شناسهٔ خبر: 27513930 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه جام‌جم | لینک خبر

گفت‌وگو با محمدرضا امامقلی، کارگردان مستند کودتای 28مرداد

شاید «آقای نخست‌وزیر»بین‌المللی شود

28 مرداد 1332 طی کودتایی که با همکاری دستگاه‌های جاسوسی آمریکا و انگلیس و مشارکت دربار پهلوی و اراذل و اوباش انجام می‌شود، دولت دکتر محمد مصدق سقوط می‌کند؛ سقوطی که با تکیه بر شواهد و اسناد تاریخی به نظر می‌رسد از مدت‌ها قبل و از زمان اعتماد به خارجی‌ها و آمریکا و انگلیس استارت خورده بود. مستند «آقای نخست‌وزیر» روایتی است از ۲۸ ماه نخست‌وزیری دولت ملی دکتر مصدق؛ روایتی که تجربه ملت ایران را برای نسل امروز بازگو می‌کند؛ روایتی که همه می‌دانند ولی کسی یارای گفتنش را ندارد. محمدرضا امامقلی، کارگردان این فیلم مستند که نمایش آن با مخالفت‌هایی هم همراه شده در گفت‌وگو با جام‌جم به سوالات ما درباره این اثر و ضرورت ساخت آن پاسخ می‌دهد.

صاحب‌خبر -

«آقای نخست‌وزیر» در سال 94 کلید خورد. آیا همزمانی تولید این فیلم با مذاکرات برجام، عامدانه بود و ضرورت ساخت آن متمرکز بر همین موضوع است؟

یکی از دلایل ساخت این فیلم همین مساله‌ای است که به آن اشاره کردید، اما مسلما تنها دلیلش نبود، بلکه بیشتر دنبال طرح این موضوع بودیم که تاریخ روابط ما با آمریکا چگونه بوده است.
این مساله ما بود.

در بین این رفت و آمدها و مطالعاتی که داشتیم، به نظرم برهه ملی شدن صنعت نفت خیلی خاصی بود که چندان به آن پرداخته نشده بود. ضمن اینکه این سالها به لحاظ بافت زمانی و شرایط مذاکرات هستهای هم شباهتهایی با آن دوره داشت. طبیعتا ما بهدنبال عبرتهای تاریخی بودیم که این عبرتهای تاریخی هم با مذاکرات مصادف شده بود. همچنین هیچ مستند داخلی وجود نداشت که تا این حد به جزئیات مذاکرات ملی شدن صنعت نفت و نقش دکتر مصدق بپردازد. مهمتر از همه هیچ فیلمی هم تا این حد به نقش آمریکا در کودتای 28 مرداد نپرداخته بود. همه اینها باعث شد تا به این سمت برویم که یک مستند بلند را در این رابطه داشته باشیم.

برخی تصاویر و فایلهای صوتی دکتر مصدق را برای اولینبار در این فیلم میبینیم. چقدر در زمینه تحقیق و پژوهش، منبع داشتید؟

ما در سه حوزه، تعریف پژوهش کردیم؛ یکی پژوهش مکتوب بود از جمله کتابها، مقالهها و پایان نامههایی که در زمینه ملی شدن صنعت نفت در دوره دکتر مصدق منتشر شده بود، چه از سوی موافقان و چه از سوی افرادی که به او نقد داشتند. وقتی به یک داده مطلوبی در این زمینه رسیدیم، سراغ مطالعات بین فردی رفتیم که مصاحبههای قبل از تصویربرداری ما با تاریخ پژوهان بود. بعد از این سراغ منابع صوتی و تصویری رفتیم که عموما از آرشیو مرکزی سازمان صداوسیما بود که همکاری خوبی را با ما داشتند. مرکز اسناد، موسسه مطالعات تاریخ معاصر و فیلمخانه ملی و آرشیو روزنامههای کیهان و اطلاعات هم کمک خیلی خوبی در این خصوص به ما کردند. بخش عمدهای از آن تصاویر دیده نشده هم تصاویر اینترنتی بود.

آیا برای اینکه متهم به قضاوت یکطرفه نشوید، کمتر سراغ آیت الله کاشانی در این مستند رفتید؟ اساسا چقدر یک فیلمساز در یک مستند تاریخی و سیاسی، مجاز به موضعگیری و قضاوت است؟

طبعا هر متن رسانهای که تولید میشود، مسئولیت چارچوب بندی آن به عهده کسی است که آن را خلق میکند. سعی ما در این مستند بر این بود که یک چارچوببندی دقیق و براساس حقایق موجود تاریخی و بدون سوگیری داشته باشیم تا هرآنچه حقیقت است را بازنمایی کنیم، چون هر متن رسانهای و مستندی، یک بازنمایی از واقعه است. بازنمایی ما از اتفاقات 28 مرداد و نقش دکتر مصدق، همین است که در این مستند میبینید. بخشی از پژوهشهای ما تاریخ شفاهی بود که افراد در آن حرف میزنند. اما درباره اینکه چرا کمتر به آیت ا... کاشانی پرداختهایم، باید بگویم که اولا فیلم درباره عملکرد دکتر مصدق است، پس طبیعی است که به نسبت به ویژگیها و نقش آیتا... کاشانی پرداخته شود و فقط در حد لزوم به آن پرداختهایم. نکته دوم این است که افرادی که در دسترس ما بودند و با ما همکاری کردند، همین افرادی بودند که در فیلم دیدید. ما خیلی دوست داشتیم که دو فرزند آیتا... کاشانی هم در فیلم حضور داشته باشند که حاضر به مصاحبه نشدند. سایر عزیزانی هم که منتسب به جبهه اسلامگرا بودند، در دسترس نبودند.

آقای محمدمهدی عبدخدایی تنها بازمانده فدائیان اسلام بود که در فیلم هم حضور دارند. مطمئنا اگر فرد دیگری از جبهه فدائیان اسلام در قید حیات بودند، سراغشان میرفتیم. قید مهم ما برای مصاحبه این بود که سراغ تاریخ پژوهها نرویم، بلکه سراغ افرادی برویم که خودشان در آن واقعه تاریخی بودند و آن را درک کردند، یعنی تاریخ شفاهی رسمی.

ترکیب مصاحبه شوندهها هم جالب است؛ سیدحسین موسویان، داوودهرمیداس باوند، محمدمهدی عبدخدایی، ابراهیم یزدی، عبدالعلی ادیب برومند، محمد توسلی و... راضی کردن این افراد برای گفتوگو سخت نبود؟

هم بله و هم خیر. بله به جهت اینکه کلا مصاحبه و هماهنگ کردن افراد برای این کار، سخت است. خیر از این بابت که واقعا ما صادقانه عمل کردیم و در این فیلم حسننیت داشتیم. درست برخلاف نظر دوستانی که برچسب میزنند و معتقدند ما بهدنبال بازنمایی اندیشههای سیاسی جریان و طیف و جناح خاصی در کشور هستیم. ما واقعیت را با این آقایان مطرح کردیم و به ایشان گفتیم که چه کار خواهیم کرد و حتی بعد از کار، هم نسخهای از فیلم را به تمامی مصاحبه شوندهها نشان دادیم.

چقدر قائل به اهمیت نقش هنر و بویژه سینما در دیپلماسی هستید؟ احیانا به پخش جهانی «آقای نخستوزیر» در منطقه، اروپا و آمریکا هم فکر کرده اید؟

سینما چون یک زبان بینالمللی است، باید هم برد بینالمللی داشته باشد. یکی از کارکردهای سینما این است که باید نقش یک پیام رسان را به اقصی نقاط دنیا بازی کند. ترجمه و زیرنویس این فیلم در مرحله نهایی است و تلاش میکنیم فیلم را به کشورهای خارجی ارسال کنیم.

البته برای شرکت در جشنوارههای خارجی با مشکل کپی رایت روبرو هستیم، چون در فیلم از برخی تصاویر آرشیوی اینترنتی استفاده شده است. دلیل اصلی آن هم این است که ما را تحریم کردهاند و بخشی از تصاویری را که نیاز داشتیم به ما ندادند. ما هم فقط از بخشهایی استفاده کردیم که خودشان به صورت دمو در فضای اینترنت قرار داده بودند. به هرحال همانطور که گفتید، معتقدم سینما خیلی میتواند در دیپلماسی عمومی و فرهنگی موثر باشد و امیدوارم این موضوع روز به روز در کشور ما رونق بگیرد و با این دید هم به سینما و حوزه فیلم نگاه شود.

ظاهرا جشنواره سینماحقیقت هم فیلم شما را به دلایلی نپذیرفت. این مساله صحت داشت؟

بله و متاسفانه دلیل متقنی هم برای آن ارائه نشد. ما خیلی سعی کردیم و با دبیرخانه و روابط عمومی جشنواره هم تماس گرفتیم، اما دوستان هیچ دلیل قانعکنندهای را ارائه نکردند و با گفتن جملاتی از این قبیل که فیلمتان سیاسی و آرشیوی است، فیلم ما را نپذیرفتند.

اما در همین دورههای سینماحقیقت شاهد حضور فیلمهای سیاسی بوده ایم که از صحنههای آرشیوی هم استفاده کردند. به ما میگفتند شما که به لحاظ فنی کاری نکردهاید، یک سری آرشیو را جمع کردهاید و یکسری هم مصاحبه گرفتهاید! درصورتیکه گونهای از فیلم مستند همین است.

اما در جشنواره فیلم عمار خوب دیده شدید.

در جشنواره عمار فیلم به نمایش درآمد، اما اتفاقا آنجا هم خوب دیده نشد و فیلم حتی به بخش مسابقه هم راه پیدا نکرد. هم روزنامه کیهان و هم شرق، هر دو موافق با انتشار چنین اثری نبودند و روی خوش به ما نشان ندادند. چه نزدیک بود در تحریریه شرق ما کتک بخوریم، چون دوستان از این فیلم و پیام کلی آن برآشفته شده بودند و چه در کیهان که آقای سعید مستغاثی با نوشتن مطلبی با تیتر «جذب به بهای تحریف تاریخ» ما را موردنوازش قرار داد.

حالا که یک فیلم درباره دکتر مصدق و نقش او در تاریخ معاصر ایران ساخته اید، نظر خودتان درباره این شخصیت مهم تاریخی چیست؟

چون ما انسانها غیر از ائمه معصومین(ع)، معصوم نیستیم، طبیعتا خطا میکنیم. نظرم این است که آقای دکتر مصدق هم مثل خیلی از سیاستمداران دیگر در زندگی خود اشتباه کردند، خطا کرده اند و مرتکب اشتباه شدهاند. اما به تناسب وزن آدمها، اشتباهات آنها هم میتواند اثرگذار باشد. گاهی فردی از شهروندان یک اشتباه میکند، ممکن است آنقدر تاثیر منفی نداشته باشد، اما وقتی کسی در قامت نخستوزیری اشتباه میکند، به نظرم تاثیر خیلی مهمتری خواهد داشت. حالا اگر این اعتماد و اشتباه به جایی برسد که در یک کشور کودتا شود، ابعاد بزرگتری پیدا میکند.

آقای دکتر مصدق مثل خیلی از سیاستمداران دیگر خدمات زیادی داشتند، اشتباهاتی را هم داشتند. نظرم این است که اگر اسطورهانگاری برای سیاستمداران اتفاق بیفتد، ما به بیراهه میرویم. ما درباره همه سیاستمداران باید واقع نگر باشیم.

اگر من مستندساز سراغ یک شخصیت سیاسی میروم، به این دلیل است که باب گفتوگو را درباره او، بخشهایی از تاریخ و جامعه باز کنم. اگر این فیلمی که ساخته شد، توانسته باشد، باب گفتوگو را درباره دکتر مصدق و عملکردش باز کند، من به هدفم رسیدهام. جا دارد اینجا از مدیر محترم شبکه سه سیما که این مستند را پخش کردند، تشکر کنم، آن هم در شرایطی که مخالفتها و ممانعتهایی برای نمایش این اثر وجود داشت.

علی رستگار

سینما

نظر شما