شناسهٔ خبر: 27324101 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه ایران | لینک خبر

ملیحه سعیدی آهنگساز و نوازنده ساز قانون در گفت‌و‌گو با «ایران»: امیدوارم بزودی ساز قانون به نام ایران در یونسکو ثبت جهانی شود

ساز قانون باید با موسیقی ایرانی نواخته شود

صاحب‌خبر - نداسیجانی خبرنگار دیداربا بانوی پیشکسوت برجسته موسیقی ایران بود؛ درآشفته بازار موسیقی بانوان شاید اوهم هیچ گاه تصور نمی‌کرد روزی رقص انگشتانش برروی ساز به‌ نام خودش درتاریخ به ثبت برسد و مانا بماند.ملیحه سعیدی موسیقیدان، آهنگساز و نوازنده سازقانون است؛ بانوی هنرمند و پرتلاش.سال های بسیاری است که بجد ساز قانون را تدریس می‌کند و همچنان حظ آن را می‌برد، هنرجویانش عاشقانه به مانند آن روز‌هایی که او قانون را در کنار زندگی و خانواده‌اش انتخاب کرد آموختن این ساز را دنبال می‌کنند.اما درفراسوی نگاهش غمی پنهان و بغضی خفته نمایان است که گهگاهی درمیانه صحبت‌هایش با نم اشکی هویدا می‌شود. او خسته از روزگار است و ناسپاسی‌ها و با تمام مردانه زندگی کردنش روح زنانه‌اش هزاران بار شکسته شد و بارها و بارها تصمیم گرفت چشمانش را مقابل این همه بدی‌ها ببندد و عطای کارش را به لقای این بی‌حرمتی‌ها ببخشد.کسی چه می‌داند دراین گوشه شهر براو چه‌ گذشته است! ملیحه سعیدی نخستین کسی است که ردیف موسیقی ایرانی را روی ساز قانون پیاده کرد و به این ساز هویت ایرانی بخشید و همچنین نخستین کسی است که نواختن قانون با 10 انگشت را ابداع و اجرا کرد و درکنار تمام این اولین‌ها او آهنگسازی هم می‌کند، کاری که کمتر بانوی هنرمند ایرانی به آن می‌اندیشد حال چه به اقتضای جامعه چه کم کاری‌ها. گفت‌و‌گو با این هنرمند را در ادامه می‌خوانید: ملیحه سعیدی از هنرمندان موفق و مطرح موسیقی بانوان است اما بعد سال‌ها تلاش مستمر سرانجام دوستان به این صرافت افتادند که از شما تجلیلی به عمل آورند؛ مراسمی که اردیبهشت ماه امسال درخانه هنرمندان برگزار شد. با وجود این کم لطفی‌ها راه خود را ادامه دادید و سال‌های بسیاری است که دراین عرصه تلاش می‌کنید. ابتدا بفرمایید درحال حاضر چه فعالیتی انجام می‌دهید! این بزرگداشت به همت گروه موسیقی «نوشه» به سرپرستی خانم نیوشا بریمانی و با همکاری خانه هنرمندان ایران برگزار شد البته درسال‌های قبل هم چنین مراسمی‌هایی بود. با سپاس از برگزارکنندگان این بزرگداشت‌ها باید بگویم این تشریفات شاید ظاهرزیبایی داشته باشد ولی من برای آدم‌ها کار نمی‌کنم و دراین سال‌ها تنها برای دل خودم درعرصه موسیقی تلاش کرده‌ام و توقع هیچ نوع پاداشی را هم ندارم. من زندگی‌، خانواده و بچه‌هایم را فدای کارم کردم و تا به این سن هم پای تعهد کاری‌ام ایستادم ومقاومت کردم اما امروز دیگر از همه چیز خسته‌ شده‌ام.گاهی فکر می‌کنم همه کارهایم را رها کنم و این چند صباح باقی مانده را برای خود زندگی کنم اما بازهم نمی‌توانم، یعنی آن قدرت را هنوز پیدا نکرده‌ام اما از ناسپاسی‌ها دل‌آزرده شده‌ام. من موسیقی را از 4سالگی شروع کردم و هم‌اکنون که 70 سال سن دارم به کارم عشق می‌ورزم و این راه را ادامه داده‌ام که امیدوارم مثمرثمر باشد. حداقل فکر می‌کنم رسالتی که برای ساز قانون و برای موسیقی مملکتم داشته‌ام به سرانجام رساندم و در این سال‌ها تلاش کردم بدرستی قدم بردارم. این روزها وقتی به گذشته نگاه می‌کنم از زندگی دل خسته می‌شوم، شاید یک دلیل آن، نابسامانی روزگارباشد. درتمام این سال‌ها هزینه آثار و کتاب‌هایی که تألیف کرده‌ام برعهده خودم بوده علاوه براین به یاد همسرم آلبوم موسیقی ساخته‌ام که قطعات آن درساعت‌های پایانی عمرش به ذهنم رسید اما این آلبوم سال‌ها درانتظارانتشاراست فقط به این دلیل که بازارموسیقی اصیل و جدی شرایط خوبی ندارد و بر محور خواننده سالاری می‌گردد. با این حساب وقتی در این سن و سال برای تأمین هزینه‌های زندگی‌ام کارمی کنم چگونه می‌توانم 50 میلیون تومان برای هزینه دستمزد یک خواننده پرداخت کنم. من نخستین فردی هستم که چندین جلد کتاب متد برای سازقانون تألیف کرده است که البته از سوی خانه موسیقی بهترین کتاب سال شناخته شد، همچنین برای اولین بار ردیف موسیقی ایرانی را روی قانون پیاده و اجرا کردم که در6 سی‌دی و کتاب جمع‌آوری و منتشر شده است. درحال حاضرهم مشغول کار روی یک کتاب تاریخچه هستم که ماحصل 50 سال تلاش من در ساز قانون است که یادداشت‌های همسرم (احمد ستوده) و پسرم علیرضا ستوده درزمینه ساخت ساز نیز در این کتاب قراردارد. کاردیگرم که به‌صورت ‌آلبوم جمع‌آوری شده، «هزارگیسو» نام دارد که از 10 سال گذشته اقدام به تهیه آن کرده‌ام و بزودی رونمایی و منتشر خواهد شد. این آلبوم سازقانون را از زمان بازگشتش به ایران روایت می‌کند و آثار رحیم و جلال قانونی، استاد مهدی مفتاح، سیمین آقارضی، اکبر صدیف و همچنین اجرای خودم و 15نفراز شاگردانم و سبک‌های مختلف درآن شنیده می‌شود. درواقع اجرا با انگشت‌های مختلف بوده که ابداع من است. من از کار کردن واهمه‌ای نداشتم و عاشق کارم هستم و سعی کردم با جان و دل کار کنم اما در این سن و سال باید تدریس موسیقی داشته باشم تا بتوانم هزینه‌های کارهایم را تأمین کنم و آنها را به ثمر برسانم. من نشان درجه یک هنری دارم و بازنشسته وزارت ارشاد هستم وحقوق ماهانه‌ام یک میلیون و 600 هزارتومان است. اگر در هرکشوری به غیر از ایران یک نفر‌ سازی را احیا کند و دوباره به مملکت خودش بازگرداند، برای او ارزش بسیاری قائل می‌شدند و آن هنرمند را ارج می‌نهادند ولی با تمام این ناملایمات ایده‌های نو دارم که باید انجام بدهم و به پایان برسانم. آیا این کم لطفی‌ها یا به گفته شما ارزش قائل نشدن‌ها برای هنر موسیقی است یا آنکه به‌طورکل بهایی به موسیقی بانوان نمی‌دهند؟ درعرصه موسیقی آوازی، طبق قوانین کشورهنرمندان خانم نمی‌توانند آواز بخوانند اما با وجود این می‌بینیم که دراین عرصه بانوان بسیارموفق عمل می‌کنند و فعال هستند، گواه آن کنسرت‌های موسیقی است که برگزار می‌شود. من نیز نخستین کسی بودم که بعد انقلاب با گروه موسیقی از بانوان اجرای کنسرت داشته‌ام اما به‌نظر من این کنسرت‌ها نتیجه‌ای ندارد چرا که برگزاری کنسرت باید برای عموم باشد؛ موسیقی برای همه اقشاراین مملکت است. ناگفته نماند هزینه‌های بالای بلیت‌ کنسرت‌ها سبب شده کسانی که دوستدارموسیقی هستند یا دانشجوی موسیقی‌اند نتوانند ازدیدن این برنامه بهره مند شوند، تنها قشر خاصی پایه ثابت این برنامه‌ها هستند، بهتر است بگوییم امروزه کنسرت‌های موسیقی برای مرفه های جامعه برگزار می‌شود وکسانی که عاشق موسیقی وحرفه‌شان هستند، از این برنامه‌ها بهره‌ای نمی‌برند و من نیز به‌دلیل اعتراض به این مسائل 12 سال روی صحنه نرفته‌ام. اعتراض شما به چه چیز است؟ زمانی که می‌خواهیم کنسرتی در تالار وحدت برگزار کنیم باید 10 میلیون تومان اجاره سالن پرداخت شود که شاید در حال حاضر بیشتر هم شده باشد. بنابراین برای کنسرت تکنوازی با مخاطبان خاص که تعدادشان حدود 200- 300 نفراست چه تدبیری باید کرد! مسأله دیگراین است که وقتی شعرهای یک آلبوم موسیقی مجوزمی گیرد چرا باید برای اجرای کنسرت‌ها با همان شعرها باردیگر مجوز صادر شود! این روند اداری برای من که عمرم را برای موسیقی گذاشتم و استخوان خرد کرده‌ام، درست نیست. به روند صدور مجوز اشاره کردید که باید بگویم پیش ازاین از سوی دفتر موسیقی اعلام شده هنرمندان پیشکسوت نیاز به اخذ مجوز ندارند! 13-12 سال است که برای گرفتن مجوز به تالار وحدت نرفته‌ام چرا که این نابسامانی‌ها همچنان ادامه دارد. هر مدیری که می‌آید یک تصمیم دارد و نفر دیگر برنامه‌ای متفاوت، تنها درجشنواره ملی موسیقی جوان به‌عنوان داور فعالیت می‌کنم که امسال هم حضوردارم. یک روز ازهفته هم در هنرستان موسیقی دختران تدریس موسیقی دارم. با خانه موسیقی هم چندان در ارتباط نیستم و معتقدم وقتی هدف و نتیجه‌گیری حاصل نمی‌شود رفتن و نرفتن من علی‌السویه است. کمی هم ازخودتان بگویید؛ آیا خانواده ازهمان ابتدا موافق فعالیت شما درعرصه موسیقی بودند؟ مادرم نوازنده ویولن بود و خواهرم سنتور می‌نواخت، برادرم هم نوازندگی می‌کند و برای دل خودش سازمی‌زند. یکی از خواهرانم در امریکا زندگی می‌کند و نوازنده فلوت است و مدتی هم در هنرستان موسیقی تدریس داشت. دیگر خواهرم فارغ‌التحصیل موسیقی است و کلارینت و پیانو می‌نواخت اما من با ساز تنبک موسیقی را شروع کردم و به ویولن کلاسیک هم علاقه بسیاری داشتم. زمانی که وارد هنرستان شدم با آقای لوئیجی پازاناری که مایستر ارکسترسمفونیک بود ساز ویولن را شروع کردم، آن دوران بابت نوازندگی‌ام کلی جایزه دریافت کردم.بعد آن، ویولن ایرانی را نزد استادان حبیب‌الله بدیعی و علی تجویدی ادامه دادم.آن زمان درهنرستان با صدای ساز قانون هم آشنا شدم و ازاستاد حسین دهلوی که مدیرهنرستان موسیقی بودند، تقاضا کردم در کلاس قانون شرکت کنم. البته چون قانون رپرتواری نداشت سازدوم من شد و آن را نزد استاد مفتاح آموزش دیدم. بعدها دست نوشته‌های ایشان به‌صورت کتابی چاپ شد اما از سبک موسیقی ایرانی یک مقدار به دور بود و من‌عقیده داشتم که ساز قانون باید با موسیقی ایرانی نواخته شود.به‌همین دلیل روی ساز قانون یکسری تغییرات ایجاد کردم که نتیجه حاصل شده از آن درچندین جلد کتاب منتشر شد. این کار را برای آن انجام دادم که قانون کاملاً به سبک ایرانی برگردد و نواخته شود. من از 16 سالگی و به‌جای استاد مفتاح که آن زمان بازنشسته شده بودند ساز قانون را درهنرستان تدریس می‌کنم. سال 1355 پایان نامه‌ام را در دانشکده هنرهای زیبا در رشته موسیقی و در زمینه ساز قانون با استادان راهنمایی چون دکتر داریوش صفوت و دکتر مسعودیه به پایان رساندم بنابراین ازآن زمان به بعد ساز قانون به‌طور رسمی معرفی و به‌عنوان ساز اول انتخاب شد. آن زمان دکتر صفوت در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی بودند و من را به این مرکز بردند تا هم‌کار تحقیق انجام بدهم و هم در ارکستر تدریس کنم. تا زمانی که این مرکز پابرجا بود این کارهم ادامه داشت. من در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی و درکنار هنرمندانی چون پرویز مشکاتیان، داریوش طلایی، پریسا حسین علیزاده و... نوازندگی می‌کردم.کتاب‌هایی که برای ساز قانون نوشته‌ام این قابلیت را دارد که دراروپا هم مورد استفاده قرار گیرد و آنها می‌توانند قانون را کاملاً به سبک ایرانی بنوازند حتی تا مرحله کارشناسی ارشد به این ساز مدرک تعلق می‌گیرد. اغلب نوازندگان مطرح ساز قانون ازشاگردان من هستند اما با ناسپاسی‌های بسیاری روبه‌رو شدم. یکی از این شاگردان قطعاتی را که در کتاب‌هایم و با تنظیمات خودم بوده و به چاپ رسیده است با کمی تغییر در نت قطعه را به اسم خودش منتشر کرده و بابت این اتفاقات واقعاً متأسف هستم. یک هنرمند 99 درصد انسانیت و افتادگی است و یک درصد هنرش است. جوانان امروزی فقط سرشان بالا است منیت وغرور دارند و فکر می‌کنند فقط آنها هستند که موسیقی می‌دانند اما تاریخ قضاوت خواهد کرد و هر کسی که بدی کند، کائنات جواب‌شان را خواهد داد. من متأسفم برای جوانانی که هنوزغوره نخورده، مویز می‌شوند. اگربخواهیم کپی کاردیگران را انجام دهیم یا کارهای صد سال پیش را عیناً تکرار کنیم، هنرنکرده‌ایم، این یک کپی‌برداری است و اشتباه بزرگی است. شیوه منحصر به فرد شما درساز قانون چه قابلیتی دارد؟ قانون ساز کاملی است و با 24 ربع پرده می‌توان تمام مقام‌های موسیقی ایرانی را روی آن پیاده کرد در صورتی که در سازهای دیگراین امکان وجود ندارد. با ابداع نوازندگی 10 انگشت روی ساز قانون که متعلق به من است می‌توان همزمان با هر دو دست دو ملودی خاص را اجراکرد. سال 67 درآلبوم «دل نوا» با این شیوه دوقطعه را اجرا کردم که منتشر شده است و درجلد سوم کتاب آموزشی سازقانون که درحال تجدید چاپ است اجرا با انگشتان مختلف را توضیح داده‌ام. درترکیه و کشورهای عربی هم سازقانون نواخته می‌شود اما به هیچ وجه از روش آنها پیروی نکرده‌ام، این ابداع ایده من است و با روش نواختن آنها کاملاً متفاوت است دراین کشورها حدود 10-15 سال است که اجرا با 10 انگشت انجام می‌شود اما من 30 سال پیش این شیوه نوازندگی را انجام داده‌ام. این روش سبب علاقه‌مندی بسیاری از هنرجویان به این ساز شده و شاگردان بسیاری را به خود جذب کرده است. من هم شیوه 10 انگشتی را روی ساز قانون ابداع و هم موسیقی ایرانی را روی این ساز پیاده کردم. خاستگاه ساز قانون ایران است؟ درجلد اول کتاب ساز قانون درمورد تاریخچه این ساز کمی توضیح داده‌ام. این ساز از دوران آشور وجود داشته اما نه به شکل کنونی و به مرور زمان تغییر شکل پیدا کرده‌است البته این تغییرات تنها برای ساز قانون نبوده و تقریباً دیگر سازها هم به فرم‌های مختلف درآمده‌اند. ساز قانون ازخانواده پسالتریوم است و درکشورهای مختلف با نام‌های متفاوت استفاده می‌شود البته کاربرد های آن مشابه هم است و تنها فرم‌های آن متفاوت است. بعضی از این قانون‌ها کلاویه دارند و بعضی دیگر هارمونیکا که با دست چپ نواخته می‌شود. چه زمانی این ساز وارد ایران شد؟ رحیم قانونی ساز قانون را وارد ایران کرد درواقع از کشورهای عربی این ساز به ایران آمده است. آیا دراین سال‌ها تلاش شده ساز قانون به ثبت برسد؟ مدت‌ها پیش با آقای حمید رضا نوربخش دراین باره صحبت کردم وبه ایشان گفتم نامه‌ای برای یونسکو نوشته‌ام مبنی براینکه ساز قانون به ثبت برسد و آقای نوربخش فرمودند درابتدا باید سازقانون به ثبت ملی برسد و بعد آن در یونسکو ثبت شود.ساز قانون برای ایران است. امپراطوری ایران بزرگ بود و ترکیه و تعدادی ازکشورهای عربی و تاجیکستان جزو حومه این امپراطوری بوده‌اند و زمانی که از ایران جدا شدند هر کشوری ادعا کرد که سازقانون برای آن کشور است البته در دیگر سازها هم این اتفاق افتاده و به‌نام کشورهای دیگر ثبت شده است. من وظیفه خودم را انجام داده‌ام و ان‌شاءالله بزودی ساز قانون به‌ نام ایران دریونسکو ثبت شود. چرا در گذشته ساز عود و قانون را یک ساز ایرانی نمی‌دانستند؟ از دوران صفویه موسیقی به‌طور کل تحریم و در ایران منسوخ شد و تنها نوازنده‌های انگشت شماری بودند که ساز می نواختند آن هم در خفا و چون ساز قانون ابعاد بزرگتری نسبت به دیگر سازها داشت تنها در نهانخانه‌ها اجرا می‌شد. ساز قانون امروز در ایران چه جایگاهی دارد؟ درحال حاضر بسیار رشد و نمو داشته و خوشبختانه استادان موسیقی به این ساز اهمیت می‌دهند. درواقع از زمانی که موسیقی ایرانی را روی این ساز نوشتم و قانون دارای رپرتوار شد هنرجویان بسیاری با علاقه‌مندی آن را دنبال کردند. از دیگر کارهای مهم شما فعالیت در عرصه آهنگسازی است که در مورد بانوان کمتر دیده شده است، دراین باره کمی توضیح می‌دهید. من آهنگساز، محقق و مؤلف نیستم و تمام این موهبت‌ها را از خدا دارم.خداوند است که این الهامات و توفیق را به من می‌دهد. من از زمان هنرستان تلفیق شعر و موسیقی را آموختم و بعد از آن به آهنگسازی مشغول شدم. چرا درموسیقی بانوان همچنان اتفاق خوبی دیده نمی‌شود؟ به این علت که درموسیقی تکرار و الگو‌برداری بسیار است و اکثریت بانوان هنرمند کارهای از پیش ساخته شده هنرمندان آقا یا خوانندگان قدیمی را می‌خوانند وچندان به پیشرفت موسیقی توجه نمی‌کنند. موسیقی بانوان چندان گسترده نیست وکم هستند افرادی که در زمینه موسیقی تحقیق و پژوهش داشته باشند و کار نویی انجام بگیرد. جوانان به‌دنبال شهرت طلبی هستند و به‌کارهای بنیادی توجهی نمی‌کنند البته این سطحی نگری در همه زمینه‌ها وجود دارد. البته این امر به نحوه تدریس استادان هم بر می‌گردد؟ بله. چندان استادان دلسوزی وجود ندارد یک عده تنها می‌خواهند کارشان بگذرد و وجهی بابت هزینه تدریس‌شان بگیرند و اهمیتی نمی‌دهند که آینده آن هنرجو چه خواهد شد.ما تربیت شده نسلی دیگرهستیم و سعی می‌کنیم دانش‌مان را به نسل‌های بعد هم منتقل کنیم اما متأسفانه اجتماع، جوانان را گمراه کرده است و توجهی به این موضوع ندارد و نمی‌خواهند داشته باشند بجز یک تعداد که به کار جدی در موسیقی می‌پردازند. با توجه به سابقه مدیریت و تدریس، فضاهای آموزشی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ بسیار بد است. درآموزشگاه‌های موسیقی اکثراً معلم‌های با دانش و تجربه بسیار کم است و شاید وجود ندارد؛ آنها جوانانی هستند که بتازگی از موسیقی فارغ‌التحصیل شده‌اند و تدریس می‌کنند. موسیقی که تنها یادگرفتن نیست باید دیدگاه درست داشته باشیم و از تجربه کسانی که دراین کار به طور جد تلاش کرده‌اند درس بگیرند. امروزه درهنرستان یا آموزشگاه‌های موسیقی شیوه نوازندگی که در قانون ایجاد کرده‌ام تدریس می‌شود و در کنار آن به‌ شاگردانم روش تدریس را هم آموزش می‌دهم.کسی که کار موسیقی می‌کند اگر هنرمند واقعی باشد باید طی عمرش تلاش کند که به روز باشد و همچنان به‌دنبال تحقیق و تجربه باشد. آیا بازهم می‌توان درساز قانون نوآوری‌هایی ایجاد کرد؟ نمی دانم شاید صد سال دیگر.من تا آنجا که جان داشتم کار کردم و تمام قطعاتی که امروزه از این ساز به گوش می‌رسد شیوه نوازندگی من است. حرف آخر... آرزو دارم جوانانی که به‌دنبال آموختن هنر هستند از راه درست منحرف نشوند و در راه هنر حرمت‌های استادان را نگاه دارند و مسئولان به این مسأله توجه بیشتری نشان بدهند. با خدا به اخلاص و با خلق خدا به انصاف رفتار کنیم... یادداشت بانویی با عزم آهنین و روحیه ای خستگی ناپذیر میرعلیرضا میرعلی‌نقی پژوهشگر موسیقی خانم ملیحه سعیدی، استاد قانون نواز، معلم ومؤلف و محقق و آهنگساز، احیا‌کننده جدی و تمام وقت «قانون» در موسیقی کلاسیک ایرانی است. پیش از او استادشان، روان شاد مهدی مفتاح به اشاره استاد روح‌الله خالقی، این ساز باستانی ایران را دست‌گرفته و به نواختن و آموختن آن همت کرده بودند. تا پیش از آن، قانون، ‌سازی غیرایرانی و بیشتر متعلق به موسیقی عرب و ترک شناخته می‌شد. صدای قانون هنوز در فضای موسیقی کلاسیک ایرانی جا نیفتاده بود و در هنرستان نیز چندان استقبال نمی‌شد و بیشتر «ساز دوم» هنرجویان بود. از جمله سرکار خانم سعیدی که در ابتدا ویولن می‌نواخت، قانون، تبدیل شد به هدف زندگی وی و ایشان تمام عمر و نیرو و جوانی و امکانات خود و خانواده‌اش را برای احیای این ساز در موسیقی ایرانی صرف کرد. وی در این راه، تنها خود و خانواده‌اش را داشت. مشکلات، یکی دو تا نبودند. قانون در موسیقی ایرانی، نه رپرتواری داشت و نه دستوری برای آموزش (کتاب مرحوم مفتاح پنجاه سال بعد از تألیف آن به چاپ رسیده بود و همان هم از بسیاری جهات کافی نبود)، تکنیک‌های نوازندگی آن، هنوز از عربی نوازی، ترکی نوازی و ارمنی نوازی، جدا نشده بود و صدای ایرانی نمی‌داد. تهیه ساز بسیار مشکل بود و انواع داخلی که به تعداد کم و در سطحی غیرحرفه‌ای ساخته می‌شدند، صدادهی مطلوب را نداشتند و نوازنده‌ها بایست یا ساز گران قیمت از خارج تهیه کنند یا با مشکلات کوک و صدادهی، بسازند و البته بعد از مدتی، دلسرد شوند. استاد ملیحه سعیدی با چنین چشم‌اندازی از مشکلات مواجه بودند و برای تک‌تک این موارد، با عزمی آهنین و روحیه‌ای خستگی‌ناپذیر وارد کارشدند. حاصل این سال‌ها، کارنامه‌ای است تحسین‌آمیز از لحاظ هنری و زمینه‌ای آبرومند برای نواختن قانون و همین است که می‌بینیم قانون نوازان امروز چه بسیارند (و اکثر آنها از خانم‌هایند) و دیروز، از این تعداد نوازنده اصلاً خبری نبود. نوازندگانی که با تکنیک درست این ساز را می‌نوازند و درس می‌دهند و با آن زندگی می‌کنند و دریغ که اندکی از آنان، آن‌طور که باید و شاید، قدردان آموزش‌ها و دلسوزی‌های بی‌دریغ استادشان نیستند. گرچه همین هم نتوانسته است این بانوی هنرمند را دلسرد کند. خانم سعیدی از هنرمندانی است که با اعتقاد و ایمان زندگی کرده و هنر را برای مقاصد عالی هنری و انسانی خواسته است. از جنبه‌های عاطفی و انسانی‌ ایشان، نه تنها نویسنده این یادداشت کوچک، بلکه بسیاری افراد باید بنویسند که سعادت شاگردی و همنشینی با این موجود شریف را داشته‌اند. این خصوصیات ممتاز در شخصیت فردی و اجتماعی، هنر ایشان را ماندگار کرده و خواهدکرد. صدها ساعت آموزش مدام، ده‌ها کنسرت، ده‌ها تنظیم قطعات آهنگسازان بزرگ برای قانون، آفرینش قطعات شخصی خود (که گاه از نغمه‌هایی بسیار لطیف برخوردارند)، نت‌نویسی و نوازندگی ردیف برای قانون، ارائه آلبوم‌های گوناگون محتوی اجرای قطعاتی متنوع (از آثار قدمای موسیقی کلاسیک ایرانی تا موسیقی فیلم‌های مشهور جهان) با قانون، توجه به میراث نوازندگان قانون در گذشته که وقتی می‌شنویم، فاصله آنها با قانون‌نواز امروزی مشخص می‌شود. حضور مثبت و دائم در جشنواره‌ها و گردهمایی‌ها، تألیف و انتشار چندین و چندکتاب ارزنده (از ردیف تا تاریخچه قانون)، تلاش فزاینده برای ساخت و تولید قانون در ایران (با همکاری و یاری مداوم همسر و فرزندشان)، همه و همه، سرفصل‌های زندگی سرکار خانم ملیحه سعیدی هستند و هر کدام شرح مفصل و نکات فراوان دارند. بسیاری از هنرمندان جوان به او مدیونند ولو اینکه برخی از آنها نخواهند به این واقعیت معترف باشند. او کار خود را کرده و تأثیر خود را گذاشته است هرچند که امروز نسبت به گذشته، قدری کم حوصله شده‌ باشد و صدالبته حق با اوست. کاری کرده‌اند که از عهده یک گروه باید برآید و در تمام این سال‌های سخت، وی در چندین میدان حضور داشته است؛ نوازندگی، آهنگسازی، سرپرستی گروه، مدیریت هنرستان، سازسازی، تحقیق و تألیف و.... مادری (نه تنها برای فرزندانش بلکه برای تمام کسانی که در مقام هنرجو با او سروکار داشتند) استاد ملیحه سعیدی، هنرمندی است فرهنگساز و زمینه‌ساز و نشسته بر جایگاهی محکم و استوار که موسیقی کلاسیک ایران و آینده، قدر و منزلت او را بهتر از این خواهد شناخت و به احترامش کلاه از سر خواهند برداشت.

نظر شما