به چه جرمی کشته شدند؟
نگاه یک خادم قرآن به قتل عام مظلومانه کودکان یمن و افغانستان
صاحبخبر - متن دل نوشته مرتضی نجفی قدسی مدیر دارالقرآن علامه طباطبایی(ره) در رثای شهادت مظلومانه کودکان و نوجوانان یمن و افغانستان به شرح ذیل است: ...فَانْتَقَمْنَا مِنَ الَّذِینَ أَجْرَمُوا وَکَانَ حَقًّا عَلَیْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ ﴿روم،آیه 47﴾ پس آنگاه که ما از مجرمان انتقام گرفتیم و همواره یاری کردن مومنان برعهده ما حق و لازم است. آنچه از این آیه شریفه مستفاد میشود آن است که مومنان این حق را بر پروردگارشان دارند که خداوند در دنیا و آخرت یاریشان کند و یکی از مصادیق بارز این یاری، انتقام از مجرمان است و البته باید توجه داشت که خداوند از ناحیه خودش این حق را برای مومنان قرار داده و کسی نمی تواند بگوید خداوند مجبور به یاری آنهاست، بلکه این حق یاری مومنان، عنایتی از پروردگار برایشان است. در هفتههای گذشته دو جنایت هولناک در یمن و افغانستان روی داد که وظیفه انسانی و اسلامی ایجاب میکند به راحتی از کنار این جنایات نگذریم و حداقل به زبان و یا قلم در حمایت از شهیدان مظلوم این حوادث سخنی بگوئیم. حادثه اول را سعودیهای جنایتکار مرتکب شدند و اتوبوسهای حامل دانش آموزان و معلمان آنها را در صعده یمن مورد حمله هوایی قرار دادند و صدها نفر را شهید و مجروح کردند و گرچه بسیاری از کشورها این جنایت را محکوم کردند ولیکن تنها به بررسی و تحقیق این جنایت جنگی اکتفا شد. حادثه دوم نیز عصر چهارشنبه گذشته بیست و چهارم مرداد ماه در منطقه دشت برچی کابل در افغانستان رخ داد که یک عامل انتحاری به یک مرکز آموزشی به نام مهدی موعود (عج) که متعلق به شیعیان بود، حمله میبرد و بیش از یک صد نفر را شهید و مجروح میکند در حالی که هیچ گناهی نداشتندو تنها جرمشان درس خواندن بود و این موسسه آموزشی بهترین دانش آموزان و رتبههای برتر کنکور را در این کشور داشت. معمولاً انتحاریها به مراکز نظامی و یا مساجد و یا بازارها که محل تجمع عمومی بود حمله میکردند و یا هواپیماهای سعودی همواره مناطق مسکونی، بازارها و بیمارستانها را هدف قرار میدادند اما این رویکرد که به کشتار کودکان و نوجوانان مسلمان بپردازند نهایت پلیدی، سبوعیت و بی رحمی آنان را میرساند و اینکه آنان در فکر قطع نسل مردم مسلمان هستند چرا که هر کدام از این دانش آموزان در آینده خانواده ای تشکیل میدادند و نسلی از خود ایجاد میکردند و در حقیقت با کشتار کودکان و نوجوانان، تعداد کشتههای واقعی همین تعداد نیست بلکه به ضریب بالا میرود و نسلهایی را در آینده شامل میشود و جلوی رشد و حیات هزاران نفر گرفته میشود و این همان مصداق (( و یهلک الحرث و النسل )) است که ظالمان و ستمگران وقتی قدرتی پیدا میکنند وسرپرستی کاری به آنها سپرده میشود نهایت تلاش خود را میکنند تا در زمین فساد کنند و به نابودی کشت و زرع و نسل میپردازند یعنی هم محیط زیست انسان را نابود میکنند و هم نسل بشر را از بین میبرند که فرمود: وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الْفَسَادَ ﴿البقره،۲۰۵﴾ اما ظالمان و ستمگران بدانند، که هر رفتار ظالمانه ای را انجام دهند، هرچند کوچک هم باشد نتیجه و عقوبت آن را خواهند دید چرا که فرموده است: ﴿وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ﴾ ﴿زلزله،8﴾ یعنی هرکس حتی اگر ذره ای شر و بدی داشته باشد نتیجه شر خود را خواهد دید، شر و بدی هم عقوبت دنیایی دارد و هم اخروی و باید منتظر بازخورد عمل زشت خود باشند. اسلام نسبت به قتل نفس بسیار هشدار داده است و از گناهان کبیره ای است که بخشودنی نیست و جهنم ابدی را در پی خواهد داشت و مخصوصا نسبت به کشتار مظلومان هشدار جدی داده است و ظالمان را از این کار بر حذر داشته و میفرماید: وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا فَلَا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کَانَ مَنْصُورًا ﴿اسراء،۳۳﴾ در این آیه شریفه قتل نفس، حرام اعلام گردیده مگر در مواردی مانند قصاص کسی که مرتکب قتل شده است،که آن را به حق شمرده و تاکید میکند هرکسی مظلومی را به قتل برساند ما حتماً برای او تسلطی قرار میدهیم تا بتواند به مجازات قاتلان بپردازد و البته آنان نیز در این مجازات باید حق و عدالت را رعایت کنند که مبادا دچار زیاده روی در انتقام شوند. البته همانطور که اشاره شد خدای متعال یاری مومنان را حقی بر خود میداند و در جای دیگری تاکید میفرماید: ﴿کذالک حقاً علینا ننجی المومنین﴾﴿ یونس،103﴾ و اینچنین که بر ما حق و لازم است مومنان را نجات میبخشیم و به ظالمان و ستمگران نیز هشدار میدهد که به زودی منتظر اعمال جنایتکارانه شان باشند و خواهند دید که چگونه سرنگون خواهند شد ﴿وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ ﴿الشعرا، 227﴾ لذا این آیات نوید بخش آن است جنایتکارانی که سفاکانه به کشتار بی گناهان در یمن ، سوریه، افغانستان و یا هرجای از جهان میپردازند، از عقاب الهی در امان نیستند و آمریکای جنایکار و صهیونیستها تصور نکنند که ملتهای مظلوم کسی را ندارند و لذا بهتر میتوانند به قلع و قمع آنها و نسل کشی آنان بپردازند،بلکه بالعکس مظلومین تحت الحمایه پروردگار هستند و خدا به همین مظلومان آنچنان قدرتی خواهد داد که دودمان ستمگران را بر باد دهند کما اینکه مظلومان و پا برهنگان یمنی امروز دیگر ضعیف نیستند و دشمنان علیرغم کشتارهای وحشیانه نتوانستند آنها را از پای درآورند بلکه روز به روز قدرتمند تر شده و هر لحظه بخواهند حیات ظالمین را حتی در هزاران کیلومتر دور تر از خود به مخاطره میاندارند و این درسی است که ستمگران بدانند مظلوم هیچگاه مظلوم نمی ماند و خداوند قهار که قدرت اصلی جهان در ید اوست به همان مظلومان قدرت و شوکتی میبخشد تا روزگار ستمگران را سیاه کنند. اما چطور میشود یک انسان انقدر بی رحم گردد و مواد انفجاری به خود ببندد و به میان مدرسه ای رفته و کودکان و نوجوانان که مشغول درس خواندن هستند را اینچنین مظلومانه و بی خبر به شهادت برساند و خود نیز به کام مرگ فرو رود؟! این چیزی نیست جز آموزههای جنایتکارانه ی وهابیون در مدارس تحت پوشش خود که در ممالک اسلامی مخصوصا در پاکستان،افغانستان و هند و دیگر کشورها برپا کرده اند و عملاً این مدارس تروریست پرور هستند و آنان پس از آموزش های منحرفانه وهابیون وارد گروههای تروریستی همانند القاعده، داعش، طالبان و دیگر گروههای ریز و درشت شده و به کشتار دیگر مسلمانان میپردازند و همه اینها در سطح کلان نقشههایی است که غربیها و صهیونیستها برای انهدام کشورهای اسلامی کشیده اند و وهابیون یکی از ابزارهای قوی و اجرایی آنها هستند که هرکجا بخواهند فتنه ای بپا کنند و مسلمان کشی راه بیاندازند کافی است به وهابیون بسپارند تا با استفاده از آن جمود فکری که در پیروانشان ایجاد کرده اند، بتوانند به اختلاف بین شیعه و سنی دامن زده و جنایت بر جنایت بیفزایند. در اینجا مناسب میدانم خاطره ای را از روحانی مجاهد و اعجوبه دوران مرحوم حاج شیخ محمد تقی بهلول گنابادی نقل کنم که برای خود بنده بیان داشتند. اینکه میگویم او اعجوبه بود چون واقعاً انسان عجیب و کم نظیری بود و حافظ قرآن و نهج البلاغه و هزاران روایت بود و در زمان رضا شاه جزء سخنرانهای مطرح در خطه خراسان بود و لذا در قیام مسجد گوهرشاد که در اعتراض به کشف حجاب رضا خان دیکتاتور هزاران نفر از مردم مسلمان به دعوت علما در مسجد گوهرشاد و حرم امام رضا(ع) تجمع اعتراض آمیز برگزار کردند به سخنرانی انقلابی پرداخت و پس از آن عوامل رضاخان حرم را محاصره کرده و هزاران نفر را به خاک و خون کشیدند. مرحوم بهلول گفت پس از سخنرانی با لباس مبدل موفق به فرار شدم اما برایم ماندن در مشهد صلاح نبود و ناگزیر به افغانستان فرار کردم، البته بنده شرح و بسطهای این قصه را کوتاه میکنم و فقط میخواهم به مطلب مورد نظر برسم. مرحوم بهلول گفت در یکی از روستاهای افغانستان در کنار مزرعه ای نشسته بودم و صاحب مزرعه مرا دید از خستگی نای راه رفتن ندارم مرا به خانه اش دعوت کرد و پس از پذیرایی به استراحت پرداختم، ساعتی نگذشته بود که چند نفر به خانه مرد روستایی آمدند و گفتند این شخص که خوابیده کیست؟ این چهره اش به روحانیون رافضی( شیعهها) میخورد و اینجا چه کار میکند؟ و من از سر و صدای آنها بیدار شده بودم و از ترس خود را به خواب بودن میزدم، شنیدم که صاحب خانه گفت من دیدم که این مرد بیحال در کنار مزرعه افتاده و او را دعوت کردم و از فرط خسگی هم اکنون به خواب رفته است. آنها گفتند این فرد شیعه است و باید اورا بکشیم،صاحبخانه گفت این فرد مهمان من است و من اجازه این کار را به شما نمی دهم و آنها هم اصرار داشتند که مرا بکشند تا به ثواب برسند! و بالاخره صاحبخانه به آن مردی که بیش از همه اصرار به کشتن من داشت گفت: فلانی، ببین اگر بنای بهشت رفتن به کشتن شیعیان باشد که تو تا کنون 14 نفر از آنان را کشته ای و قطعاً با کشتن این همه از شیعیان بهشت دیگر بر تو واجب است! حالا از کشتن این یک نفر که میهمان من است، صرفنظر کن و بالاخره با اصرار صاحبخانه از آنجا رفتند. بهلول گفت من با شنیدن این سخنان دیگر نتوانستم بخوابم و همین که اذان صبح شد قبل از آنکه هوا روشن شود از آن روستا خارج شدم و البته شرح ماجراهای بهلول که بعداً توسط قوای حکومتی دستگیر میشود و طبق دستور رضا شاه و با همکاری حکومت ظاهر شاه در افغانستان که تحت الحمایه انگلیس بود، حدود 30سال در تبعید و زندان در مناطق مختلف افغانستان بسر برد، قضایای خواندنی و شنیدنی است که فرصت مستقل خود را میخواهد و امیدوارم که بتوانم در مقالاتی مستقل به معرفی او بپردازم. علی ای حال کشتار کودکان و نوجوانان در یمن و افغانستان و هر دو به دست وهابیون جنایتکار نشانگر آن است که آن جاهلیت 1450سال پیش که در صحرای تفتیده عربستان دختران را زنده به گور میکردند، هنور هم آن تفکر جاهلی حاکم است و آنان از کشتار کودکان و نوجوانان نه تنها واهمه ندارند، بلکه شاید لذت هم ببرند! ولیکن همانطور که در قرآن کریم اشاره فرموده است به زودی از آنان در بارگاه الهی پرسیده میشود که به چه جرمی کشته شده اند؟!﴿ وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ﴾ ﴿بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ﴾﴿تکویر،8و9﴾ و آنان باید خود را برای پاسخگویی در چنین روزی در محضر الهی آماده کنند! سپس در روز قیامت به کسانی که ستم کردند گفته میشود بچشید عذاب همیشگی و جاودان را، آیا جز در مقابل آنچه انجام دادید،کیفر داده میشوید؟! کنایه از آنکه عذاب دردناکی و جهنم ابدی در انتظار آنهاست. ثُمَّ قِیلَ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذَابَ الْخُلْدِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا بِمَا کُنْتُمْ تَکْسِبُونَ ﴿یونس،۵۲﴾∎
نظر شما