را بازی کرده، باز به مشغولیت‌هایی از این دست علاقه‌ نشان می‌دهد اما این بار مسأله جدی‌تر است زیرا وزیدن یک طوفان مهلک در جزیره ایزلا نوبلار این حیوانات را رهاتر و بی‌مهارتر از هر زمانی در دل جامعه و بین مردم ولو اندک این منطقه رها می‌کنند و دیرینگ که عضو یک سازمان حفظ محیط زیست و حمایت از نسل و‌نژاد دایناسورها است باید تصمیم بگیرد که چه اقداماتی برای رهایی از این گردباد و‌نژاد دایناسورهای احیا و تکثیر شده مورد نیاز است و آن را به اجرا درآورد. اینجا است که او یک بار دیگر با یاری دوست و همراهش در فیلم چهارم یعنی اوون گریدی (کریس پرات) که تمرین دهنده دایناسورها و توانا در مدیریت کردن زندگی آنها است، وارد عمل می‌شود و با سفر به ایزلا‌نوبلار برپایه ثروت میلیاردری به‌نام بنجامین لاک وود (جیمز کرام ول) عملیات نجات را آغاز می‌کند. همه اینها با سرپرستی و کارگردانی جی.ا. بایونا صورت می‌پذیرد که در سال‌های اخیر فیلم‌های ابتکاری و پر سود دیگری مثل «یتیم‌خانه» و «هیولا صدا می‌زند» را نیز روانه سینماهای جهان کرده و از این‌رو از متاع‌های پرطرفدار هالیوود است. بهترین فرد برای صحبت در این خصوص خود برایس دالاس هاوارد است که البته به‌عنوان زن اول جدید این فرانچیز که تولید آن از سال 1993 توسط استیون اسپیلبرگ آغاز شد و از قسمت سوم به بعد به دست افراد دیگری افتاد، جانشین نامداران دیگری مانند لورا درن و جولی ین مور شده است. خانم دالاس هاوارد، این بار کلیر دیرینگ با بازی شما موجود و انسان کاملاً متفاوتی با موجود بازیگر و قدری سطحی فیلم چهارم است و جدیت از او می‌بارد. این تفاوت از کجا آمده است؟ این سمت و سویی بود که به قصه داده شده و ما نیز باید آن را طی می‌کردیم. در قسمت چهارم دیدید که کاراکتر من چطور یک تحول درونی را تجربه کرد و حتی در زمان‌هایی احساس‌های شخصی خود را گم‌ کرد تا بیشتر با روال و چیزها و محیطی آشنا شود که او را در بر گرفته است. با این اوصاف و مقدمات آنچه در قسمت جدید می‌بینید، نه یک چیز کاملاً تازه بلکه ادامه‌ای بر آن قضایا و حرکت هرچه بیشتر دیرینگ در جاده تکامل فکری و روحی است. برای ایفای آن نقش تغییر یافته چقدر تحقیق و مطالعه کردید؟ من با تعدادی از افرادی که مثل کاراکتر من در این فیلم به بنیادهای پژوهشی و حمایت از حیوانات تعلق دارند، گفت‌وگو کردم و از آنها ایده گرفتم. مهم‌ترین نقطه و نکته در زندگی‌شان مقاطعی است که خود را تغییر می‌دهند و تصمیم می‌گیرند که از این پس برای مقاصد انسانی یا اهداف محیط‌ زیستی دست به ازخود‌گذشتگی و عبور از مسیرهای تازه بزنند و این چیزی است که طبق داستان قسمت پنجم «دنیای ژوراسیک» شامل من هم می‌شود. مهم‌ترین سؤالی که در این سری فیلم‌ها مطرح می‌شود و همواره بی‌پاسخ می‌ماند، این مسأله است که آیا باید حق حیات را به‌گونه‌های دایناسوری تولید مثل کرده و از نو ایجاد شده داد یا با توجه به تفاوت شگرف‌شان با دنیای کنونی دوباره آنها را انقطاع نسل کرد؟ شما چه پاسخی به این سؤال می‌دهید؟ این یک سؤال چند وجهی است و پاسخ واحدی ندارد ولی اگر قرار باشد گروه‌های حامی حیوانات از هر یک از نژادها و گونه‌ها حفاظت و از آنها حمایت کنند، این شامل دایناسورها هم می‌شود. قصه «ژوراسیک‌ها» به ما می‌گوید آنها در جزیره ایزلا نوبلار تنها مانده‌اند و دور از جامعه انسانی هستند و به تبع آن برای جامعه مرگ‌آفرین نیستند. اما داستان فیلم پنجم با تأکید و تمرکز بر تبعات طوفانی که همه‌چیز را در می‌نوردد و محصول هجوم دایناسورها به شهرها است، موضوع مورد اشاره‌تان را محکم‌تر از همیشه توی صورت مخاطبان می‌کوبد. یعنی جهان فعلی، حیوانات و خطرات بالقوه دیگری ندارد که مردم را مورد تهدید قرار بدهند؟ چرا، به کرات و با حجم وسیع هم دارد. علم و تکنولوژی که بسیاری از عوامل خطرساز را مهار کرده‌اند، هر روز بهتر و بیشتر اوج می‌گیرند اما دنیا هنوز نا‌امن است و ما موجودات آشکار و نهانی را داریم که سلامتی و امنیت مردم را به‌خطر می‌اندازند و این اجازه و اختیار را نداریم که به بهانه برقراری امنیت آنها را ساقط کنیم. برعکس هر آنچه بشر در قبال این موجودات موظف به انجام وتأمین آن است، برقراری امنیت هرچه بیشتر برای آنها است. بواقع امید اصلی ما عوامل تهیه این فیلم از مجموعه ژوراسیک این است که حق حیات تمامی این گونه‌های جانوری و نمونه‌های حیوانی را مصون و محفوظ نگه داریم. جی.ا.بایونا در مقام کارگردانی چه چیزهایی را به فیلم افزود که در نسخه‌های قبلی موجود نبود؟ حسن بزرگ کار بایونا صرفنظر از حرفه‌ای‌گری و اشرافش بر وظایف محوله و اطراف خود، آوردن همکاران همیشگی و کسانی بود که در فیلم‌های قبلی‌اش نیز با وی به کار مشترک پرداخته بودند و در نتیجه زبان یکدیگر را بخوبی می‌فهمیدند. اینها سبب شد تحرک بیش‌از حد فیلم و سکانس‌های متعدد اکشن فیلم قابل تهیه شود و به لحاظ فنی هم به سطوح بالایی برسد. آیا هماهنگی خودتان با بایونا به سطح بالای مورد نظر رسید؟ بله، رسید، زیرا از آغاز وقت زیادی روی این مسأله و تمرینات برای درآوردن صحنه‌‌های کامل گذاشتیم. در مورد صحنه‌ای که در یک رستوران بین من و یکی از کاراکترهای اصلی فیلم روی می‌دهد. یک هفته کار و تمرین کردیم تا به بهترین بیلان و موفقیت مورد نظر برسیم. آیا اکثر قریب به اتفاق صحنه‌ها خیالی و بیش از حد غیر واقعی نیست؟ وقتی روی موضوعی کار می‌کنید که بیش‌ترین حجم و تعداد قابل ملاحظه‌ای از کاراکتر‌ها دایناسورها هستند، به چه شکلی می‌خواهید عامل منطق و حقیقت را برقرار و آن را بر کلیت قصه که اصولاً فانتزی است، استوار کنید؟ ما در این فیلم به‌دنبال کابوس و رؤیایی می‌رویم که قاعدتاً وجود خارجی ندارد اما خطرات بالقوه آن محسوس است. این یک واقعه تکراری و قابل ذکر و تأکید است که بینندگان ژوراسیک‌ها پس از دیدن 10 الی 15 دقیقه اول فیلم به‌خود تفهیم می‌کنند که این صحنه‌های دور از ذهن نیز می‌تواند به سبب وجود دایناسورها در ماجرا امکان پذیر باشد. ‌ منبع: Observer

نظر شما