شناسهٔ خبر: 27370525 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه جام‌جم | لینک خبر

با حبیب دهقان نسب؛ بازیگری از خطه شیراز

کم‌فروشی نمی‌کنم

تا حالا چند بار با حبیب دهقان‌نسب مصاحبه کردم، برای نقش‌هایی که در آثار تلویزیونی و سینمایی بازی کرده است. همیشه ته‌لهجه شیرازی داشته و آن را حفظ کرده؛ هر چند زمانی که نقشی را مقابل دوربین بازی می‌کند، لهجه ندارد و اصلا معلوم نیست که متولد شیراز و بزرگ شده این شهر است.

صاحب‌خبر -

مدتی است که تعدادی بازیگر ،آثار نمایشی را به اصطلاح قرق کردهاند، در بیشتر آثار میتوان آنها را دید معمولا با صدا و پزیشنهای ثابت و تکراری. انگار چند سرمایهگذار آنها را به استخدام خود درآورده و نقشها را بین آنها تقسیم میکنند. البته تعداد بازیگران گمنام هم روز به روز بیشتر میشود. برخی از بازیگران حرفهای که در این شرایط نقشی به آنها نمیرسد، از دستهای پشت پرده سخن میگویند، از مافیای بازیگری.

حبیب دهقاننسب مدت‌‌هاست در تلویزیون و سینما دیدهنشده اما بیکار نبوده، خودش درباره کارهایش میگوید: «در سریال بانوی سردار به کارگردانی آقای پرویز شیخطادی بازی کردهام. قصه این سریال در تاریخ معاصر و در دوره رضاشاه رخ میدهد و قصه زندگی زنی به نام بیبی مریم، مشهور به سردار مریم را روایت می‌‌کند. در این سریال نقش اصلی ندارم، اما نقش مهمی را بازی میکنم. چند روز قبل بازی‌‌ام در سریال «از یاد رفته» به کارگردانی آقای بهرام بهرامیان به پایان رسید. در این سریال یکی از نقش‌‌های اصلی را به عهده دارم. دو سال قبل در فیلم امپراطور جهنم ساخته آقای شیخطادی بازی کردم که قرار است امسال اکران عمومی شود. برای این روزها هم برنامه نمایشخوانی دارم. بعد از این را هم باید منتظر ماند و دید چه نقش‌‌هایی پیشنهاد میشود»

درست است که خیلی از بازیگران از فضای کار و دستهای پشت پرده شاکیاند، اما دهقاننسب از آن بازیگرانی است که بسیاری از کارگردانان و دستیاران آنها دوست دارند با او کار کنند. بازیگری که متعلق به نسلی است که بازیگری را با عشق و علاقه دنبال کردهاند نه برای تفریح و نه حتی پول و شهرت. دهقاننسب در این باره میگوید: «شرایط کار خوب نیست، حتما دستهای پشت پرده وجود دارد که اینهمه درباره آن صحبت میشود. من زیاد وارد این مسائل نمیشوم اما واقعیت این است اوضاع برای ما که سرکار میرویم هم زیاد مناسب نیست. آثار خوبی در دست ساخت است، اما تلویزیون با کمبود بودجه روبهروست و تهیهکنندهها قادر نیستند دستمزد بازیگران را بدهند و این آزاردهنده است. برای من که همه عمرم را صرف بازیگری کرده و بجز این حرفه، شغل دیگری ندارم، خوب نیست برای دریافت دستمزد به تهیهکننده تلفن کنم آن هم در شرایطی که واقعا ما هم مثل بقیه مردم که شرایط بد اقتصادی را تجربه میکنند، دچار مشکلات مالی زیادی هستیم که اگر نبودیم سرکار نمیرفتیم. برخی فکر میکنند شرایط مالی سینما خوب است، اما اگر خوب بود به بازیگر نمیگفتند برای اجرای نقشات از خانه لباس بیاور! کجای دنیا بازیگر از لباسهای شخصیاش برای اجرای نقش استفاده می‌‌کند، پس طراحی لباس کجای این ماجراست؟»

علاقهمندان سینما نقشهای دهقان‌‌نسب در فیلمهایی مانند سفر به چزابه و سگکشی را به یاد دارند. فیلمهایی که در دهه 70 ساخته و اکران شد، اما جایگاه ویژهای در تاریخ سینمای ایران دارد. از دهقاننسب میپرسم آیا شرایط و مشکلات تولید باعث شده در اجرای نقشهایش مثل قدیم به اصطلاح مایه نگذارد؟ در پاسخ میگوید: «بازیگری عشق و علاقه من است و ریشهای قدیمی و تناور در ذهن و روانم دارد، مگر میشود نقشی را به عهده بگیرم و از آن سرسری عبور کنم؟ به مردم احترام میگذارم، همچنان که آنها به من احترام میگذارند، این احترام متقابل باعث میشود هرگز مخاطب را نادیده نگرفته و کمفروشی نکنم. نقشهای خنثی را قبول نمیکنم حتی اگر نیاز داشته باشم. هر چقدر هم که کار مشکل داشته یا حتی تولید ضعیف باشد وقتی نقشی را قبول میکنم از همه دانش و تجربهام استفاده میکنم تا آن را به بهترین شکل ممکن بازی کنم.»

حبیب دهقاننسب در یک خانواده معمولی در شیراز متولد شده و حتی وقتی در تئاترهای این شهر به صورت حرفهای بازی میکرده، پدر و مادرش او را در این حرفه جدی نمیگرفتند؛ چون باور نداشتند که او واقعا تصمیم دارد بازیگری را به عنوان یک شغل انتخاب کند و تا آخر عمر آن را ادامه دهد، خودش میگوید: «وقتی بچه بودم مطالعه و کتابخوانی تمام اوقات فراغتمان را پر میکرد، اسباببازیهای شخصی که امروزه باب شده، نداشتیم به همین دلیل بازیهایمان جمعی بود و همین باعث میشد زندگی در جمع و کار گروهی را یاد بگیریم. وقتی فهمیدم بازیگری علاقه اصلیام است، تنها راه ورود به این حرفه را تحصیل در دانشگاه دیدم. کنکور دادم و وارد دانشگاه هنر تهران شدم و به صورت آکادمیک این رشته را آموختم و بازیگری شد حرفه و شغل اول و آخرم و تا زمانی‌‌که بتوانم در این حرفه خواهم ماند.»

طاهره آشیانی

روزنامهنگار

نظر شما