شناسهٔ خبر: 27344289 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اعتدال | لینک خبر

نیاز ما به حجاب، چرا؟

صاحب‌خبر - -قسمت چهارم- حجاب، یکی از مسائلی است که امروزه درکنار برخی دیگر از مقوله‌های اجتماعی، ذهن کسر قابل توجهی از ایرانیان و به‌خصوص جوانان را مشغول کرده است و بحث‌های جدی و کمپین‌هایی را بین موافقین و مخالفینِ آن، ایجاد نموده است. درباره‌ی مقوله نیاز ما به حجاب شفقنا با حجت‌الاسلام سید فریدالدین حاج سیدجوادی گفت وگویی داشته است که در بخش آخر آن می خوانیم: * پرسش: آیا مراعات حجاب در جامعه را در پیوند با حفظ هویت اسلامی می‌دانید؟ آیا اگر جامعه حجاب را مراعات نکند، هویت دینی و اسلامی‌اش را از دست خواهد داد؟ این‌طور نیست که بگوییم دین یک تعریفی از هویت ارائه کرده و می‌شود گفت جامعه هویت دینی دارد یا نه. هویت، یک مفهوم متأخری است که التفاتِ به آن، با لحاظ کردن واقعیت‌های زندگیِ انسانی به‌دست می‌آید. هویت دو بعد دارد؛ یکی، هم‌بستگی است و دیگری، مرزبندی. عوامل هویتی یک جامعه باعث می‌شود این عوال از یک سو باهم یک ارتباط و انسجام و هم‌بستگی پیدا کنند و از سوی دیگر، مرز یک جامعه را با جوامع دیگر تعریف کنند. حجاب، در جهان معاصر یک مولفه هویتی در جوامع اسلامی است؛ یعنی با وجود حجاب، تداعی همبستگی با جامعه و امت اسلامی و جامعه اسلامی به‌وجود می‌آید و با فقدان آن مولفه، مرز جامعه اسلامی به هم می‌ریزد. این اتفاق که حجاب یک مولفه هویتی در سطح جامعه اسلامی است، نتیجه یک نگاه اجتماعی می‌باشد که البته ممکن است به‌مرور زمان، تغییراتی در آن رخ داده باشد و ممکن است مقوله حجاب از مولفه‌های شناخته شدن یک جامعه به‌عنوانِ جامعه اسلامی، خارج شود و یا حتی ممکن است باشدت بیشتری نسبت به امروز به آن، به‌عنوانِ عاملِِ ایجاد هویت نگریسته شود. * پرسش: آیا می‌توان ایجاد هویت اسلامیِ متکی بر رعایت حجاب را از راه‌هایی همچون در گشت ارشاد محقق کرد؟ هویت اجتماعی با ابزار گشت ارشاد قابلیت تحقق و تثبیت ندارد. عرض کردم که مسئله‌ی هویت، یک مسئله‌ی از درون ادبیات دینی نیست، بلکه یک نگاه اجتماعی و انسانی به جوامع بشری است؛ من قبول ندارم که گشت ارشاد موظف به حفظ هویت دینی جامعه است. وظیفه گشت ارشاد این است که مرزهای مورد پذیرش حریم اجتماعی را صیانت کند و اجازه ندهد به آن مرزها و حدی که جامعه، به‌عنوان حریم خودش در نظر گرفته، تعدی شود و برای تحقق این مسئله هم ممکن است الزامات قانونی‌ای در نظرگرفته شود. البته اینکه در جامعه‌ی ما این الزامات قانونی با روش‌های مناسب و یا نامناسبی محقق شده یا خیر، بحث دیگری است. * پرسش: آیا اسلام نوع و رنگ خاصی از حجاب را مدنظر دارد یا فقط معیار اسلام صرف داشتن پوشش شرعی است؟ شکل و رنگ پوشش بیشتر تابع سنت و سابقه و پیشینه فرهنگی جوامع است. لذا حجاب، نسبت مستقیمی با رنگ و نوع خاصی ندارد و طبیعتاً جوامع، در گذر زمان آن حکم شرعی را برای خودشان به شکل‌هایی تثبیت کرده‌اند و آن شکل‌ها، تحقق و مصداق معیار شرعی محسوب می‌شود و نه خود معیار شرعی. * پرسش: یعنی جامعه ما امروز می‌تواند این مصداق‌ها را به مرور تغییر بدهد و از آنها، بازتعریف داشته باشد؟ مصداق‌ها را می‌تواند بازسازی کند و تغییر بدهد. * پرسش: عده‌ای ازمنتقدین حجاب بر این باورند که حجاب، تبعیض بین زن و مرد است و در واقع، برای بانوان، محدودیت ایجاد می‌کند. آیا شما نیز بر این باورید که حجاب، محدودیت‌آفرین است و یا حجاب را بیش از آنکه محدودیت بدانید، مصونیت‌آفرین می‌دانید؟ حجاب، هم محدودیت است و هم مصونیت. انکار این مسئله که حجاب در عملکرد خانم‌ها می‌تواند محدودیت‌هایی ایجاد کند، عقلانی نیست؛ اما همین محدودیت است که باعث مصونیت می‌شود. حجاب، محدودیت معقولی است برای تأمین مصونیت جامعه و به‌خصوص بانوان. * پرسش: عده‌ای از ناقدین حجاب می‌گویند که عفت فقط درحجاب ظاهری نیست و داشتن قلب پاک، بهتر از مراعاتِ حجابِ ظاهری است. برخی دیگر از ناقدین حجاب بر این عقیده‌اند که عمل‌کرد منفی برخی از افراد محجبه نشان می‌دهد که مراعاتِ حجاب، لزوماً به تقید به شرع و آموزه‌های دینی نیست. پاسخ شما به این نقد چیست؟ البته که مفهومی اخلاقی و معنوی با نام حیا وجود دارد که داشتنِ آن، فقط در گروی مراعاتِ حجاب نیست؛ اما حجاب، بعد و نمادی از حیا و عفاف است. این ادعا که گفته شود نیازی به مراعات این بعد نمادین، وجود ندارد، نوعی اجتهاد در برابر نصوص دینی است. گرچه این ادعا هم که حجاب، تمام حقیقت حیا و عفاف است، صحیح نیست. حجاب درخدمت حیا و عفاف است و حیا وعفاف نیز در گروی مراعات برخی از چیزهاست که حجاب، یکی از آنهاست. حیا، بُعدی نمادین در پوشش دارد که با حجاب محقق می‌شودو بُعدی معنوی دارد که در گروی مراعاتِ حجابِ صرف نیست. * پرسش: ارزیابی شما از حجاب فعلیِ جامعه چگونه است؟ به‌نظر شما تا چه حد، عملکرد معیوب در سایر حوزه‌ها، در عدمِ مراعاتِ حجاب رایج، موثر است؟ تلقی شخصی من این است که پیوند مقوله حجاب با هویت سیاسی در جامعه ایرانی، غلظت پیدا کرده است و درنتیجه افراد در انتخاب پوشش خودشان فراتر از معنای دینی، به معناها و دلالت‌های سیاسی حجاب، توجه می‌کنند و این حتماً در انتخاب شکل پوشش و رعایت حجاب اسلامی تأثیر مثبت و منفی داشته است؛ یعنی همان‌گونه که نارضایتی سیاسی، منجر به تغییر در شکل پوشش افراد می‌شود، همان‌گونه هم وفاداری سیاسی به تثبیت و انتخاب حجاب، می‌تواند منتهی شود. لذا رفتار سیاسی حاکمیت و قضاوت جامعه در این امور، یک داد و ستدی با شکل پوشش و حجاب در جامعه‌ی ایرانی داشته و دارد. در مورد وضعیت کنونی حجاب در جامعه‌ی خودمان باید بگویم که به نظر بنده ما در یک بستر تغییر گسترده حیات اجتماعی قرار داریم که نقش اجتماعی زنان، در آن، در حال تغییر است و رویه‌های جامعه به این سمت است که بانوان ایرانی از نقش صرفاً مادربودن، در حال گذار هستند به سوی داشتنِ نقش یک فرد مشارکت کننده‌ی گسترده در جامعه با الگوهای متجددانه و این مهم، عامل بسیار موثری در تغییر شکل پوشش است و به‌نظرم این عامل، از عامل سیاسی هم موثرتر است هرچند که عامل سیاسی هم بی تاثیر نیست.

نظر شما