شناسهٔ خبر: 28169231 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه جام‌جم | لینک خبر

در زمانه محبوبیت فیلم‌های کمدی، «کاتیوشا» را زیر ذره‌بین نقد گذاشته‌ایم

جنین‌های نارس سینما

فیلم «کاتیوشا» آخرین ساخته علی عطشانی در ژانر کمدی، با سایر آثار متوسط ثبت شده در کارنامه‌اش، تفاوت اساسی دارد. کاتیوشا فیلم قابل اعتنایی است، اما اثر کاملی نیست. ایده بسیار جذابی دارد اما همین ایده در متن اثر تلف شده است. «کاتیوشا»کمدی بحث برانگیزی است، تقابل اجتماعی منحصر به فردی در متن اثر گنجانیده شده و البته به سیاق فرمولیزه شده سینمای کمدی ناقص الخلقه چند سال اخیر، به تکامل نمی‌رسد. سینمای کمدی ایران در اغلب موارد تا محدوده «تکوین» پیش می‌رود اما اغلب ایده‌های درخور و منحصر به فرد به «تکامل» نمی‌رسد.

صاحب‌خبر -

در مواجه با سینمای کمدی ایران حداقل طی 60 سال اخیر مساله عدم تکامل همچنان مطرح است، با وجود اینکه هجو، هزل و کمدی فردی در فرهنگ عامه ما ریشه تاریخی دارد، چرا در شش دهه اخیر سینمای ما به یک بلوغ قابل تامل در حوزه سینمای کمدی نرسیده است؟ با اینکه ظرفیت و پتانسیل سینمای کمدی از حیث اجرا کنندگان و کمدینها بسیار بالاست و چهرههای توانایی مثل اکبر عبدی، رضا عطاران، جواد عزتی، مهران مدیری، امین حیایی و هنرمندان بسیاری در این عرصه فعالیت دارند.

قاسمخانیها هم متوقف شدهاند

اما اجراکنندگان مولف نیستند و ما همچنان کمدینویس ممتاز در حوزه ادبیات نداریم، همچنان که در سینمای ایران با این همه یال و کوپال، کمدینویسی نداریم که موفقیت آثارش در خط سیر مشخصی امتداد داشته باشد. حتی برادران قاسمخانی را نمیتوانیم تالیفکننده کمدیهای موفق بدانیم، چون فعالیتهای آنان در نقطه مشخصی توقف داشته است.

به همین دلیل توفیقها در ژانر کمدی، به چند سریال و فیلم انگشتشمار محدود میشود و عرصهای را که میتواند فرصت طلبانه و مخاطبزا باشد، عملا در سیما و سینما باختهایم. اگر نشاط در جامعه کمرنگ است، یکی از دلایل محرز آن این است که فیلم و سریال کمدی(واقعی) کمتری در مدیومهای ما عرضه میشود و کمدیهای قلابی عملا جای کمدی اصیل را گرفتهاند.

چرا برای کاتیوشا متاسف هستیم؟

فیلم کاتیوشا ادامه چرخه معیوب خلق کمدی غیرعلمی در سینمای ایران است. چرا برای کاتیوشا متاسف هستیم؟ دلیل این تاسف این است که کاتیوشا میتوانست یکی از فیلمهای ماندگار سینمای کمدی شود. مسیر ارتباطی فیلم برای کنار هم قرار دادن دو زوج متجانس یعنی یک آقازاده معتاد و رزمنده سابق و فعال سیاسی -اجتماعی امروز، یک سوژه کامل و بکر است. اما این سوژه بکر با یک فیلمنامه کلیشهای و نهچندان خلاقانه، منهدم میشود. اگر از کلیشههای رایج نقد عبور کنیم؛ بهرغم پتانسیل داستانی منحصر به فرد کاتیوشا و بهرهبری از شناخته شدهترین کهن الگوهای داستانی کمدی، در استفاده از دو شخصیت متضاد که وجوه اجتماعی مخالف و معارضی با یکدیگر دارند باید به فیلمی در تراز «لیلی با من است» منجر میشد، اما نشد؟ کاتیوشا میتوانست بهترین کمدی اجتماعی دهه 80 باشد و با توجه به التهابات سیاسی - اجتماعی حول مساله آقازادهها و ژنهای خوب، توفیق فراوانی در گیشه بهدست آورد، اما به علت عدم تمرکز روی فیلمنامه، با وجود چندبار بازنویسی، فیلم به اثر ممتازی تبدیل نمیشود.

حرام شدن یک تعارض

کاملا مشخص است که مولفان شیفته همان موقعیت تعارض دو شخصیت هستند. از برخورد این دو شخصیت یک موقعیت جذاب خلق میشودو این موقعیت به صورت مستمر حفظ نمیشود. چرا؟ مگر نباید فیلمنامه عطفهای مختلفی داشته باشد؟ چرا تقابل خاص مراقبت «خلیل کاتیوشا» از دسترسی عرشیا به مواد مخدر تا پایان فیلم حفظ میشود؛ ضمن اینکه از تعارضات اجتماعی، میتوانست خرده روایتهای متعددی در فیلم شکل بگیرد.

اما همان تعارض و تقابل گروه سازنده را شیفته کرده و یک خط ساده روایی، امتداد پیدا میکند. یعنی این برخورد باید رشد سینوسی در بردار درام داشته باشد، اما یک موقعیت خطی را میپیماید. حتی با وجود اینکه دو شخصیت نامتجانس با یکدیگر برخورد میکنند، تعارضات کاراکترها که بهترین دستمایه اجرای کمدی است، را کارگردان و نویسندگان به شکل سردستی از آن عبور میکند. کاملا مشخص است که مولفان شیفته همان یک موقعیت خاص شدهاند.

«خصلتهای فرهنگی» مولفه خوبی در ارائه کمدیهای نامتجانس است. عملا برخورد خصلتهای فرهنگی عرشیا و خلیل کاتیوشا کمدی خلق نمیکند و کارگردان روی بازی دزد و پلیسی برای مواد مصرف نکردن عرشیا تاکید دارد و از این محدوده فراتر نمیرود. در صورتی که خلیل به فرهنگ دیگری تعلق دارد و عرشیا به فرهنگ دیگری. خلیل کاتیوشا در ایامی که پدر عرشیا با همسرش به خارج از کشور رفتهاند و او را به کاتیوشا سپردهاند، باید مراقبش باشد که مواد مخدر مصرف نکند. نخستین چالش این برخورد باید تعارضات فرهنگی این دو را با عیان کردن خصلتهای فرهنگی آنان دستمایه یک کمدی اصیل قرار دهد. اما مولفان از کنار این گزاره بسیار مهم و دراماتیک عبور میکنند.

«شوخ طبعیهای فردی»، «مناسبات میان فردی»، «کنش شوخطبعانه»، «رفتار زبانی»، تعارضات فرهنگی، خصلت فرهنگی، در کمدی کاتیوشا رویکرد کارکردگرایانهای ندارد. چون اساسا میزان آگاهی و دانش مولفان در اندازه عبارتهایی که نام بردهایم و یک کمدی را میسازد، نیست.

اشتباهات فاحش یک فیلمنامه

فیلمنامه اشتباهات فاحشی دارد اما در انتخاب بازیگر کارگردان عملکرد دهشتناکتری دارد انتخاب زوجهای مخالف در سینما کار بسیار دشواری است و اغلب کارگردانان سراغ الگوی استفاده شده میروند. شاید احمد مهرانفر بازیگر خوبی در مجموعه پایتخت باشد اما فقط در پایتخت موفق است و در نقشهای اصلی هر مجموعه اگر در راس قرار بگیرد میتواند به تنهایی آن محصول نمایشی را نابود کند. احمد مهرانفر در تولید شخصیت راهبر فیلمنامه بسیار ناتوان است و فقط تیپسازی را به خوبی بلد است. متاسفانه مهرانفر در کاتیوشا تیپ هم نساخته و فقط یک شخصیت ناقصالخلقه را ارائه میدهد.

هادی حجازیفر در قالب کمال ماجرای نیمروز گرفتار شده و اساسا او نیز مثل احمد مهرانفر، بازیگر مکمل خوبی است که نمیتواند روی فیلم سوار شود و بار فیلم را به دوش بکشد. نقش حجازیفر را حمید فرخنژاد در شکل کاملتری میتوانست ارائه دهد. حجازیفر نمیتواند «مواجهههای طنازانه» را بهدرستی پیاده کند و همچنان در کالبد کمال «ماجرای نیمروز» گرفتار است. کاتیوشا کمدی هست اما کمدی نیست، چون به هیچعنوان عمیق نیست، به مسالهاش عمیق نگاه نمیکند، به همین علت صورت مسالهاش عمومی نمیشود و از منظر مخاطب دراماتیزه نشده (ناقصالخلقه) به نظر میرسد. در واقع آنچه میان عرشیا و خلیل کاتیوشا میگذرد به تعارض سلیقهای و گاه ایدئولوژیک هر دو کاراکتر اصلی فیلم منجر نمیشود وآنچه به عنوان مساله اصلی فیلم نادیده گرفته میشود، تعارض طبقاتی است که اساسا کمدیزاست. صورت کلی درام کاتیوشا یعنی آگاهی انتقادی منهای درام، انتقادی کلان بدون طرح جزئیات، تفسیری از طبقات منهای نمایشی جامع و بهدلیل همین عدم شناختها بافت اجتماعی فیلم لغزان است و به کمدی نمیانجامد.ذ

لیلا مودت

سینما

نظر شما