به گزارش
ایکنا؛ صورت اعمال حج و تمام عبادات در واقع، تشریح مقامات روحى و تحلیل سیر عبودى انسانهاى کامل است که چگونه مراحل و منازل بندگى را مىپیمایند و سرانجام به مقام قرب حضرت رب و منبع کمال مىرسند و حیات طیبه و زندگى سعادتمندانهاى به دست مىآورند؛ حیاتى که هم در دنیا قرین عزت، شرف اجتماعى، طهارت روحى و اخلاقى هستند و هم در آخرت، متنعم به نعم باقى و سعادت مىشوند.
حال که به عنایت خداوند، موفق به اتمام صورت اعمال حج شدهایم، باید در خود بنگریم که آیا از نظر معنى و روح نیز حرکتى کرده و سیرى انجام داده و حج جوهرى بجا آوردهایم؟ یا خیر، از حیث روح و جان، همچنان جامد و بىحرکت در عالم ظلمانى مانده و در لجنزار هواپرستىها و ارضاى تمنیات نفسانى، دست و پا مىزنیم؟ هنوز تنها این بدن را از نقطهاى حرکت دادهایم و به منا، عرفات و مشعر بردهایم و در محل طواف کعبه و محل سعى چرخاندهایم و اینک با چمدانهاى پر از سوغات و با جان خالى از معارف آسمانى و بهرههاى معنوى، به وطن بر مىگردیم؟
مردم عصر جاهلیت نیز حج بجا مى آورده اند
در روایات تفسیرى آمده است که عادت عرب قبل از اسلام، چنین بود: در موسم حج بعد از انجام مراسم متداول در بین خود و کشتن قربانى، در منا مجتمع مىشدند و به تفاخرات نسبى و ارائه تعینات دنیایى خود مىپرداختند و هریک به داشتن پدرى چنین و جدى چنان، بر دیگران افتخار مىکردند. دیگر آنکه اهمیت اقتصاد و بیع و شراء و خرید و فروش اموال تجارتى و به دست آوردن پول و ثروت و مکنت دنیایى، در وجودشان چنان راسخ گشته بود که حتى در همان مجامعى که در عرفات و منىا به نام حج تشکیل مىدادند، در فکر تأمین مال و ثروت و رونق دادن به شئون مادى و بالابردن القاب و عناوین غرورانگیز و تعینات نخوتآور اجتماعى بودند و هر کس سراپردهاى مجلل و شمشیرى آبدار و هیکلى جسیم و جامهاى ثمین داشت، در انظار مردم بزرگ و باشخصیت و عالى مقام مىآمد. آنچه اصلا در مخیله آن جمعیت خطور نمىکرد و مفهومى براى آنان نداشت، کمال معنوى و فضایل اخلاقى بود. هرگز این مطلب در مغز آنان رسوخ نمىکرد که انسان به معناى واقعى، غیر این موجودى است که اینان هستند و زندگى انسانى غیر این لجنزار متعفنى است که اینها به وجود آوردهاند.
درست مصداق این آیه شریفه قرآن بودند: «بگو آیا خبر بدهیم به شما که زیانکارترین مردم کیانند؟ آنها که سعى و فعالیتشان، در مسیر زندگى به راه خطا افتاده و در ضلالت و گمراهى جلو مىروند و در عین حال چنین مىپندارند که کار نیک انجام مىدهند و به راه ثواب مىروند».
حال که به عنایت خداوند، موفق به اتمام صورت اعمال حج شدهایم، باید در خود بنگریم که آیا از نظر معنى و روح نیز حرکتى کرده و سیرى انجام داده و حج جوهرى بجا آوردهایم؟ یا خیر، از حیث روح و جان، همچنان جامد و بىحرکت در عالم ظلمانى مانده و در لجنزار هواپرستىها و ارضاى تمنیات نفسانى، دست و پا مىزنیم؟ هنوز تنها این بدن را از نقطهاى حرکت دادهایم و به منا، عرفات و مشعر بردهایم و در محل طواف کعبه و محل سعى چرخاندهایم و اینک با چمدانهاى پر از سوغات و با جان خالى از معارف آسمانى و بهرههاى معنوى، به وطن بر مىگردیم؟
مردم عصر جاهلیت نیز حج بجا مى آورده اند
در روایات تفسیرى آمده است که عادت عرب قبل از اسلام، چنین بود: در موسم حج بعد از انجام مراسم متداول در بین خود و کشتن قربانى، در منا مجتمع مىشدند و به تفاخرات نسبى و ارائه تعینات دنیایى خود مىپرداختند و هریک به داشتن پدرى چنین و جدى چنان، بر دیگران افتخار مىکردند. دیگر آنکه اهمیت اقتصاد و بیع و شراء و خرید و فروش اموال تجارتى و به دست آوردن پول و ثروت و مکنت دنیایى، در وجودشان چنان راسخ گشته بود که حتى در همان مجامعى که در عرفات و منىا به نام حج تشکیل مىدادند، در فکر تأمین مال و ثروت و رونق دادن به شئون مادى و بالابردن القاب و عناوین غرورانگیز و تعینات نخوتآور اجتماعى بودند و هر کس سراپردهاى مجلل و شمشیرى آبدار و هیکلى جسیم و جامهاى ثمین داشت، در انظار مردم بزرگ و باشخصیت و عالى مقام مىآمد. آنچه اصلا در مخیله آن جمعیت خطور نمىکرد و مفهومى براى آنان نداشت، کمال معنوى و فضایل اخلاقى بود. هرگز این مطلب در مغز آنان رسوخ نمىکرد که انسان به معناى واقعى، غیر این موجودى است که اینان هستند و زندگى انسانى غیر این لجنزار متعفنى است که اینها به وجود آوردهاند.
درست مصداق این آیه شریفه قرآن بودند: «بگو آیا خبر بدهیم به شما که زیانکارترین مردم کیانند؟ آنها که سعى و فعالیتشان، در مسیر زندگى به راه خطا افتاده و در ضلالت و گمراهى جلو مىروند و در عین حال چنین مىپندارند که کار نیک انجام مىدهند و به راه ثواب مىروند».
مردم عصر جاهلى بعد از انجام مراسم به قول خود «عبادى» و وقوف در مشاعر عظیم الهى، همه، با همان جهالت فکرى و آلودگى روحى و اخلاقى که آمده بودند برمىگشتند. نه معرفتى کسب کرده بودند و نه رذیلتى را تبدیل به فضیلت کرده بودند بلکه همان موجودات جاهل القلب فاسد الاخلاق قبیح الاعمال قبل از حج بودند که بعد از حج به شهر و دیار خود مراجعت مىکردند. به همین جهت قرآن کریم به منظور توجه دادن مردم جاهل غافل به وظیفه انسانى و ردع و زجر آنان از ادامه سنت جاهلانه حیوانى، مىفرماید: «بعد از این که از اعمال حج فارغ شدید، آنچنان به یاد خدا باشید که گویى به یاد پدرانتان هستید و بلکه بیش از این مقدار، خدا را یاد کنید.»
یعنى اینقدر که به یاد پدران خود هستید و به آنها مىبالید و انتساب خود را به آنان، مایه افتخار و مباهات خود مىدانید، آنها براى شما چه کردهاند و به شما چه دادهاند؟ جز اینکه مقدمه وجود شما بودهاند و احیاناً حق تربیتى نسبت به شما پیدا کردهاند و بالاخره ثروت و مکنتى از خود، بجا گذاشتهاند. اما فکر نمىکنید که تمام اینها، ریشه از من گرفته است و سرچشمه این همه اسباب و مسببات و مقدمات و نتایج و آبا و اجداد و اموال و تعینات و دیگر شئون هستى، من هستم.
خانه، خانه من است و نعمت، نعمت من. شما و پدران شما، همگى مخلوق و مصنوع دست قدرت من هستید؛ مخصوصاً نعمت هدایت به رموز سعادت با ارسال رسل و انزال کتب، موهبتى بزرگ از ساحت اقدس من است. بنابراین، آیا من و توجه به من، باید دل هاى شما را پر کند و بر سراسر وجود شما مستولى شود و شما را مشغول به خود سازد و به اصلاح اعمال و تهذیب اخلاق و تأمین حیات جاودان وادارتان کند، یا یاد پدران مشرکِ بى هرگونه کمال پوسیده در دل خاک؟
آیا حتى در این مواقف و مشاعرى که صرفاً براى توجه به خدا و تأمین حیات عُقبى تأسیس شده است، پول و ثروت دنیا باید محور افکار شما باشد و آهنگ سود و زیان زندگى مادى در فضاى جان شما طنین افکند و حزن و فرح در قلوب شما ایجاد کند یا نام خدا و نغمه هاى روح افزاى اللَّه اکبر و لا اله الّا اللَّه و سبحان اللَّه؟
حال اى زائران بیت محرم
حال، اى زائران بیت محرم، به خود آیید که این نداى آسمانى قرآن، هم اکنون با سطوت و هیبت مخصوص به خود، در گوش جان ما طنین انداز است که هان اى قاصدان خانه حق که جامه دنیا از تن کنده و لبیک گویان به سوى خانه معبود آمدهاید، اى گروه وقوف کننده در منى و عرفات و مشعرالحرام، اى سنگسارکنندگان شیطان و اتباع شیطان، اى ذبح کنندگان گوسفند نفس اماره به امر خالق سبحان، اى کسانى که با تراشیدن موى سر و چیدن ناخن، رذایل اخلاقى و افکار شیطانى را از سر ریخته و چنگال خود را از حرام کارى و حرام خوارى کوتاه کردهاید و با طهارت جسمى و روحى دور خانه حق چرخیده و با استلام حجر، دست بیعت به دست خدا داده و پیمان وفادار ماندن بر عهد بندگى و اطاعت فرمان، با خدا بسته اید، به هوش باشید که این «مواقف» را از یاد نبرید و عهد میثاق را فراموش نکنید.
خداوند در آیه ۲۰۰ سوره بقره میفرمایند: «بعد از قضا، مناسک و بازگشت به وطن ها و اهل و عیال خود، بیش از همه کس به یاد خدا باشید و یاد خدا را در هیچ جا و در هیچ حال از صفحه خاطر نزدائید و الى الابد، حلیف ایمان و اسلام و خاضع در برابر فرمان خدا بوده و در وفاى به پیمان، ثابت بمانید و پیوسته این آیه قرآن را نصب العین خود قرار دهید.»
همچنین در آیه ۱۹۷ سوره بقره نیز میفرمایند: «اوقات حج، ماه هاى معلوم است. هر کس که فریضه حج را در اوقات خودش انجام بدهد باید بداند که شهوت رانى و فسق و منازعه، در حج روا نمى باشد و هر کار خوبى که انجام دهید خدا آن را مىداند. توشه بردارید که بهترین توشه، تقوا و پرهیزکارى است. از عذاب من برحذر باشید و رعایت جانب من بنمائید اى خردمندان.»
یعنى اینقدر که به یاد پدران خود هستید و به آنها مىبالید و انتساب خود را به آنان، مایه افتخار و مباهات خود مىدانید، آنها براى شما چه کردهاند و به شما چه دادهاند؟ جز اینکه مقدمه وجود شما بودهاند و احیاناً حق تربیتى نسبت به شما پیدا کردهاند و بالاخره ثروت و مکنتى از خود، بجا گذاشتهاند. اما فکر نمىکنید که تمام اینها، ریشه از من گرفته است و سرچشمه این همه اسباب و مسببات و مقدمات و نتایج و آبا و اجداد و اموال و تعینات و دیگر شئون هستى، من هستم.
خانه، خانه من است و نعمت، نعمت من. شما و پدران شما، همگى مخلوق و مصنوع دست قدرت من هستید؛ مخصوصاً نعمت هدایت به رموز سعادت با ارسال رسل و انزال کتب، موهبتى بزرگ از ساحت اقدس من است. بنابراین، آیا من و توجه به من، باید دل هاى شما را پر کند و بر سراسر وجود شما مستولى شود و شما را مشغول به خود سازد و به اصلاح اعمال و تهذیب اخلاق و تأمین حیات جاودان وادارتان کند، یا یاد پدران مشرکِ بى هرگونه کمال پوسیده در دل خاک؟
آیا حتى در این مواقف و مشاعرى که صرفاً براى توجه به خدا و تأمین حیات عُقبى تأسیس شده است، پول و ثروت دنیا باید محور افکار شما باشد و آهنگ سود و زیان زندگى مادى در فضاى جان شما طنین افکند و حزن و فرح در قلوب شما ایجاد کند یا نام خدا و نغمه هاى روح افزاى اللَّه اکبر و لا اله الّا اللَّه و سبحان اللَّه؟
حال اى زائران بیت محرم
حال، اى زائران بیت محرم، به خود آیید که این نداى آسمانى قرآن، هم اکنون با سطوت و هیبت مخصوص به خود، در گوش جان ما طنین انداز است که هان اى قاصدان خانه حق که جامه دنیا از تن کنده و لبیک گویان به سوى خانه معبود آمدهاید، اى گروه وقوف کننده در منى و عرفات و مشعرالحرام، اى سنگسارکنندگان شیطان و اتباع شیطان، اى ذبح کنندگان گوسفند نفس اماره به امر خالق سبحان، اى کسانى که با تراشیدن موى سر و چیدن ناخن، رذایل اخلاقى و افکار شیطانى را از سر ریخته و چنگال خود را از حرام کارى و حرام خوارى کوتاه کردهاید و با طهارت جسمى و روحى دور خانه حق چرخیده و با استلام حجر، دست بیعت به دست خدا داده و پیمان وفادار ماندن بر عهد بندگى و اطاعت فرمان، با خدا بسته اید، به هوش باشید که این «مواقف» را از یاد نبرید و عهد میثاق را فراموش نکنید.
خداوند در آیه ۲۰۰ سوره بقره میفرمایند: «بعد از قضا، مناسک و بازگشت به وطن ها و اهل و عیال خود، بیش از همه کس به یاد خدا باشید و یاد خدا را در هیچ جا و در هیچ حال از صفحه خاطر نزدائید و الى الابد، حلیف ایمان و اسلام و خاضع در برابر فرمان خدا بوده و در وفاى به پیمان، ثابت بمانید و پیوسته این آیه قرآن را نصب العین خود قرار دهید.»
همچنین در آیه ۱۹۷ سوره بقره نیز میفرمایند: «اوقات حج، ماه هاى معلوم است. هر کس که فریضه حج را در اوقات خودش انجام بدهد باید بداند که شهوت رانى و فسق و منازعه، در حج روا نمى باشد و هر کار خوبى که انجام دهید خدا آن را مىداند. توشه بردارید که بهترین توشه، تقوا و پرهیزکارى است. از عذاب من برحذر باشید و رعایت جانب من بنمائید اى خردمندان.»
انتهای پیام
نظر شما