آتش و خشم در کاخ سفید ترامپ
دشمنان رسانه
صاحبخبر - مایکل وولف مترجم: مهوش غلامی جالب است که کانوی و هیکس هر کدام تجسم یک جنبه از مشکل رسانههای دوست رئیس جمهوری بودند. کانوی دشمن سرسخت و پیامرسان آزاردهندهای بود که باعث حمله خشمگینانه رسانهها به رئیس جمهوری میشد. هیکس محرم اسراری بود که همیشه سعی میکرد استراحتی به رئیس جمهوری بدهد و در تنها رسانهای که واقعاً برایش اهمیت داشت – رسانهای که بیش از همه از او متنفر بود – تبلیغاتی داشته باشد. اما این دو زن با وجودی که در طبع و عملکرد رسانهای خود متفاوت بودند، هر دو در دولت نفوذی قابل توجه به دست آورده بودند و بهعنوان مباشری کلیدی و مسئول پرداختن به مهمترین نگرانی رئیس جمهوری یعنی شهرت در رسانهها خدمت میکردند. در حالی که ترامپ اکثراً ضد زن بود اما در محل کار به زنها بسیار بیشتر از مردان نزدیک بود. به مردها اعتماد داشت اما به زنها وابسته بود. او به زنهای دفترش علاقهمند بود و به آنها نیاز داشت و در بیشتر مسائل شخصی مهم خود به آنها اعتماد میکرد. به اظهار ترامپ، زنها وفادارتر و قابل اعتمادتر از مردان بودند. ممکن است مردها قویتر و لایقتر باشند اما احتمالش هم بیشتر بود که برای خودشان برنامهریزی دیگری داشته باشند. محتملتر بود که زنها بالفطره، یا به تعبیر ترامپ از فطرت آنها، هدف خود را روی یک مرد متمرکز کنند. مردی مثل ترامپ. این که همکار و دوست او در برنامه اپرنتیس یک زن بود یا دخترش ایوانکا یکی از نزدیکترین افراد محرم اسرار او بود، تصادفی نبود یا فقط برای برقراری تعادل نبود. احساس میکرد زنها او را درک میکنند. یا، آن دسته از زنانی که او از آنها خوشش میآمد – زنانی با ظاهر مثبت، مقتدر، وفادار که قیافه خوبی هم داشتند – او را درک میکردند. هر کس که به شکل موفقیتآمیزی برای او کار میکرد میفهمید که همیشه باید به نیازها و تیکهای شخصی او با دقت توجه کرد؛ از این نظر او به آن صورت با دیگر چهرههای بسیار موفق تفاوتی نداشت، بلکه بیشتر شبیه آنها هم بود. به سختی میتوان شخصی را تصور کرد که بیش از او انتظار داشته باشد که دیگران از خیالات خاص او، اصول اعتقادی او، تعصبات و تمایلات اغلب تازه او آگاه باشد و به آن اهمیت دهد. او نیاز داشت که به شکل ویژهای – فوق ویژه – با او رفتار شود. او با نوعی خود آگاهی برای یکی از دوستانش توضیح داده که زنان معمولاً دقیقتر از مردان این موضوع را درک میکنند. بویژه زنانی که به انتخاب خود، زن گریزی و خصوصیتهای جنسی دائمی او را تحمل میکردند، یا نادیده میگرفتند یا مایه سرگرمیشان بود یا برای پذیرفتن آن خود را آماده میکردند – که به نحوی ناهماهنگ و اغلب بدآهنگ، با ارادت پدرانه جور درمیآمد – این را درک میکردند.∎
نظر شما