شناسهٔ خبر: 27456847 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه جام‌جم | لینک خبر

به مناسبت اکران فیلم تنگه ابوقریب سینماها

تنگه شرف...

هنر یک اصالت است و رسالت آن به تصویر کشیدن حقایقی است که باید به دستان امانتدار تاریخ سپرده شود.

صاحب‌خبر -

جنگ در یک منطقه جغرافیایی بخصوص یک جنگ ناخواسته، قطعا داستانهای حماسی زیادی در تاروپود خود دارد. هنوز هم با وجود گذشت سی سال از اتمام جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، فیلمسازان زیادی درباره اتفاقات مهم جنگ فیلم ساخته و آثار قابل قبولی هم ارائه دادهاند. برخی از این فیلمسازان تمام دغدغه فردی و اجتماعیشان را برای نگهداری از این ارزشها بهکار گرفتهاند و بعضی دیگر در کنار کارهای دیگر توانایی خود را در ساخت صحنههای جنگی هم آزمودهاند که درصد کمی از آنها اثر موجهی در کارنامه دارند. پرداختن به مقوله جنگ از طرف کارگردانی مانند بهرام توکلی کمی غافلگیرکننده است و مخاطبی که او را بیشتر سازنده فیلمهای اجتماعی میداند، برای دیدن اثرش کنجکاو میشود. البته توکلی پیش از این اثبات کرده بخوبی از عهده اقتباس در سینما برمیآید و میتواند مخاطب را تا دقایق آخر پای کارش بنشاند.نکته مهم دیگر درباره او که کمتر کسی میداند سابقهاش بهعنوان تدوینگر در گروه روایت فتح است. با همه این نکات در حوزه آسیبشناسی جنگ، آکساسوار، ادوات موجود در فضای آن، آمبیانس فضا، صدا، رنگ و مبحث مهم تهیهکنندگی فیلمهای جنگی، تنگه ابوقریب یک تجربه جدید در سینمای ایران است.

یک فیلم موفق

سال گذشته در ایام جشنواره تعاریفی که از این فیلم به گوش میرسید، حاکی از موفقیت فیلمی داشت که علاوه بر مخاطب عام، نظر منتقدان را هم به خود جلب کرده بود و توجه به این نکته ضروری است که نقد آثار جنگی اساسا کار دشواری است. اگر کار ضعیف باشد، نقد منتقدان در نظر برخی زاویه گرفتن از ارزشها به حساب میآید و اگر کار خوب باشد، تعریف از آن به زعم گروه دیگر دفاع از جنگ و تکریم روحیه جنگطلبی تلقی میشود، اما نکته مهمی که ذکرش در این مبحث ضروری به نظر میرسد این است که تنگه ابوقریب با هوشمندی، دفاع یک ملت از خاکش را به تصویر میکشد و به همین دلیل نیرویی که از خود دفاع میکند از سلاح شیمیایی استفاده نمیکند. مفهومی که بارها از زبان جواد عزتی در نقش دکترمجید به علی نوجوان داستان گوشزد میشود. بهرام توکلی با دست گذاشتن روی یکی از حوادث فراموش شده جنگ که پنج روز پیش از قبول قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد توسط ایران رخ داده، کوشیده تا به نوجوانان و نسل جدیدی که از جنگ چیز زیادی نمیداند، بگوید این دفاع به آسانی صورت نگرفته است. علی 15ساله فیلم در واقع نماد همین نسل با سوالات بسیار و به نوعی مگ گافین داستان است. اوتوسط عزیز، خلیل، حسن ومجید محافظت میشود و شاید برای مخاطب بسیار عجیب باشد که در میانه آن همه خون و آتش چرا روی علی این همه تاکید میشود. علی همان ناظری است که از جایی به بعد دیگر عکس نمیگیرد و فقط با چشمانش میبیند تا برای آیندگان بگوید بچههای گردان عمار چه کردند. اتفاقا فیلم با او هم تمام میشود و حالا انگار همه چیز روی دوش اوست.

استفاده از جلوههای صوتی و تصویری ویژه

تنگه ابوقریب از تنگههای بسیار مهم و استراتژیک در زمان جنگ است که عراق از هر طرف نیروهای خط مقدم ایران را زیر آتش سنگین خود میگیرد و بسیاری از بچههای گردان با نثار جان و با لبان تشنه حجم آتش را به حداقل میرسانند تا با رسیدن نیروهای تازه نفس، تنگه و متعاقب آن شهرهای همسایه تنگه را از دست‌درازی دشمن دور نگه دارند. فیلم گام مهم و رو به جلویی در استفاده از تکنیکهای سینمایی برداشته و از همان دقایق نخست پس از سکانس لب رود، به شکلی درخشان جنگ را به میان صندلیهای سینما میکشاند. جلوههای میدانی و توجه به فرم درست، استفاده از جلوههای بصری و صوتی چنان دقیق و شگفتانگیز است که بیننده از لحظهای که صحبتهای چهار رزمنده در کنار رود تمام میشود به صحنههای خون، بمب، خاک، جیغ و داد زنان و بچه ها، حرکات ادوات زرهی سنگین و شلیکهای بیامان وارد میشود و خود را در بین آنها میبیند و هر چه فیلم از لحظات شروع خود فاصله میگیرد، ضرباهنگ و تمپوی آن هم اوج میگیرد و بیننده را از خود جدا نمیکند. دکوپاژهای بسیار درست با کنشها و اکتهای درجه یک و سریع تک‌تک بازیگران نقش اول و دوم و حتی هنروران در باورپذیری صحنه به بیننده کمک میکند و تماشاگر پس از اتمام آن نمیتواند براحتی روحش را از درگیری موجود در تنگه رها کند. اعزام چند رزمنده از یک گردان برای حفظ تنگهای که از طرف دشمن مورد حمله قرار گرفته و در صورت عبور از آن تصرف دزفول و اندیمشک قطعی است و عراق میتواند خود را برنده جنگ بداند، خط روایی مشخصی است که فیلمساز در فیلمنامهاش تلاشی برای شناساندن شخصیتها به شکل کامل انجام نمیدهد و خود اصل موضوع دفاع از تنگه را آنقدر قوی و دارای نقاط سهگانه درام طراحی میکند که احتیاجی به تعریف شعاری یا صحنههای تکراری برای کشف پیچیدهگیهای درونی بازیگرانش نمیبیند. روشی که متناسب با ساختار فیلم است. این جا هیچ قصهای به سرانجام نمیرسد، چرا که در این شرایط آدمها فرصتی برای قصه گفتن ندارند. فیلم با وجود دوربین روی دست، لحن شوخ و طنازانهاش در بسیاری از قسمتها، صداگذاری درخشان، میزانسنهای دقیق به جذابیتهای درونی و ذاتی داستان اتکایی ندارد و با به تصویر کشیدن درست حوادث میدانی سعی در دراماتیزه کردن کلیت اتفاق دارد. این جا بهرام توکلی از داستان به تصویر نمیرسد و با طراحی مجموعهای از موقعیتها و خرده داستانها ایده اصلی را دنبال میکند. تلاشی که در حین باورپذیری گاهی تماشاگر را مسحور میکند. فیلم در حین اینکه لایههای بسیار غیرقابل انکار و مستندی دارد، از یکسری نمادها هم استفاده میکند که میتوان به استفاده از کاراکتری نوجوان بهعنوان نماد نسل آینده، بچههای آسیب دیده بیسرپرست بهعنوان زندگیها و آیندههایی که نابود میشوند و کتاب پیرمرد و دریا که دکتر مجید میخواند، اشاره کرد. نشانهای از آدمهایی که ناشناختهاند اما بزودی بزرگترین کار عمرشان را انجام خواهند داد. آدمهایی که جواد عزتی، امیر جدیدی، حمیدرضا آذرنگ، علی سلیمانی و بقیه به بهترین شکل ممکن آنها را خلق میکنند.

فیلمساز با استعداد

فیلم «اینجا بدون من» ساخته بهرام توکلی به عقیده نگارنده بهترین فیلم سینمای ایران در دهه 90 است. او استعدادی است که اگر هم فیلم بد میسازد میشود از او ناامید نشد و تنگه ابوقریب پاداش همان امید به آینده یک فیلم ساز است. این جا ما جهانی را تجربه میکنیم که به این راحتیها نمیشود از آن خلاص شد. دیگر نمیشود بعد از تنگه ابوقریب آب هویج خورد و یاد حسن نبود، نمیشود گل سر با نقاشیهای واقعی دید و به عزیز فکر نکرد. اصلا نمیشود زندگی کرد و به یاد آنهایی که در آن تنگه جان دادند، نبود. آدمهایی که در میان آن همه خون و آتش و خمپاره شرف را معنا کردند و در تاریخ ماندند...

بهرنگ ملک محمدی

نظر شما