نگاهی به آمارها و دادههای اقتصادی نشان میدهد دولت در صورت در پیش گرفتن یک رویکرد فعال برای حل مشکلات کشور و تزریق روحیه به مردم با اقدامات اثرگذار، میتواند پیچ حساس کنونی را به خوبی پشت سر بگذارد.
در اوایل دهه ۳۰ قرن بیستم ایالات متحده امریکا با شدیدترین بحران اقتصادی تاریخ خود روبه رو بود. اوضاع به گونهای بود که کنگره در گزارشی به صراحت اعلام کرد این کشور تنها دو سال با انقلاب فاصله دارد، با این وجود نه ایالات متحده امریکا به فروپاشی اقتصادی رسید و نه اندیشه سوسیالیستی در این کشور آنچنان رواج یافت که یک حکومت کمونیستی در این کشور روی کار بیاید. با وجود تمام وضعیت فاجعه باری که اقتصاد این کشور را تهدید میکرد، حاکمیت این کشور نسبت به مسائل فوق به هیچ عنوان بیتوجه نبود، بنابراین به سرعت برنامه گستردهای به نام نیودیل برای حل مشکلات اقتصادی امریکا تدارک دیده میشود که موجب به صفر رسیدن تورم و کاهش نرخ بیکاری میشود. اگرچه امریکا تا زمان جنگ جهانی دوم همچنان درگیر مشکلات کلان اقتصادی بود، اما از خطر فروپاشی اقتصادی رها شده بود.
دادههای اقتصادی چه میگویند؟
شاید تجربه امریکا هیچ تشابهی با مشکلات اقتصادی که کل حاکمیت نظام جمهوری اسلامی ایران با آن روبه رو است، نداشته باشد، حتی در اوج بحران مربوط به اوجگیری ماجرای طلا و ارز بسیاری از شاخصهای اقتصادی در وضع مساعدی قرار دارد. ایران طبق آخرین آمار مربوط به بانک مرکزی همچنان یک اقتصاد روبه رشد دارد و به نظر میرسد بر اساس پیش بینیها میتواند مشکلات اقتصادی را پشت سربگذارد. بر اساس آمار صندوق بینالمللی پول ایران تا سال ۲۰۲۵ به رتبه پانزدهم اقتصادی دنیا از نظر میزان قدرت خرید دست پیدا میکند. همچنین رشد اقتصادی ایران در سال ۲۰۱۸ به رغم تمام مشکلات موجود تا ۴ درصد قابل دستیابی است. از سوی دیگر وضعیت بازار نفت به گونهای است که تمام تحلیلگران نفتی اعتقاد دارند امریکا توان صفر کردن صادرات نفتی ایران را ندارد.
طبق نقل قولهایی که نشریه بلومبرگ در خصوص محدود کردن واردات نفت ایران منتشر کرده، در نهایت حجم صادرات نفتی ایران با اجرای تحریمهای نفتی تنها ۷۰۰ هزار بشکه کاهش خواهد یافت که ایران میتواند از طریق افزایش صادرات نفت به طرفهای فرعی آن را جبران کند. تمام این موارد از مصادیقی است که نشان میدهد شرایط فعلی اقتصاد ایران و همچنین تاثیرگذاری تحریمها به آن اندازه نیست که اقتصاد ایران را چنین دچار مشکل کند، اما سؤال اصلی این است که پس چرا فضای داخلی کشور این چنین دچار آشفتگی شده است؟!
بدبینی یکی از ۵ مشکل اصلی کشور
به نظر میرسد این مسئله بیش از هر چیز ریشه در نوعی بدبینی دارد که نسبت به شرایط کشور در حال پمپاژ است؛ بدبینیای که میتواند نوعی نا امیدی به شرایط کشور را در بین مردم ایجاد کند که اتفاقا همین مسئله میتواند سبب مشکلات بزرگتری شود. تحقیقی که از سوی مرکز پژوهشهای نهاد ریاست جمهوری انجام شده، نشان میدهد گسترش بدبینی بین مردم یکی از پنج مشکل اساسی کشور است. جالب این است که مشی رهبر معظم انقلاب اسلامی در گسترش امید به آینده به خصوص در بین جوانان است. ایشان طی سخنانی در اسفندماه سال ۸۸ با اشاره به ماهیت انقلاب اسلامی و تأکید بر ماهیت امید بخش آن میفرمایند: «این انقلاب، انقلابی بود برای خدا. آن روزی که این انقلاب آغاز شد، این نهضت به وجود آمد، مثل نهضت احزاب نبود، مثل حرکت سیاسی حزبهای دنیا نبود که به قصد کسب قدرت باشد؛ حرکتی بود در عین مظلومیت، برای اجرای احکام الهی، برای ایجاد جامعه اسلامی، برای استقرار عدالت در جامعه... خداوند هم به کارشان برکت داد. چیزی که دشمن انقلاب آن را نمیتواند درک کند، همین نکته است.»
اخیراً نیز جمعی از فعالان فرهنگی خارج از کشور، دیداری با رهبر انقلاب داشتند که در خلال آن یکی از حضار، دغدغه و نگرانی علاقهمندان به انقلاب در آن سوی مرزها را از آینده بیان کرد. رهبر انقلاب نیز در پاسخ به نگرانی این شخص از اقدامات دشمنان گفتند: «نسبت به اوضاع ما اصلاً نگران نباشند، هیچکس هیچ غلطی نمیتواند بکند، مطمئن باشند، هیچ تردیدی در این جهت وجود ندارد، این را به همه بگویید.» با وجود این، نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی چندان با همراهی بقیه دستگاهها مواجه نشده است و از آن بدتر رسانهها و فضای مجازی است که در تشدید این فضا نقش اساسی دارند.
اگر تحرک لازم وجود داشت...
در طول چند ماه گذشته دولت به همراه قوه قضائیه و مجلس شورای اسلامی مخاطب اصلی برای امیدآفرینی و همت برای حل مشکلات کشور بودهاند. جدا از نشست اضطراری دولت با مقام معظم رهبری که به منظور تلاش برای هماهنگی بیشتر دولت با رأس حاکمیت صورت گرفت، رهبری در تمام دیدارهای خود بر حمایت از دولت برای حل مشکلات تأکید کردهاند. در همین باره حتی در آخرین دیدار رهبری با مردم، ایشان بر این نکته تأکید کردند که مطرح کردن استعفای دولت بازیکردن در زمین دشمن است و دولت باید با تمام قوا در جهت حل مشکلات بکوشد.
در این میان دولت و نظام اجرایی کشور به جای آنکه در مسیر حل مشکلات قدم بردارد، تنها به دنبال ارائه راهحلهای قدیمی برای مقابله با مشکلات است. بیتدبیریهای صورت گرفته در بازار ارز و سکه نه تنها باعث تشدید مشکلات در حوزه تأمین نیازمندیهای جاری و ایجاد بازار سیاه گسترده شد بلکه عملا قیمت ارز را افزایش داد. این اشتباه سبب شد تا تلاشهای فراوانی که از پشت صحنه برای ایجاد آشوب در فضای اجتماعی کشور انجام میشود، بروز بیرونی یابد که البته با هوشیاری مردم تنها به تجمعاتی ۱۰۰ تا ۲۰۰ نفره ختم شد. حالا سؤال این است که اگر دولت تحرک لازم برای ارائه راه حلها را داشت، آیا امیدواری مردم نسبت به بهبود فضای کسب و کار و همچنین بهبود ارزش پولی ملی افزایش نمییافت؟ آیا این امکان فراهم نمیشد تا از تبعات بعدی در تخریب فضای اقتصادی جلوگیری شود؟
امید شرط اصلی است
واقعیت این است که بار تمام این موارد بر عهده دولت قرار دارد. اگر دولت و شخص رئیسجمهور در شرایط فعلی ابتکار عمل را برای امید دادن به مردم در دست نگیرند، تبعات بعدی گسترش این ناامیدی میتواند بسیار خطرناک باشد. طبیعی است که برداشتن هر قدمی به خصوص در فضای اقتصادی با حساسیت بسیار زیادی همراه است، اما در این میان سرعت عمل نیز بسیار مهم است، کما اینکه سیر اقدامات ضدایرانی نیز علیه ایران در زمان بسیار کمی عملی خواهد شد و فرصت مقابله برای دولت محدود است. فضای تعلیق بزرگترین آفت اعتماد عمومی به مردم و حاکمیت است. شاید برخی این شائبه را مطرح کنند که نشان دادن اثر این اقدامات در بلند مدت امکانپذیر است. چاره این کار هم ارتباط مستقیم و هر چه بیشتر دولت با مردم است. یادمان باشد که روحیه امید در بین مردم شرط اصلی رد شدن از فضای فعلی است.
نظر شما