حجتالاسلام والمسلمین حسین درودی معاون امور استانهای ستاد همکاریهای حوزههای علمیه و وزارت آموزش و پرورش در گفتوگو با خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس به تشریح معارف انسانساز دعای عرفه در قالب ساحتهای ششگانه سند تحول و مبانی پنجگانه تربیت پرداخت.
وی ادامه داد: اثرپذیری مبانی سند تحول از پیامهای تربیتی دعای نورانی عرفه حضرت امام حسین(ع) در بخش هستی شناسی است که باید دانشآموزان، خداوند هستی را در دوران تحصیلی خود حکیم شناخته و شاهد باشند و متون درسی دانش آموزان باید با این ساختار ادبی آرایش یابد.
* دعایی که از احتکار و اختلاس و بخل علمی گریزان میشویم
حجتالاسلام والمسلمین درودی به ترجمه بخشی از دعای عرفه با معنی«ساختهها را با حکمتش محکم نمود، کتاب او جامع نور که کوبنده گردنکشان است و و رحمکننده بر هر نالان می باشد» اشاره کرد، گفت: اگر دانشآموزان قرآن را گزارشگر بدون خطا و خبط در زندگی خویش تعریف کنند، دیگر نه از ظالمان خوفی به دل راه میدهند و نه برای حمایت از مظلوم، خجالت بر او سوار میشود.
وی با اشاره به ترجمه دعا با معنی «او پاداش دهنده هر سازنده و بى نیازکننده هر قناعتگر، که ودیعهها نزد او ضایع نمىشود»، اضافه کرد: با این سطح هستی شناختی دیگر مربیان و متربیان از اقتصاد تکاثری استقبال نمیکنند.
معاون امور استانهای ستاد همکاریهای حوزههای علمیه و وزارت آموزش و پرورش به معنی ترجمه دعا با معنی «انواع مخلوقات را پدید آورد بخشش او سخاوتمندان و وسعت بخش است» اشاره کرد و ادامه داد: مربیان با معرفی خالقی با این اوصاف دیگر از احتکار و اختلاس و بخل علمی گریزان بوده و در پی خدمت و ایثار و اکرام، بیصبری میکنند.
وی با اشاره به ترجمه دعا با معنی «طلیعهها بر او پوشیده نمىماند و او فرو فرستنده سودها و چیزى با او برابرى نمىکند و چیزى همانندش نیست و اوست شنوا و بینا و لطیف و آگاه و بر هرچیز تواناست»، اظهار کرد: با این هستی شناسی در دعای نورانی عرفه، دانشآموزان دیگر سود و زیان حقیقی را در وجود مخلوقات و دست بشر کندوکاو نمیکنند.
وی افزود: داروی این تفکر که ظلم ظالمان بی پاسخ میماند و همچنین درمان ادبیات یأس آلود و فعالیت پیچده در لباس تیره و تاریک نا امیدی مربیان و متربیان با انس آموزشی به این بخش دعای عرفه یعنی «مرا در حکومت پیشوایان کفر، آنان که پیمانت را شکستند، و پیامبرانت را تکذیب کردند، به دنیا نیاوردى، ولى زمانی به دنیا آوردى به خاطر آنچه در علمت برایم رقم خورده بود و آن عبارت بود از هدایتى که مرا براى پذیرفتن آن آماده ساختى، و در عرصهگاهش نشود و نمایم دادى، و پیش از آن هم با رفتار زیبایت، و نعمتهاى کاملت بر من مهر ورزیدى» قابل مدیریت است.حجتالاسلام والمسلمین درودی گفت: یکی از راههای پیشگیری آسیب خود فراموشی که به اشتباه خودکشی در محاورات بشری روان و دوان است، انس آموزشی با این بخش دعای عرفه امام حسین(ع) با معنی «وجودم را با نعمتت آغاز کردى پیش از آنکه موجودى قابل ذکر باشم و مرا از خاک پدید آوردى، سپس در میان صلبها جایم دادى در حالى که از حوادث زمانه و رفت و آمد روزگار و سالها، ایمنى بخشیدى همواره کوچ کننده بودم از صلبى به رحمى، درگذشته از ایام و قرنهاى پیشین، از باب رأفت و لطف و احسانى که به من داشتى»، است.
* رهایی از شیفتگی عالم مادی و زرق و برق جهان غرب
معاون امور استانهای ستاد همکاریهای حوزههای علمیه و وزارت آموزش و پرورش به بخش دیگری از دعای عرفه اشاره کرد.
«در نتیجه وجودم را پدید آوردى از نطفه ریخته شده و در تاریکیهاى سه گانه میان گوشت و خون و پوست جایم دادی و مرا در آفرینش وجودم گواه نگرفتى، و چیزى از کار خلقتم را به من واگذار ننمودى، سپس براى آنچه در علمت از هدایتم گذشته بود مرا کامل میانه به دنیا آوردى و در حال کودکى و خردسالى در میان گهواره محافظت نمودى و از بین غذاها شیر گوارا نصیبم کردى و دل دایهها را بر من مهربان نمودى و مادران پرمهر را به پرستارىام گماشتى و از آسیبهاى پریان نگهدارى فرمودى و از زیادى و کمى سالمم داشتى.
پس تو برترى اى مهربان، اى بخشنده، تا آنگاه که آغاز به سخن کردم نعمتهاى کاملت را بر من تمام کردى، و مرا در هر سال با افزوده شدن به وجودم پرورش دادى، تا آفرینشم کامل شد، و تاب و توانم معتدل گشت، حجّت را بر من واجب نمودى، چنان که معرفتت را به من الهام فرمودی و با شگفتیهاى حکمتت به هراسم افکندى، و به آنچه در آسمان و زمینت از پدیدههاى خلقت پدید آوردى بیدارم نمودى، به سپاس گذارى و یادت آگاهیام دادى، و طاعت و عبادتت را بر من واجب نمودى، و آنچه را پیامبرانت آوردند به من فهماندى و پذیرفتن خشنودىات را بر من آسان کردى، و در تمام این امور به یارى و لطفت بر من منّت نهادى.
سپس وقتى که مرا از بهترین خاک آفریدى، برایم نپسندیدى اى معبود من نعمتی را بدون نعمتى دیگر، و از انواع وسایل زندگى، و اقسام بهره ها نصیب من فرمودى، و این به خاطر نعمت بخشی بزرگ و بزرگتر و احسان دیرینه ات بر من بود، تا جایى که همه نعمتها را بر من کامل نمودى، و تمام بلاها را از من بازگرداندى، نادانى و گستاخی ام بر تو، بازت نداشت.
از اینکه مرا به آنچه به تو نزدیک مىکند راهنمایى کردى، و به آنچه مرا به پیشگاهت مقرّب مى نماید توفیق دادى، پس اگر بخوانمت، اجابتم نمایى، و اگر از تو درخواست نمایم، عطایم کنى، و اگر اطاعتت کنم قدردانى فرمایى، و اگر به شکرت برخیزم بر نعمتم بیفزایى«کمال خلقت»، همه اینها کامل کردن نعمت هایت بر من و احسانت به سوی من است، پس منزّهى تو، منزّهى تو، که آفریننده اى، و بازگرداننده اى، و ستوده اى و بزرگوارى، نام هایت مقدس است، و نعمتهایت بزرگ».
وی اضافه کرد: در این بخش نورانی و آموزنده دعای عرفه میتوان به ساحتهای سیاسی، اجتماعی، اعتقادی، عبادی و زیستی و بدنی دست پیدا کرد و در نتیجه مربیان و متربیان با انس آموزشی به این معارف بلند انسانساز به مقام تربیتی چند جانبه و فراگیر آراسته شده و از شیفتگی عالم مادی و زرق و برق جهان غرب رهایی یابند.
* دعای عرفه و 2 ساحت تربیتی «زیبا شناختی و هنری» و «علمی و فناوری»
حجتالاسلام والمسلمین درودی به بخش دیگری از دعای عرفه اشاره کرد و گفـت: این قسمت از دعای عرفه در 2 ساحت تربیتی زیبا شناختی و هنری و علمی و فناوری کولاک کرده و مقام عصمت پیامبران و امامان را برای جهانیان تبیین و تشریح کرده است.
در این بخش دعا آمده است: «خدایا کدامیک از نعمتهایت را به شماره آورم و یاد کنم، یا براى کدام یک از عطاهایت به سپاسگزارى برخیزم درحالى که پروردگارا بیش از آن است که شمارهگران برشمارند، یا اینکه یاد دارندگان در دانش به آنها برسند، آنگاه اى خدا، آنچه از بدحالى و پریشانی از من بازگرداندى و دور کردى، از آنچه از سلامتى کامل و خوشحالى برایم نمایان شد، بیشتر است.
معبودا، من گواهی مىدهم به حقیقت ایمانم، و باور تصمیمات یقینم، و یکتاپرستى بى شائبه صریحم و درون پوشیده نهادم، و آویزههاى راههاى نور چشمم، و چینهاى صفحه پیشانىام، و روزنههاى راههاى نفسم، و پرّه هاى نرمه تیغه بینىام، و حفره هاى پرده شنوایىام، و آنچه که ضمیمه شده و بر آن بر هم نهاده دو لبم، و حرکتهاى سخن زبانم، و جاى فرو رفتگى سقف دهان و آروارهام، و محل روییدن دندانهایم، و جاى گوارایى خوراک و آشامیدنىام، و بار بر مغز سرم و رسایى رگهایى طولانى گردنم، و آنچه را قفسه سینهام در برگرفته، و بندهای پى شاهرگم، و آویخته هاى پرده دلم، و قطعات کناره هاى کبد و آنچه را در برگرفته غضروفهای دندههایم، و جایگاه هاى مفاصلم، و پیوستگى پاهایم، و اطراف انگشتانم، و گوشتم، و خونم، و مویم، و پوستم، و عصبم، و نایم، و استخوانم، و مغزم، و رگهایم و تمام اعضایم، و آنچه در ایام شیرخوارگى بر آنها بافته شد، و آنچه زمین از سنگینى من برداشته، و خوابم و بیدارى ام و سکونم، و حرکات رکوع و سجودم.
خلاصه با تمام این امور گواهى مىدهم بر اینکه اگر به حرکت مىآمدم و طول روزگاران و زمانهاى بس دراز مى کوشیدم، بر فرض که آن همه زمان را عمر مىکردم، که شکر یکى از نعمتهایت را به جا آورم نخواهم توانست، جز با منتّت که به سبب آن شکرت بر من واجب می شود، شکرى دایم و نو، و ثنایى تازه و فراهم.
آری اگر من و همه شمارشگران از آفریدگانت، حرص ورزیام که نهایت نعمت هایت، از نعمتهاى سابقهدار و بى سابقهات را برشماریم، هرگز نمىتوانیم به شماره آوریم، و نه اندازه آن را احصا کنیم، چه دور است چنین چیزى چگونه ممکن است؟ و حال آنکه تو در کتاب گویایت، و خبر صادقانهات اعلام کردهاى: اگر نعمتهاى خدا را برشمارید، قدرت شمارش آن را ندارید. خدایا کتابت راست گفته، و اخبارت صادقانه است، و پیامبرانت و رسولانت به مردم رساندند، آنچه را از وحیات بر آنان نازل کردى».
وی ادامه داد: با این معارف ملکوتی دیگر فارغ التحصیلان از این جنس در مراکز آموزشی نخواهیم داشت که دین و وطن خویش را تحقیر نموده و چون بردگان در خانه بیگانه به لذت چرانی حسی گذاران عمر داشته باشند بلکه با دریافت انرژی از این منابع معجزه آسا از آسایش دو گیتی بهرهمند گردیده و به محرومان توجه دارند.
* دعای عرفه قلب آدمی را آرامش میدهد
معاون امور استانهای ستاد همکاریهای حوزههای علمیه و وزارت آموزش و پرورش اظهار کرد: یکی از نیازهای مبرم و مسلم مدارس و مراکز آموزشی، متون آموزشی مناجات برای مربیان و متربیان است چرا که در حال حاضر این نیاز توسط موسیقی شیطانی و ادبیات نفسانی تأمین و تأیید میشود؛ در حالی که این فرازهای دعای عرفه قلب آدمی را آنچنان آرامش داده و ملائکه الله را میهمان آن میکند که قابل وصف با کلمات نیستند.
در بخشی از دعای عرفه آمده است: «و براى آنان و به وسیله آنان از دینت شریعت ساختى، معبودا من گواهى میدهم به تلاش و کوششم، و به قدر رسایى طاعت و ظرفیتم، و از باب ایمان و یقین میگویم: سپاس خداى را که فرزندى نگرفته، تا از او ارث برند، و براى او در فرمانروایىاش شریکى نبوده تا با او در آنچه پدید آورده مخالفت کند، و سرپرستى از خوارى برایش نبوده، تا او را در آنچه ساخته یارى دهد، پس منزّه است او، منزّه است او، اگر در آسمان و زمین معبودهایى جز خدا بود، هر آینه هر دو تباه مى شدند و متلاشى میگشتند.
منزّه است خداى یگانه یکتا، و بى نیاز، که نزاده، و زاده نشده و احدى همتایش نبوده است. سپاس خداى را، سپاسى که برابرى کند با سپاس فرشتگان مقرّب، و انبیای مرسلش را، و درود و سلام خدا بر بهترین برگزیده از خلقش محمّد خاتم پیامبران، و اهل بیت پاک و پاکیزه و ناب گشته او باد.
«آنگاه آن حضرت، شروع به درخواست از خدا کرد، و در دعا اهتمام ورزید» و درحالى که اشک از دیدههاى مبارکش جارى بود، دعا را به این صورت ادامه داد خدایا چنانم کن که از تو بترسم گویا که تو را میبینم، و با پرهیزگارى مرا خوشبخت گردان، و به نافرمانىات بدبختم مکن، و خیر در قضایت را برایم اختیار کن و به من در تقدیرت برکت ده، تا تعجیل آنچه را تو به تأخیر انداختى نخواهم، و تأخیر آنچه را تو پیش انداختى میل نکنم.
خدایا قرار ده، بى نیازى را در ذاتم، و یقین را در دلم، و اخلاص را در عملم، و نور را در دیدهام، و بصیرت را در دینم و مرا به اعضایم بهرهمند کن، و گوش و چشمم را دو وارث من گردان، و مرا بر آن که به من ستم روا داشته پیروز فرما، و در رابطه با او انتقام و هدفم را نشانم ده، و چشمم را بدین سبب روشن گردان. خدایا گرفتارى ام را برطرف کن، و زشتىام را بپوشان، و خطایم را بیامرز و شیطانم را بران و دینم را ادا کن، و برایم معبودا در آخرت و دنیا درجه اى برتر قرار ده.
خدایا تو را سپاس، مرا آفریدى، و شنوا و بینا قرار دادى، و تو را سپاس که مرا پدید آوردى، و از روى رحمت، آفریدههای متناسب قرار دادى، در حالی که از آفرینش من بی نیاز بودى، پروردگارا به اینکه مرا پدید آوردى».
حجتالاسلام والمسلمین درودی ادامه داد: اگر متون کتب درسی دانشآموزان به این سبک دعای عرفه مزین و مرتب شود، دانش آموزان از مشکلات و چالشهای زندگی و زمانه خود نه اینکه خوف و هراس نمیکنند بلکه از آنها فرصتها، فوزها بر پا مینمایند؛ چرا که این بخش دعا به نحوه نجات برگزیدگان الهی و عزیز کردههای او یعنی پیامیرانی که خود دوستشان میداشته و نمایندگی را لایق آنان دیده اشاره دارد که با چه مشقاتی روبهرو بودند و چگونه از میان آن همه شدائد با عزت فخر به مقام شکرگزاری و بندگی او نائل آمدند که این داروی شفا بخش مشکلات جامعه امروز ما و جهانیان است.
در این بخش دعا آمده است: «پس در خلقتم تناسب نهادى، پروردگارا به اینکه آفرینشم را آغاز نمودى، و صورتم را نیکو نمودى، پروردگارا به اینکه به من احسان کردى و در خویشتنم عافیت نهادى، پروردگارا به اینکه محافظتم نمودى و موفقم داشتى، پروردگارا به اینکه بر من نعمت بخشیدى و راهنمایىام نمودى، پروردگارا به اینکه سزاوار احسانم کردى، و از هر خیری عطایم کردى.
پروردگارا به اینکه مرا خوراندى و نوشاندى، پروردگارا به اینکه بینیازم ساختى و اندوختهام بخشیدى، پروردگارا به اینکه یاریام نمودى و عزّتم بخشیدى، پروردگارا به اینکه به من پوشاندى، از پوشش با صفایت و بر من آسان نمودى، از رفتار کفایت کنندهات، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا بر بلاهاى روزگار، و حوادث شبها و روزها یارى ده، و از هراسهاى دنیا، و گرفتاریهاى آخرت نجات ده، و مرا از شرّ آنچه ستمگران در زمین انجام میدهند کفایت کن.
خدایا از آنچه مى ترسم مرا بس باش و از آنچه حذر میکنم نگهدارى کن، و در نفسم و دینم از من نگهبانى فرما و مرا در سفرم نگهدار و در خاندان و مالم جانشین باش، و مرا در آنچه نصیبم فرمودى برکت ده، و در نزد خویش خوارم ساز، و در دیدگان مردم بزرگم کن، و از شرّ جن و انس سالمم بدار و به گناهانم رسوایم مساز، و به باطنم سبکم منما، و به عملم دچارم مکن، و مرا از نعمتایت محروم مفرما، و به غیر خود واگذارم مکن.
خدایا، مرا به که واگذار میکنى؟ به نزدیک تا با من به دشمنى برخیزد، یا به بیگانه تا با من با ترشرویى برخورد کند یا به آنان که خوارم میشمرند؟ ، و حال اینکه تو خداى من، و زمامدار کار منى.
من به تو شکایت میکنم، از غربتم، و دوری خانه آخرتم، و سبکیام نزد کسی که اختیار کارم را به او دادى.
خدایا غضبت را بر من فرود نیاور، اگر در مقام خشم کردن بر من نباشى، از غیر تو باک ندارم، منزّهى تو، جز اینکه عافیتت بر من گسترده تر است، از تو درخواست میکنم پروردگارا به نور جمالت، که زمین و آسمانها به آن روشن گشت، و تاریکیها به آن برطرف شد، و کار گذشتگان و آیندگان به وسیله آن به اصلاح رسید، که مرا بر خشمت نمیرانى، و ناخشنودی ات را بر من فرود نیاورى، خشنودى حق توست، خشنودى حق توست، تا پیش از آن راضى شوى، معبودى جز تو نیست.
پروردگار خانه محترم و مشعر الحرام، و خانه کعبه که برکت را در آن نازل فرمودى، و آن را براى مردم ایمن ساختى، ای آن که با بردباری اش از گناهان بزرگ گذشت، اى آن که با فضلش نعمت ها را کامل ساخت، اى آنکه با کرمش گسترده و فراوان عطا کرد، اى توشه ام در سختیها، اى همراهم در تنهایى، اى فریادرسم در گرفتاریها، اى سرپرستم در نعمتها، اى خداى من و خداى پردانم ابراهیم و اسماعیل و اسحق و یعقوب، و پروردگار جبراییل و میکاییل و اسرافیل و پروردگار محمّد خاتم پیامبران و اهل بیت برگزیده اش و نازل کننده تورات و انجیل و زبور و قرآن و فرو فرستنده کهیعص و طه و یس و قرآن حکیم تو پناهگاه منى، زمانى که راه ها با همه وسعتشان درمانده ام کنند و زمین با همه پهناوریاش بر من تنگ گیرد.
اگر رحمت تو نبود، هر آینه من از هلاک شدگان بودم، و نادیده گیرنده لغزشم تویى، و اگر پرده پوشیات بر من نبود، هر آینه من از رسواشدگان بودم، و تویى که مرا با پیروزى بر دشمنانم تأیید میکنى، و اگر یارى تو نبود هر آینه من از شکست خوردگان بودم، اى که وجودش را به بلندى و برترى اختصاص داده، در نتیجه اولیایش به عزّت او عزیز میشوند، ای آن که پادشاهان در برابرش یوغ ذلّت بر گردنهایشان گذاشتهاند، در نتیجه از حملاتش ترسانند، خیانت چشمها را، و آنچه سینهها پنهان میکنند میداند، و به پنهانیهایى که زمانها و روزگاران میآورد، آگاهى دارد.
اى آنکه جز او نمیداند او چگونه است، اى آنکه جز او نمیداند او چیست، اى آنکه جز او، او را نمیشناسد، اى آن که زمین را بر آب انباشت، و هوا را به آسمان بست اى آنکه او راست گرامی ترین نامها. اى صاحب احسانى که هرگز قطع نگردد، اى آماده کننده کاروان براى نجات یوسف در سرزمین بی آب و گیاه، و خارج کنندهاش از چاه، و قراردهنده اش بر تخت پادشاهى پس از دوره بندگی.
اى برگرداننده یوسف به نزد یعقوب، پس از آنکه دو چشمش از اندوه نابینا شد، و دلش آکنده از غم بود، اى برطرف کننده بدحالى و گرفتارى از ایوب، اى گیرنده دستهاى ابراهیم از بریدن سر فرزندش، پس از سنّ پیرى، و به پایان آمدن عمرش اى که دعاى زکرّیا را اجابت کرد و یحیى را به او بخشید و او را یگانه و تنها وا نگذاشت، اى که یونس را از دل ماهی به در آورد، اى که دریا را براى بنى اسراییل شکافت و آنان را نجات داد، و فرعون و لشگریانش را از غرق شدگان قرار داد اى که بادها را مژده دهندگانى پیشاپیش باران رحمتش فرستاد،
اى که بر عذاب نافرمانان از بندگانش شتاب نورزد، اى آنکه ساحران روزگار موسى را از ورطه هلاکت رهانید، پس از سالیان طولانى که در انکار حق بودند، و در عین حال تنعمّ به نعمت او رزقش را میخوردند، و براى غیر او بندگى میکردند، با او مخالفت داشتند و براى او شبیه قرار داده بودند، و پیامبرانش را تکذیب کردند.
اى خدا، اى خدا، اى آغازگر، اى پدیدآور، براى تو همتایى نیست، اى جاودانگى که پایانى برایت نمیباشد، اى زنده وقتى که زندهای نبود، اى زنده کننده مردگان، اى مراقب بر هرکس به آنچه که انجام داده، اى که شکرم براى او اندک است ولى محرومم نساخت، خطایم بزرگ شد، پس رسوایم نکرد، و مرا بر نافرمانیها دید، ولى در بین مردم رسوایم ننمود، اى که در خردسالی حفظم نمود، و در بزرگسالى رزقم داد، اى که عطاهایش نزد من شماره نشود، و نعمتهایش تلافى نگردد، اى که با من به خیر و احسان روبهرو شد، و من با بدى و نافرمانى با او روبهرو گشتم.
اى که به ایمان هدایتم نمود، پیش از آنکه سپاس نعمتهایش را بشناسم، اى که در بیمارى خواندمش، پس شفایم داد، و در حال برهنگی پوشاند مرا و در حال گرسنگى سیرم کرد و در حال تشنگى سیرابم نمود، و در حال خوارى، عزّتم بخشید، و در حال نادانى معرفتم بخشید، و در حال تنهایى افزونم نمود، و در حال غربت، بازم گرداند، و در حال ندارى، دارایم کرد، و در یاری خواهى، یاریام فرمود، و در ثروتمندى محرومم نکرد، و از درخواست همه اینها باز ایستادم، پس او شروع به عنایت بر من نمود.
حمد و سپاس توراست، اى که لغزشم را نادیده گرفت و اندوهم را زدود، و دعایم را اجابت نمود، و عیبم را پوشاند، و گناهم را آمرزید، و مرا به خواسته ام رساند و بر دشمنم پیروز گرداند، اگر نعمتها و عطاها و بخشش هاى باارزشت را برشمارم هرگز نمیتوانم به شماره آرم».
حجتالاسلام والمسلمین درودی تصریح کرد: ادبیات توحیدی و چرخشهای حیرت آور آن فقط در اختیار معصومین(ع) است که قادرند با مناجات رسیده از وحی خداوند هستی را، چنان بخواند که در پرتگاه شرک و کفر فرو نغلتند؛ در فراز پایانی این دعای شکوفا کننده، استعدادهای آدمی، آن چنان لطافت و هنرمندی شهود می شود که نشان از مبانی تربیتی هستی شناختی، معرفت شناختی و ارزش شناختی و دین باوری دارد که این شناخت ظهور یافته در صحنه های کربلا حسینی سبب شده است که حضرت امام حسین علیه السلام را محبوب قلوب پیامیران الهی و ائمه اطهار(ع) کند.*متون و معارفی که باید در سبد دانشآموزان این مرز بوم چینش شود
وی ادامه داد: اگر شهدای 8 سال دفاع مقدس با حضور در کلاس ایشان و دریافت کارنامه قبولی از دروس توحیدی این مکتب حماسه آفریدند و بند اساره را از دست و پای مردم خود و مسلمانان و ازادگانه جهان گشودند و هم چنین اگر قرار است که به خون شهیدان اقتداء کنیم و قلب امام عصراروخنافداه و روح معمار کبیر انقلاب اسلامی را شادی نماییم و هم چنین رهبر فرازانه و شجاع و مؤید من عندالله کشورمان را بصورت رفتاری حمایت کنیم، باید این متون و معارف اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در سبد دانشآموزان این مرز بوم چینش شود، تا آنان از قحطی معارف اسلامی و انسانی به در آمده و به نعمت آب گورای چشمه زلال محبت اولیا الله سیراب شده و آن تمدن اسلامی مقدمه ظهور حکومت مهدوی را با افکار و رفتار خود پایهریزی کنند.
در بخشی از دعای عرفه آمده است: «اى سرور من تویى که عطا کردى، تویى که نعمت دادى، تویى که نیکى کردى، تویى که زیبا نمودى، تویى که افزون نمودى، تویى که کامل کردى، تویى که روزى دادى، تویى که موّفق نمودى، تویى که عطا فرمودى، تویى که بی نیاز نمودى، تویى که ثروت بخشیدى، تویى که پناه دادى، تویى که کفایت نمودى، تویى که راهنمایى فرمودى، تویى که حفظ کردى تویى که پرده پوشى نمودى، تویى که آمرزیدی تویى که نادیده گرفتى، تویى که قدرت دادى، تویى که عزّت بخشیدى، تویى که کمک کردى، تویى که مساعدت فرمودى، تویى که تأیید نمودى، تویى که نصرت دادى، تویى که شفا بخشیدى، تویى که سلامت کامل دادى، تویى که گرامى داشتى، بزرگ و برترى، حمد و شکر همیشگى توراست.
سپس من معبودا اعتراف کننده به گناهانم هستم، پس مرا بیامرز، منم که بد کردم، منم که خطا کردم، منم که قصد گناه کردم، منم که نادانى نمودم، منم که غفلت ورزیدم، منم که اشتباه کردم، منم که به غیر تو اعتماد کردم، منم که در گناه تعمّد داشتم، منم که وعده کردم، منم که وعده شکستم، منم که پیمان شکنى نمودم، منم که اقرار کردم، منم که به نعمتت بر خود و پیش خود اعتراف کردم، و به گناهانم اقرار میکنم، پس مرا بیامرز، اى آنکه گناهان بندگانش به او زیانى نرساند، و او بی نیاز از طاعت آنان است، و توفیق دهنده کسی که از آنان به کمک و رحمتش عمل شایسته بجا آورد.
تو را سپاس اى معبود من و آقاى من، و خداى من، فرمان دادى فرمانت نخواندم، نهیم نمودى، مرتکب نهیت شدم اکنون چنانم، که نه دارنده زمینه برائتم تا عذرخواهى کنم، و نه داراى قدرتم، تا یارى ستانم، اى مولای من با چه وسیلهاى با تو روبرو شوم؟ آیا با گوشم، یا با دیده ام، یا با زبانم، یا با دستم، یا با پایم، آیا این همه نعمتهاى تو نزد من نیست؟ و من به همه اینها تو را معصیت کردم، اى مولاى من، تو را بر من حجّت و راه است، اى آنکه مرا از پدران و مادران پوشاند، از اینکه مرا از خود برانند، و از خویشان و برادران، از اینکه مرا سرزنش کنند، و از پادشاهان از اینکه مجازاتم نمایند.
مولاى من اگر اینان آگاه می شدند، بر آنچه تو بر آن از من میدانى، در این صورت مهلتم نمیدادند، و مرا تنها میگذاردند، و از من میبریدند، هم اینک اى خداى من در برابرت هستم، ای آقاى من، فروتن و خوار، درمانده و کوچک، نه دارنده زمینه برائتم، تا عذرخواهى کنم، و نه نیروى که یارى بطلبم، و نه دلیلى که با آن احتجاج نمایم، و نه گوینده اى هستم که گناه و کار بد نکرده باشم، انکار گناه کجا؟ بر فرض اگر انکار میکردم، چه سود میداد، چگونه؟ و چسان این معنا ممکن شود، و حال آنکه همه اعضایم بر آنچه عمل کردم بر من گواهند به یقین دانستم بدون تردید که تو از کارهاى بزرگ من پرسنده اى، و تو حاکم عدالت پیشه اى هستى که در حکم و داورى ستم نمیکنى، و عدالت تو هلاک کننده من است، و من از همه عدالت تو گریزانم.
معبودا اگر مرا عذاب کنى، به خاطر گناهان من است پس از حجّتى که بر من دارى، و اگر از من درگذرى، به سب بردبارى و جود و کرم توست، معبودى جز تو نیست من از ستمکارانم، معبودى جز تو نیست من از آمرزش خواهانم، معبودى جز تو نیست من از یکتاپرستانم، معبودى جز تو نیست من از هراسندگانم معبودى جز تو نیست، من از بیمناکانم، معبودى جز تو نیست من از امیدوارانم، معبودى جز تو نیست من از مشتاقانم، معبودى جز تو نیست من از «لا اله الّه اللّه» گویانم، معبودى جز تو نیست من از درخواست کنندگانم، معبودى جز تو نیست من از تسبیح کنندگانم، معبودى جز تو نیست منزّهى تو، من از تکبیرگویانم، معبودی جز تو نیست منزّهى تو پروردگار من و پروردگار پدران نخستین من».
انتهای پیام/
∎
نظر شما