یادداشت شفاهی «علیرضا عزیزی»، پژوهشگر اجتماعی
ریشه سلطه گفتمان یاسآلود حاکم بر جامعهمان و راه علاجش چیست؟
صاحبخبر - چرا مردم کشورمان، خوشبینی و امیدواری را کنار گذاشتهانـــد و فقط بدیها و بدجنسیهای یکدیگر و جامعه و فرهنگ و دولت را میبینند و منتشر میکنند؟ این گفتمانِ یاسآلــود درباره همهچیز، از کجا و با چه زمینههای اجتماعی شکل گرفته است؟ علیرضا عزیزی، پژوهشگر اجتماعی و دانشجوی دکترای جامعه شناسی در این باره به نکات قابل تاملی اشاره کرده است: درباره سیطره ادبیات تاریک در فضای اجتماعی و گفتمان رسانهای کنونی کشورمان، باید به دلایل بسیاری اشاره کرد که هم اکنون موجب شکلگیری این پدیده شده است. انسانها به خودیِ خود در موقعیتهای اجتماعی مختلف میتوانند درباره اخبار و حوادث پیرامونی دارای حالات روان شناختی متعددی باشند. برخی خوشبین و روشن، برخی بیتفاوت و برخی دیگر میتوانند بدبین و تاریکاندیش باشند و این روان شناسان هستند که میتوانند ریشهها و زمینههای هر یک از این عکسالعملها را در تک تک افراد جست وجو کنند. اما وقتی به لحاظ جامعهشناختی به موضوع نگاه میکنیم، پرسش آن است که چه شرایط، زمینهها و ساختارهای اجتماعی، باعث میشود که انسانهای خوشبین، عملگرا، روشناندیش در حوزه عمومی، طرد و کنار گذاشته شوند و تنها بدبینان و تاریکاندیشان یکه تاز میدان شوند به نحوی که گفتمان آن ها به گفتمان غالب جامعه و رسانهها بدل شده و تبدیل به صدای عام جامعه شوند؟ و تصویری را تاریکتر از آن چه میگذرد به ذهن افراد مخابره کنند؟ و چه میشود که سخنان آن ها در برهه کنونی – حداقل در بدنه جامعه- باورپذیرتر و واقعگرایانهتر به نظر میرسد؟ یاس و بدبینی، میراث ظلم و خفقان گذشته به منظور تبیین موضوع، نخست باید به ریشههای تاریخی و فرهنگی جامعهمان در این باره اشاره کنیم. به لحاظ تاریخی، می توانیم زمینه های شکلگیری ادبیات بدبینی را در «سالهای استبداد در کشورمان» جست وجو کنیم. وضعیتی در جامعه ایرانی که در آن اقلیتی قدرتمند – به لحاظ اقتصادی، سیاسی و اجتماعی- بر اکثریتی ضعیف حکمروایی میکردهاند و دارای احترام و نفوذ اجتماعی بوده اند و میتوانستند اندیشه و شیوه زندگی خود را در جامعه پیاده کنند و در مقابل، اکثریتی ضعیف وجود داشتهاند که از امکان بیان دغدغه های خود در عرصه اجتماعی محروم بودهاند. این محرومیت از امکان بیان، به استبدادپذیری دامن می زد و یک سری خرده فرهنگ را شکل می داد؛ مثلا شیوع چاپلوسی، ترس، بدبینی، فحاشی و توهین. در کنار چنین زمینهای، شیوع ادبیات روشنفکرانه که متاثر از نسخه غربی آن، نوعی دلزدگی و افسردگی به جای همدلی و همذات پنداری در خود داشت، مزید بر علت شد و جامعهمان بیش از پیش به بدبینی، نداشتن اعتمادبه نفس و تاریک اندیشی دچــار شد. چنین پیشینه و جریان هایی باعث شد جامعه ایرانی کمتر با مقوله خوشبینی، نشاط، روشناندیشی و امید آشنا باشد و تمرین اجتماعی کمتری به منظور ایجاد گفتمانی برای تغییر وضع موجود و تلاش برای تحقق جامعهای موفق داشته باشد؛ جوری که این روزها شاد و امیدوار بودن نوعی ابتذال اجتماعی و حتی مشنگ بودن محسوب می شود. فضای مجازی، عرصه تاخت و تاز بدبین ها این جامعه با چنین پیشینهای و در شرایط فعلی که به زعم صاحب نظران با آسیبهای فرهنگی، اجتماعی و تنگناهای اقتصادی و سیاسی روبه روست، با ظهور شبکههای اجتماعی مجازی، بستر بسیار مناسبی برای بیان نارضایتیها و حرفهای تلخ و نیش و کنایه زدن به همه یافته است. حال آن که هیچ تمرین اجتماعی در زمینه انتقاد سازنده نداشته و به لحاظ فرهنگی، باور چندانی به اتحاد و همدلی برای ایجاد تغییر مثبت، ندارد. پس گفتمان خوشبینی و امید به محاق میرود؛ بیتفاوتها فارغ از آن چه در اجتماع میگذرد، سبک زندگی و آرزوها و رویاهای خودشان را پیش میگیرند و مترصد فرصتی برای گریز و رفتن هستند و بدبینان، فضای مجازی و حوزه عمومی را عرصه تاخت و تاز خویش قرار داده و از نمایش هر چه بیشترِ ناکامیها و نداشتنها و ظلمها، خودآزاری و دیگرآزاری میکنند و تصورشان این است که هر چه صریحتر، شدیدتر، گستردهتر و بی ملاحظهتر نقد خود را مطرح کنند، تاثیرگذارتر خواهند بود. چه باید کرد؟ به نظر می رسد ما ایرانیها نیازمند تمرین گفت وگوی مثبت و موثر هستیم. گفت وگویی که قاعدهمند و نتیجهگراست و میکوشد ضمن اجازه دادن به بیان دردهای موجود، راه حلهای برون رفت از آن را نیز بررسی کند. شکل گرفتن گفت وگوی موثر نیازمند تقوای جامعه و انسانهاست. از یک سو، تقوای جامعه که در آن شفافیت، برابری، پذیرش تفاوت، تساهل و تسامح، احترام به نقد و منتقد، دانشمحوری و تخصصگرایی ارزش تلقی و از سویی دیگر تقوای افراد – اعم از مردم و مسئولان- که در آن تواضع، خودانتقادی، نقد سازنده، امید و خوشبینی، احترام متقابل، صمیمیت و صداقت و حقیقتگرایی ارزش محسوب می شود. در عین حال باید بیاموزیــم در کنار تلخیها، زیباییها را هم ببینیم تا انرژی مقابله با بدیها را داشته باشیم.∎
نظر شما