شناسهٔ خبر: 27571406 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: رجا | لینک خبر

یاسر انصاری

"فروپاشی مبتکرانه" آمریکا در ترکیه

صاحب‌خبر -
"استیو بنون" را علی‌رغم اخراج از کاخ سفید، معمار اصلی سیاست عصر "ترامپیسم" و صاحب نظریهٔ "فروپاشی مبتکرانه" می‌دانند. هم او بود که با طراحی فنی دقیق و هجومی، کمپین آدمی پرحاشیه مثل ترامپ را طی مدت ۲۰ ماه طوری راهبری کرد که به ندرت و جز در دو یا سه مورد خاص ِ اجتناب ناپذیر در موضع تدافعی قرار نگرفت. سیاستی که یکی از روزنامه‌های آمریکایی از آن به عنوان سیاست ِ "احمدی نژادی" یاد کرد. او از طراحان اصلی اتفاق "برگزیت" هم بود، طوری که "نیجل فاراگ" در اولین بعد از پیروزی و جدایی انگلیس از اتحادیهٔ اروپا، اعلام کرد که اگر "بنون" و روزنامه‌اش "بریتبارت لندن" نبود، برگزیت هم نبود.
 
 
او سال گذشته از راهبرد عملی خود در غرب آسیا سخن گفت و نظریهٔ مثلث قدرت‌های نوظهور با حضور نیشن-استیت‌های "ترکیه-ایران-چین" در رئوس آن را مطرح کرد. او اعتقاد دارد که "روسیه" دیگرخطر بزرگی نیست که می‌شود با آن به توافق رسید و خطر اصلی در قالب استقلال هر نیشن-استیت نیرومندی است که در کمربند ابریشمی دنیا شکل می‌گیرد. بر همین اساس او پیشنهاد داد که برای مقابله با هژمونی ایران و یا چین، در دکترین نظامی آمریکا بایستی ابتدا "مسئله ترکیه" حل شود.
 
منفجر کردن استیت قدرتمندی مثل ترکیه راحت‌تر است چون طبق اصل غافلگیری، نیشن استیت اقتصادی ترکیه مدت‌هاست محک امنیتی-سیاسی جدی نخورده است و ازین حیث به مراتب از ایران و چین که سال‌هاست زیر فشارهای امنیتی-سیاسی آمریکا دوام آورده‌اند، آسیب‌پذیرتر است. در ضمن، با این ابتکار و با تجزیه منطقه‌ای ترکیه، در مرحلهٔ بعد استقلال قومیت‌های ایرانی از حالت انتزاعی خارج شده و جدایی طلبی از مرزهای ایران به داخل کشیده می‌شود. 
 
طرحی که گرچه در رسانه‌های آمریکایی که همچنان سرگرم حواشی شخصی ترامپ هستند انعکاس قابل توجهی نیافت، اما توسط تحلیل‌گران صهیونیستی – که متخصص ارزیابی استراتژی‌های کلان جهانی هستند- به طور جدی و موشکافانه مورد بررسی قرار گرفت. آن‌ها به جای جدی‌گرفتن "سیاست پمپئو" که به طرز غیرقابل‌باوری ناشیانه و ساده‌لوحانه به نظر می‌رسید، به صرافت دریافتند که بازی اصلی دیگری در جریان است. بازی‌ای به اسم "فروپاشی مبتکرانه" که مکمل قطعه پازل "معامله قرن" است.
 
جالب است که با این دیدگاه بسیاری از حوادث سال‌های گذشته که به نظر تحلیل‌گران غیرقابل منتظره بودند فهم می‌شود. وقتی آمریکا از بابت سکوت "روسیه" در نابودکردن "ترکیه" مطمئن است و حامیان واقعی ترکیه را در این ماجرا هدف می‌گیرد. منزوی کردن "قطر"ی که متحد آمریکاست و فشار اقتصادی شدید بر "ایران" ِ پس از برجام، در این بستر کاملاً قابل فهم است...
 
پیش‌بینی نگارنده این است که پروژه جنگ با ایران نه‌تنها جدی نیست، بلکه اصلاً در دستور کار دولت فعلی آمریکا هم نیست. فشار تقابلی به ایران فقط جهت جلوگیری از انتشار مجدد هژمونیک قدرت انقلاب اسلامی به یک خلأ قدرت جدید در منطقه است که قرار است به‌زودی از آن رونمایی شود. "ترامپ" به نحو جالبی دارد "روحانی" را که بعد از مشت محکم "خروج از برجام" کاملاً گیج و مبهوت است، مدیریت می‌کند و او را مانند سال‌های ۲۰۰۲ به فضای تدافعی و انفعال شدید می‌برد تا در "فروپاشی مبتکرانه" در ترکیه، محور ایران عاملیت و حتی دخالتی نداشته باشد.
 
 
 

نظر شما