کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ درسهای زیادی برای جامعه امروز ایران دارد چراکه طی ۶۵ سال اخیر هیچ گاه توطئهها و دسیسههای امریکا علیه ایران و ایرانی رو به کاهش نبوده و همواره سیر صعودی داشته است.
مرور اتفاقات ۶۵ سال گذشته تاکنون نشان میدهد دشمنی ایالات متحده امریکا با حاکمیت سیاسی نبوده و تلاش برای تضییع منافع جامعه ایرانی بوده است، کمااینکه در بسیاری از مقاطع زمانی ابتداییترین حقوق مردم ایران را نیز رعایت نکرده است، به طوری که در جریان سرنگونی دولت قانونی محمد مصدق، بدون توجه به رأی مردم، نخست وزیر قانونی کشور را خانهنشین و بعد مجازات میکند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در یکی از سخنرانیهای خود در توصیف سطح و دامنه دشمنی امریکا با جامعه ایران میفرمایند: «امریکاییها چند روز قبل از پیروزی انقلاب آدم فرستادند اینجا که شاید بتوانند یک کودتایی راه بیندازند و حرکت مردم را خنثی کنند که البته نتوانستند. بعد هم که انقلاب پیروز شد، انواع و اقسام تلاشها را کردند، چه تلاشهای سیاسی رسمی که سنای امریکا از همان روزهای اول علیه جمهوری اسلامی موضع گرفت، اعلام خصومت کرد، اعلام تحریم کرد - که این راههای رسمی بود، راههای علنی بود- چه از راههای غیر علنی که تماس گرفتند با عوامل خودشان، با مزدوران خودشان در داخل کشور که شاید بتوانند از حضور قومیتهای مختلف برای ایجاد اختلاف در میان ملت استفاده کنند که تو دهنشان خورد. هم خود قومیتهای ما - عرب ما، تُرک ما، کرد ما، لُر ما، ترکمن ما که همه آماج این توطئه بودند- در مقابل امریکا ایستادند.» از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تاکنون دشمنی ایالات متحده امریکا با جامعه ایرانی به اشکال مختلف علنی شده و در دوران دونالد ترامپ به شکلی تازهتر درآمده است که در مصادیقی مانند «خروج از توافق هستهای» و اجرای تحریمهای ۹۰ و ۱۸۰ روزه معنا پیدا میکند یا در دوران باراک اوباما دشمنی علیه ملت ایران با وضع و اجرای قوانینی مانند «محدودیت ورود شهروندان ۳۸ کشور به امریکا» یا «قانون آیسا» و «کاتسا» معنا پیدا میکند. این دشمنیها همانطور که اشاره شد محدود به زمان باراک اوباما و دونالد ترامپ نمیشود چراکه از ابتدای شکلگیری انقلاب اسلامی در سال ۵۷ تاکنون سطح این تخاصم از سوی امریکا به شدت افزایش یافته است و اگر امریکا قبل از انقلاب، بدون اعمال تحریم، منابع و منافع مردم را چپاول میکرد در ۴۰ سال اخیر به بهانههای دم دستی مانند هستهای، حقوق بشر و تروریسم بارها مردم ایران را تحت فشار شدیدترین تحریمها قرار داده است. در همان ماههای نخست بعد از شکلگیری انقلاب که لانه جاسوسی امریکا فتح شد، این کشور سه فرمان اجرایی ۱۲۱۷۰، ۱۲۲۰۵ و ۱۲۲۱۱ را به وسیله رئیسجمهوری امریکا به اجرا درآورد که خروجی آنها مسدود کردن داراییهای دولت و بانک مرکزی ایران در امریکا، ممنوعیت معامله و به ویژه صادرات به ایران و ممنوعیت واردات از ایران را شامل میشد یا در نمونهای دیگر امریکا در آبان سال ۱۳۶۶ با فرمان اجرایی ۱۲۶۱۳ ممنوعیت تجارت این کشور با ایران بهویژه در حوزه فناوری، اقتصادی و نظامی را مورد توجه قرار داد. در دوران بیل کلینتون دموکرات، سطح افزایش فشار بر ایران به بهانههایی همچون حمایت از تروریسم، بهویژه حمایت ایران از حزبالله، فرمان اجرایی ۱۲۹۵۷ به وسیله رئیسجمهور امریکا امضا شد. قانون داماتو در مرداد سال ۱۳۷۵، ممنوعیت و محدودیتهای متعددی را در تجارت شرکتهای امریکایی و غیرامریکایی با ایران اجرا کرد.
چند روز بعد از وقوع حملات تروریستی به ساختمانهای تجارت جهانی (ماجرای ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱)، جورج بوش قانون اجرایی ۱۳۲۲۴ را با هدف تحریم و فشار بر حامیان تروریسم - که به صورت تلویحی به ایران نیز اشاره شده بود- اجرایی کرد که در مفاد آن اموال و داراییهای افراد، شرکتها و کشورهای حامی تروریسم مسدود شد. از سال ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ که برنامه هستهای کشورمان پیشرفت قابل توجهی کرد، ایالات متحده به یکباره روند تحریمها را تشدید کرد و سیلی از قوانین کنگره، فرمانهای اجرایی و قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران به راه افتاد.
از ابتدای دهه ۸۰ تاکنون نیز کنگره و دولت امریکا با همراه ساختن اتحادیه اروپا و شورای امنیت سازمان ملل بارها به بهانههای مختلف به ویژه هستهای دهها قانون تحریمی علیه کشورمان وضع کرده است که هر کدام از این تحریمها میتوانست برای به زانو درآوردن کشوری کفایت کند. رهبری در باب تنوع دشمنی امریکاییها علیه جامعه ایرانی میفرمایند: «هر گروهی که میتوانست علیه انقلاب حرکتی بکند، از سوی امریکاییها حمایت شد. کودتای معروف به کودتای پایگاه شهید نوژه همدان (نقاب)، یکی از این قضایا بود؛ کمک به کسانی که بهعنوان قومیتها در گوشه و کنار کشور علیه انقلاب حرکت میکردند، یکی از این نمونهها بود، بعد تشویق صدام حسین به حمله به ایران و هشت سال کمک به صدام حسین یکی از این نمونهها بود.»
اعطای امتیازات بیشتر به امریکا مشکلات را حل نمیکند
فواد ایزدی کارشناس و تحلیلگر مسائل امریکا نیز با توجه به سالروز کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و درسهای مهمی که میتوان از این واقعه در شرایط کنونی کشور گرفت، با بیان اینکه برخی در داخل کشور میگویند، برای اینکه از امریکا تخفیف بگیریم، برجامهای ۲ و ۳ را هم داشته باشیم، افزود: آنها توصیه میکنند فهرستی تهیه کرده و درآن به ناراحتیهای امریکا توجه کنیم، اما کودتای ۲۸ مرداد این درس را به ما داد که یادمان بیاید آقای مصدق سپاه، بسیج و نفوذ منطقهای نداشت و مذهبی هم نبود، اما امریکاییها کودتایی را علیه او به راه انداختند.
ایزدی خاطر نشان کرد: جرم مصدق این بود که تنها مقداری عرق ملی داشت. مصدق از اول هم نمیخواست، صنعت نفت را ملی کند و مصدق آن ۱۰ سالی که انگلیسیها از سود نفتی ایران استفاده میکردند و آن سود افزایش یافته بود را قبول نمیکرد.
کارشناس مسائل امریکا افزود: باید توجه داشته باشیم، اعطای امتیازات بیشتر به امریکا مشکلات را حل نمیکند برای اینکه مشکل امریکا فقط گرفتن امتیاز نیست زیرا اگر احساس کنند دولتی قدری با آنها مخالفت میکند، با آنها برخورد میکنند.
وی ادامه داد: هم اکنون رفتار امریکا با ترکیه را میبینیم. ترکیه همپیمان امریکا و عضو ناتو است. به رژیم صهیونیستی سرویس میدهد و روابط خوبی را با رژیم صهیونیستی دارد ولی اخیراً پس از اختلافاتی جزئی بین این دو کشور، شاهد بودیم عملاً ارزش پول ترکیه به صورت جدی کاهش یافت و مشکلات زیادی با هم پیدا کردند.
ایزدی عنوان کرد: مشکل امریکا در ترکیه این است که اردوغان، عرق ملی دارد و میخواهد منافع کشورش را تأمین کند. کودتای ۲۸ مرداد برای این روزهای ایران درس بزرگی است. وی با اشاره به تصویب قانون «پیگیری حقوقی و سیاسی کودتای ۲۸ مرداد» در سال ۹۲ در مجلس در خصوص پیگیری غرامت از کودتای ۲۸ مرداد، گفت: مجلس و معاونت حقوقی ریاست جمهوری باید در این حوزه پیگیریهای بیشتری میکردند، قطعاً باید این کار را بکنیم، وقتی مجلس قانونی را تصویب میکند باید برای انجام آن نیز پیگیریهای لازم را انجام دهد و مجلس در این باره کم کاری کرده است.
عامل دشمنیها
در حالی امروز بیش از ۶۵ سال از دشمنیهای گسترده و وسیع ایالات متحده امریکا علیه جامعه ایرانی میگذرد که جماعتی در داخل کشور بدون توجه به این مسئله و با نادیده گرفتن تجربه ناموفق و هزینهساز برجام تلاش میکنند، چهره امریکا را سفیدنمایی و راهکار برونرفت از وضعیت موجود کشور را مذاکرات مجدد با امریکا و تنش زدایی در روابط با ایران عنوان کنند که تلاشهای این جماعت درحالی است که عامل دشمنی امریکا با ملت ایران حول مفاهیمی مانند «پایبندی به اسلام ناب و ارزشهای اسلامی»، «استقلالطلبی نظام جمهوری اسلامی»، «آگاهیبخشی و موج بیداری اسلامی توسط انقلاب اسلامی» شکل گرفته است و با امتیازدهی مجدد به این کشور و تعامل با آن بر اساس اصل سازش، پایاندهنده دشمنیها نخواهد بود و چنین برداشتی از سطح و نوع دشمنیها ساده لوحی به شمار میآید که یکی از نتایج این سادهلوحی را در پرونده هستهای مشاهده میکنیم.
نظر شما