قاعده بوروکراتیک اداری بلای جان ورزش شده است. اگر هشت صبح پشت میزتان باشید، پنج عصر بهسرعت در حال خروج و تأخیر و غیبت غیرموجه نداشته باشید، از هر سویی آنچه شد و آنچه نشد را توجیه کنید، قطعاً شما یکی از بهترین مدیران ورزشی در ایران خواهید بود.
با این فرمول بتنی که تخصص و ابتکار را مثل چاه ویل درون خود کشیده و نابود میکند، نه دانشکده تربیتبدنی به درد خاصی میخورد، نه وارد کردن قهرمانان تأثیر چندانی بر بدنه مدیریت ورزش ایران دارد.
** دلایل شکستهای ملی و مدیران برقرار
سیستمی دچار روزمرگی، عادت، عمل به تصمیم دیگران، کارمندپرور و بدون نیروهای توانا و مؤثر که دارای ایدههای روز و دانش تخصصی باشند، حالا تمام رگ و پی ورزش کشور را در کالبد خود هضم میکند.
در چنین فضایی رکوردهای وحشتناک المپیک 2008 پکن رخ میدهد و ورزش تنها بر اساس تکستارهها و انبوه استعدادهای ناب ورزشی، روندی متوسط و مقبول مدیران دولتی برای ارائه آمار و ارقام دارد.
ولی این روند نمیتواند توسعه و درخشش خاص و دنبالهداری را در جهان مدیریتهای نوین ورزشی و تأثیر ابتکار و ایدههای دانشبنیان به همراه داشته باشد.
** سندروم آقای دوربینی پشتمیزنشین
این روزها سندرم پشتمیزنشینی و آقای دوربینی شدن بلای جان مدیران ورزشی شده است. به حدی که بالا تا پایین مناصب ورزشی ما به دنبال سوژه برای مصاحبه با رسانهها و البته جلبتوجه عمومی به جایگاه رفیع مدیریتی خودشان هستند.
نتیجه این شده که رئیس هیات فوتبال برای ثبت بازیکنان ستاره، اجازه دیده شدن به کارمند بخش ثبت قراردادها را هم نمیدهد. جالب است همین رئیس پشتمیزنشین حتی جای مرحوم اکبر قاسمی در رژه حضور تیمها برای ورود به زمین را هم گرفته و حتی اجازه نمیدهد یکی از بازیکنان پیشکسوت و قدیمی در بازیهای پخش زنده چنین وظیفهای را به عهده داشته باشد.
در سوی دیگر، معاون وزارت ورزش در شرایطی که باید به موضوع تنش روی سکوهای فوتبال، اهتزاز پرچم اجنبی و آشوب لیدر خاص ورود کند، دائم از موضوع حضور کارلوس کیروش تا جام ملتها مصاحبه میکند. به نظر میرسد تغییر جهت نگاه مخاطب ورزشی از اتفاقات واقعی بهسوی آرزوهای آینده، یکی از روشهای مؤثر رسانهای مدیران ورزشی در کشور شده است.
** مزاحمت رسانهها برای مدیران
در فضایی که فدراسیونها و تیمهای ملی بهشدت علاقهمند برای پوشش فعالیتهای بدرقه و استقبال فرودگاهی خودشان در رسانهها هستند، رئیس فدراسیون والیبال از سؤال خبرنگار در مورد بازنشسته بودن خودش عصبانی میشود و از کلماتی استفاده میکند که جمع کردن تبعات آن در رسانهها و شبکههای اجتماعی کار سادهای نیست.
همزمان دو اتفاق در بدنه وزارت ورزش نشان میدهد میز بر منافع ملی ارجحیت ویژه دارد. اندکی پس از جام جهانی، مدیر ورزشگاه آزادی تهران بهدلیل حضور بانوان و خانوادهها در تماشای جمعی بازیهای تیم ملی برکنار میشو. اندکی بعد، عکاس دختر از ورود به ورزشگاه منع میشود تا سوژه رسانههای معاند نظام و گروههای خاص شود.
در همین زمان، لیلا رجبی، قهرمان تیم ملی و المپیک ایران به مجموعه غیرورزشی انقلاب که وظیفه درآمدزایی ویژه از طبقه چند هزارم درصدی لاکچری را دارد، راه داده نمیشود و چند روز بعد، در انفجار تأسیسات آکادمی المپیک سه کارگر جان میسپارند!
** عقیمسازی حادثه به شیوه صداوسیما
جالب است مدیران ورزشی صداوسیما هم برای عقب نماندن از موجسواری خبری در رسانهها، از ورود الهه منصوریان، قهرمان ووشوی ایران به ساختمان رادیو جلوگیری میکنند و دو نوجوان یزدی که در اردوی تقلبی ورزشی گرجستان شرکت کرده بودند، در دریاچه تفلیس لیک غرق میشوند.
دوشنبهشب قبل، عادل فردوسیپور پس از آن که سالهای پیش، بخش دوربین نود برنامهاش با فشار مدیران دولت نهم و دهم را به خاطر نشان دادن ناکارآمدیها و وعدههای خیالی تعطیل کرد، حالا حتی از پرداختن دقیق به موضوع جنجالی غرق شدن دو نوجوان یزدی هم منع شده و در قبال گریهها و فریاد دلخراش پدر محمدحسین ورمزیار، تنها به تسلیت اکتفا کرده و حتی وعده به پیگیری رسانه از ماجرا و ادامه روند این پرونده نمیدهد.
در همین برنامه، متهم اصلی که اتفاقاً دشمنان خودش در یزد را هم تهدید میکند و خودش را منادی مبارزه با فساد معرفی میکند، بدون داشتن کارت پایان خدمت تعداد زیادی از نوجوانان یکی از مناطق محروم شهر یزد را بر اساس استنادات خانوادهها که در برنامه نود به نمایش درآمد به بهانه اردوی انتخابی به تور تفریحی در گرجستان میبرد و به نظر جز 500 دلار مسافرتی نکتهای دیگری در میان نبوده است.
با این وجود و کشته شدن دو نوجوان یزدی، مدیرکل ورزش این شهر باز هم به شیوه اداری و بوروکراتیک جوابی قانع کننده از منظر خودش به مردم و رسانه میدهد، در شرایطی که پدر داغدار یزدی با فریاد از مسئولان میپرسد: چرا به این فرد اجازه تأسیس دفتر ورزشی دادید؟
** دستهگلها یکی پس از دیگری
حالا اگر از فرو ریختن استیج مراسم رونمایی ثبت چوگان در یونسکو و ایجاد سوژه خنده برای کاربران شبکههای اجتماعی بگذریم، نمیتوان از نمایشهای مسئول برگزاری لیگ برتر فوتبال چه از کتککاری پلیآف فصل پیش لیگ یک و چه از واکنش برای خروج خداداد و یا حضور خودجوش در تمام بازیهای پرحاشیه بهراحتی و بهآسانی گذشت.
جالب است به خاطر فیلمی که کمتر از 100 نفر دیدهاند و تتوی دست بازیکن آلمانی و اشکان دژاگه همه ارکان فوتبال احساس خطر با واکنشهای تند داشته، ولی رژه دلالها در تیمهای ملی نوجوانان و جوانان و مانور سیاسی دلالهای اجنبی برای زمین زدن تیمهای مختلف ایرانی برای هیچ ساختار نظارتی و بازرسی در وزارت ورزش و فدراسیونها مهم نیست!
** روابط عمومی یا واحد حمایت از رئیس
سندروم آقای دوربینی چنان مدیران ورزشی را درگیر خود کرده که حالا دست به خلق رکورد جالبی در جهان ورزش زدهاند.
اگر جستجوی کوتاهی کنید، حتی یک مصاحبه از مسئول برگزاری لیگهای بزرگ و چند میلیاردی مانند لیگ برتر انگلیس، لالیگای اسپانیا، لاشامپیونه فرانسه، سری آ ایتالیا، بوندس لیگای آلمان گرفته تا لیگهای درجه سه کرواسی، یونان و قبرس پیدا نمیکنید.
اصولاً اعضا و روسای کمیتههای اخلاق و انضباطی در کشورهای سرآمد و قدرتمند فوتبال جهان مصاحبه نمیکنند و سخنگوی فدراسیون و سایت این مجموعههای فوتبالی خروجی رسانهای است.
حالا این موضوع را با ایران مقایسه کنید. مدیر روابط عمومی تعریف دیدهبان رسانهای برای دفاع از رئیس را دارد و البته در مواقع خاص، موبایل خودش را جواب نمیدهد و به پیامک جلسه دارم بسنده میکند.
از سوی دیگر، سایتهای بزرگ و کوچک همگی قالب وبلاگ داشته و تولید محتوای آن، طوری تنظیم شده که به درد رسانهها نخورده و فقط ویترین قشنگی برای روز مبادا و رزومه اینترنتی باشد.
به همین دلیل، از عضو هیات مدیره تیم آبی، عضو هیات مدیره تیم قرمز، عضو هیات مدیره باشگاه صنعتی، مشاور باشگاه خصوصی، مشاور وزیر، کارمند ورزش استان، کارمند سازمان ورزشی گرفته تا کل مناصب رسمی ورزشی ایران از وزیر تا مسئول تدارکات تیم ملی همگی مصاحبه میکنند.
** تماشاگرنماها بهانه همیشگی مدیران
اگر نتیجه این سونامی رسانهای به واکنش مردم روی سکوهای ورزشی در فوتبال، والیبال، بسکتبال، کشتی، خانواده معترض مدرسه فوتبال قلابی و زنان ورزشکار معترض برسد، نهتنها کسی تحمل شنیدن ندارد، بلکه با اعتماد به نفس ستودنی بهدنبال عامل داخلی بهعنوان تماشاگرنما و عامل خارجی خائن میگردیم!
تنها امیدی که قانون منع بهکارگیری از بازنشستگان برای ورزش به همراه دارد، خانهتکانی در سازمان مدیریت ورزش ایران برای ورود مدیران ورزشی توانمند و مؤثر بوده که بتوانند ضمن تزریق دانش روز، فضای بوروکراتیک و مسئولیتگریز فعلی را با ساختاری شفاف، مشخص و قابل ارزیابی جایگزین کنند.
گزارش از آرمین ضیایی
**اداره کل اخبار چندرسانهای**ایرناپلاس**
قانون منع حضور بازنشستگان، منجی میشود؟
پشتمیزنشینی، بلای جان مدیریت ورزش ایران
تهران - ایرنا پلاس - در ورزش ایران کسی مسئولیت قبول نمیکند، هیچ مدیری زیر بار استقلال اجرایی خود نمیرود، چون اکثر مدیران ورزشی به دو دسته تقسیم میشوند: پیرمردهای بازنشسته و بدنه اداری پشتمیزنشین.
صاحبخبر -
نظر شما