سعودی، ناتوان و خسته در برابر مقاومت یمن
صاحبخبر - مجتبی امانیهمدانی*: در یک ارزیابی همهجانبه از جنگی که عربستان سعودی علیه دولت و مردم یمن شروع کرده است، باید گفت پس از 4 سال سعودیها همچنان در نقطه اولیه و آغازین تحقق خواستههای سیاسی و نظامی خود قرار دارند. ماه مارس 2015 زمانی که عربستان و برخی متحدانش جنگ یمن را آغاز کردند، در تلاش برای تحقق فوری و سریع 2 دسته از خواستههای سیاسی و نظامی بودند. به لحاظ نظامی، عربستان خواستار پایان دادن به حضور و قدرت نیروهای «انصارالله» در سراسر یمن و محدودسازی حیطه نفوذ و هژمونی این گروه به استان «صعده» در شمال این کشور بود، همچنین بازگرداندن «عبدربه منصورهادی» رئیسجمهور مستعفی یمن به صنعا و پایان دادن به اقتدار حوثیها در پایتخت بخش دیگری از پروژه بلندپروازانه سعودیها را تشکیل میداد. در این ارتباط آنان با ایجاد یک ائتلاف نظامی- سیاسی از گروههای مختلف در داخل یمن و حمایت از آنان، جنگی همهجانبه را برای بازپسگیری مناطق تحت کنترل نیروهای انصارالله آغاز کردند. آنان در آخرین مرحله از این کارزار بزرگ نظامی عملیات «پیروزی طلایی» را در 23 خرداد 97 برای بازپسگیری بندر «الحدیده» در ساحل دریای سرخ آغاز کردند. عربستانیها در چارچوب جنگ روانی و تبلیغات رسانهای ادعا کردند ظرف چند روز این بندر را بازپس میگیرند اما ظرفیت نظامی بالای نیروهای انصارالله و تجارب جنگی و میدانی این گروه باعث شد عملیات بزرگ زمینی و هوایی و حتی به نوعی دریایی نیروهای سعودی و متحدانش دچار شکست شود. اکنون پس از گذشت قریب به 2 ماه از این عملیات، عربستان و متحدانش هیچگونه پیشروی ملموسی در این محور نداشتهاند اگرچه شرایط جنگی همچنان در این استان پابرجاست و ظواهر امر از احتمال شروع دوباره درگیریها حکایت دارد. عربستان از سال 2015 تاکنون برای یک پیروزی بزرگ بویژه در محور مرکز و شمال یمن تلاش میکند اما تاکنون به این مهم دست پیدا نکرده است. به لحاظ سیاسی نیز سعودیها در وضعیت مناسبی قرار ندارند. با مهمترین متحد خود در جنگ یمن یعنی امارات عربی متحده دچار اختلافات تاکتیکی و حتی استراتژیکی متعددی هستند. اکنون امارات و عربستان دارای 2 چشمانداز تقریبا متفاوت برای آینده یمن هستند و این نیز موقعیت هر 2 بازیگر را در مقابل حوثیها تضعیف کرده است. از طرفی دیگر عربستان و متحدانش برای شروع جنگ یمن از حمایت سیاسی منطقهای و بینالمللی عمدهای برخوردار بودند؛ آنان در سطح منطقه چندین کشور را با خود همراه کردند و در سطح بینالمللی نیز از حمایت آمریکا برخوردار بودند اما اکنون و با فرسایشی و طولانیتر شدن این جنگ و همچنین عملیاتهای ضدانسانی نیروهای سعودی این حمایتها روزبهروز در حال کاهش است. حمله به اتوبوس حامل دانشآموزان یمنی در منطقه «ضحیان» استان صعده در 18 مرداد نمونهای از این جنایتهای و کاهش روزافزون حمایتهای سیاسی از عربستان در سطح بینالمللی است. علاوه بر این حمله به 2 نفتکش سعودی توسط نیروهای انصارالله در روز 4 مرداد در تنگه «بابالمندب» نیز گوشه دیگری از عدم حمایت سیاسی از عربستان را نشان داد. نه مصر و نه آمریکا نسبت به این حمله واکنش قاطعی از خود نشان ندادند و این نیز گویای این واقعیت است که دیگر عربستان نخواهد توانست به بهانه مبارزه با مردم و دولت یمن حمایتهای سیاسی منطقهای و بینالمللی را با خود داشته باشد. اکنون عربستان در یمن در وضعیت بسیار شکننده قرار دارد و موازنه قوای منطقهای نیز عربستان را در مخمصه دیگری قرار داده است. در سطح منطقهای تلاشها و سرمایهگذاریهای متعدد عربستان چه در سوریه، چه در عراق و همچنین در لبنان نتایج ملموسی برای این کشور در پی نداشت و اکنون نیروهای رقبای عربستان در چندین پایتخت عربی قدرت و توان مانور خود را بیش از پیش افزایش دادهاند. این 2 موضوع یعنی شکست در یمن و شکست کلی در سطح منطقه، سبب شده عربستانیهای همچنان بر تداوم جنگ در همسایه جنوبی خود اصرار داشته باشند، زیرا تنها گزینه برای آنان در یمن که نقطه اتکای آنان محسوب میشود این است که در این کشور پیروزی بزرگ نظامی به دست آورده و از این موضوع به عنوان پلی برای پایان بخشیدن آبرومندانه به جاهطلبیهای خود در یمن و بهبود جایگاه منطقهای استفاده کنند. یعنی عربستان با استفاده از این پیروزی برای تغییر موازنه قوای موجود و بهبود وضعیت خود استفاده میکند. عملیات کنترل الحدیده نیز در همین راستا انجام شد که دستاوردی برای سعودیها در پی نداشت. اگرچه در این میان تلاشهای بسیاری برای پایان دادن به بحران یمن بویژه از طرف سازمان ملل وجود دارد و ماه سپتامبر نیز این سازمان در «ژنو» میزبان نشست گروههای یمنی برای پایان بخشیدن به چندین سال خونریزی در این کشور است اما بر اساس منطق بازی سعودیها و تلاش آنان برای کسب یک پیروزی بزرگ، احتمال شروع درگیری یا درگیریهای جدیدی نیز وجود دارد. تلاشهای عربستان و امارات در چند هفته گذشته برای حصول توافق با نیروهای «القاعده یمن» و بویژه «داعش» در یمن و گسیل این نیروها به جبهه الحدیده خود گویای این واقعیت است. توان رزمی و ظرفیت جنگی سعودیها بهرغم تبلیغات رسانهای بسیار ضعیف و شکننده است؛ آنان اکنون در تلاش هستند از توان رزمی و قدرت جنگی تروریستهای داعش و القاعده برای جبران ضعفهای خود استفاده کنند. این 2 گروه تروریستی تجارب جنگی فراوانی دارند و در انجام جنگهای غیرمتعارف و غیرکلاسیک از نیروهای سعودی تجربه بیشتری دارند. عربستان به واسطه اینکه خاستگاه فکری مشترکی با داعش دارد طی سالهای گذشته از این گروه برای پیشبرد اهداف خود چه در سوریه و چه در عراق استفاده کرده است و اکنون نیز تلاش میکند این کارت را برای تضعیف انصارالله به کار گیرد تا حداقل از طریق کارت تروریستها برخی از خواستههای خود را به مردم یمن تحمیل کند. تمام این مولفههای باعث میشود آینده بحران یمن همچنان غیرقابل پیشبینی و در عین حال خونین باشد و پازل این کشور جنگزده همچنان در میان شروع درگیریهای جدید و مذاکرات بدون چشمانداز روشن در نوسان باشد. * دیپلمات سابق و کارشناس مسائل خاورمیانه∎
نظر شما