شناسهٔ خبر: 27166139 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه همشهری | لینک خبر

چهره تهران را ثبت می‌کنم

صاحب‌خبر -

راحله عبدالحسینی| خبرنگار:

یکی از فیلم‌های مستندی که در موزه سینما نگهداری می‌شود فیلمی است چند ثانیه‌ای، صامت و سیاه و سفید از زندگی مردم در یکی از خیابان‌های تهران که در دوران مظفری گرفته شده.‌ گویی از منظر فیلم به تاریخ تهران نگاه می‌کنیم، به نوع خانه‌ها، معماری شهر، خرید و فروش و زندگی روزمره و پوشش زنان و مردان. این فیلم مستند در واقع پلان زندگی مردم آن روزگار است که برای‌ ما به یادگار مانده و ارزش فیلم مستند را به رخ می‌کشد و به ما یادآوری می‌کند که ساخت مستند از تهران امروز هم ضروری است. «شهرام میراب اقدم» کارگردانی است که مستندسازی از تهران یکی از دغدغه‌های اوست. در 2دهه تجربه فیلمسازی، مستندهای «آرامستان» درباره ابن‌بابویه، «وادی خاموشان» درباره تاریخچه گورستان‌های تهران، «گرمابان» درباره حمام‌های تهران، «روزی روزگاری سینما» درباره سینماهای تهران، «اینجا همه عشق می‌کنند» درباره مراسم محرم در تهران و جدیدترین مستند او به نام «خیابان شاعر» درباره هویت خیابان مولوی است. میراب‌اقدم معتقد است که چهره پایتخت با ضرباهنگ شدیدی در حال تغییر است و همین باعث شده او بخواهد داشته‌های تهران امروز را بر پرده نقره‌ای ثبت کند. با او درباره تجربه‌ها و کشف‌هایش از تهران گپ‌وگفت کرده‌ایم. 

مضامین شهری چه جذابیتی برای شما به‌عنوان مستندساز دارد؟ 

در این شهر زندگی می‌کنیم و سعی داریم خاطره‌ای برای خودمان ثبت کنیم. به همین دلیل در اماکن مختلف عکس می‌گیریم. جالب اینکه ممکن است از محلی که امروز عکس گرفته‌ای فردا خراب شده باشد. یکی از شگفتی‌ها و جذابیت‌ها همین است که یک روز در خیابان قدم می‌زنی و می‌بینی ساختمانی یا در قدیمی یا حتی یک تکه کاشیکاری شده که تا همین دیروز در کوچه یا خیابان بود خراب شده و قرار است جای آن پارک یا ساختمانی دیگر ساخته شود. این اتفاق بارها برای من تکرار شده است. در مستند روزی روزگاری سینما، سینماهای قدیمی تهران مثل شباهنگ در مولوی، سینما ارم در جمهوری، ابتدای لاله‌زار و خیلی از سینماهای دیگر که تا مدتی پیش سرجایشان بودند یکباره تخریب شد. در مستند آرامستان یا مستند وادی خاموشان، فضای کلی ابن‌بابویه با فضایی که اکنون هست تفاوت کرده. در حالی که فقط چند سال گذشته. ثبت این تغییر و تحولات در این روزگار به نظر من واجب است. وقتی فیلم‌های قدیمی را نگاه می‌کنیم کوچه‌های تهران را با جزئیات برای ما به تصویر می‌کشد در حالی که فیلم با این هدف ساخته نشده. اما کوچه‌ها و خیابان‌ها و میدان‌های شهر ثبت شده. این فیلم‌ها به ما نشان می‌دهد که تهران چقدر تغییر کرده است. شهر شکل دیگری شده. گمان می‌کنم‌کاری که مستندسازان درباره تهران انجام می‌دهند نیز همین‌گونه است. تهران را ثبت می‌کنند. شاید الان جذابیتی برای کسی نداشته باشد ولی وقتی زمان بگذرد روزی می‌بینیم که این فیلم‌ها به درد می‌خورد و ارزش دارد. در خیابان مولوی، سینما تمدن یا سینما آرش دیگر نیست. یک شب دیدیم سینما در طرح توسعه مترو خراب شده است. این اتفاقات لزوم ثبت تهران را برای ما روشن و برای آیندگان ماندگار می‌کند. 

با توجه به لزوم مستندسازی از تهران، تعداد کارگردان‌های این حوزه اندک است. موافقید؟ 

بله. باید همراه با سرعت تغییرات تهران، چهره شهر ثبت شود. البته فقط به تهران بسنده نکنیم و ثبت فضای امروز باید در کلانشهرهای ایران اتفاق بیفتد. به هر حال روند تغییر چهره کلانشهرها با ضرباهنگ شدیدی در حال انجام است. نه فقط چهره شهر و وضع و قدمت کوچه و خیابان‌ها بلکه درباره تاریخ شهرها و افراد و بزرگان و مشاهیری که در این شهر زندگی می‌کردند هم باید مستند بسازیم. من معتقدم با کشف و به تصویر کشیدن اماکن دیدنی در مستندها به توسعه گردشگری هم کمک می‌شود. 

در روند مطالعه و پژوهش برای مستندسازی دریافت تازه‌ای از تهران برای خودتان اتفاق افتاده است؟ 

در مستند روزی روزگاری سینما، اسم سینما و محله را می‌دانستیم ولی نشانی دقیق در هیچ منبعی ثبت نشده بود؛ مثلاً سینما مارلیک در خیابان کارون. حالا که ساختمان سینما تخریب یا متروکه شده و فقط اسم آن در کتاب هست اصلاً نمی‌دانیم سینما دقیقاً کجا بوده. جای آن را فقط برخی از قدیمی‌های محله می‌دانند. از آنها که پرس‌وجو می‌کردیم برخی فراموش کرده بودند و برخی محدوده تقریبی را می‌دانستند. جالب اینکه محل سینما مارلیک را از جای خالی اسم سینما روی دیوار پیدا کردیم؛ سینمایی که حالا انباری است. در محله خزانه سینماهایی را پیدا کردیم که اگر نمی‌دانستیم اینجا سینماست با رد شدن از کنارش باز هم متوجه نمی‌شدیم. در کار مستند کشف‌های زیادی اتفاق می‌افتاد. در مستند آرامستان درباره ابن‌بابویه خیلی از مردگان را یکی یکی پیدا کردیم. یکی یکی قبرها را می‌شستیم و تمیز می‌کردیم تا بدانیم مربوط به کیست. مثلاً پژوهشگری به ما می‌گفت انجوی شیرازی هم در ابن‌بابویه است، اما قبر او کجاست را نمی‌دانست. برگی از تاریخ در ابن‌بابویه مدفون است. مطالعه سرگذشت هریک از درگذشتگان، مقطعی از تاریخ ایران را روایت می‌کند. 

در مستند خیابان شاعر، سعی شده از همه عناصر خیابان مولوی از جمله کلیسای تادئوس مربوط به دوران صفویه، بقعه سرقبرآقا، گرمابه مولوی، سینما آرش، زورخانه نیرو شادی و خانه‌های قدیمی روایتی باشد. چه میزان از تحقیقات میدانی و گفت‌وگو با محلی‌ها بهره‌‌بردید تا چیزی از قلم نیفتد؟ 

خیابان مولوی شرایط سخت‌کاری دارد. زمان زیادی به دنبال مقبره امامزاده شاهزاده ابراهیم(ع) گشتیم. خیلی‌ها نمی‌دانند این امامزاده(ع) در کجای خیابان مولوی واقع است. حتی اداره اوقاف فقط می‌دانست امامزاده داخل گود زنبورکخانه هست و نشانی دقیقی نداشت. امامزاده داخل حسینیه بود. با وجود همه کتاب‌های تاریخی در مورد خیابان مولوی منبع و مرجع کاملی نداریم که همه چیز را یکجا در مورد خیابان مولوی داشته باشد. به همین دلیل گپ‌وگفت با قدیمی‌ها و کاسبان محله به کمک‌ ما آمد. البته همیشه امکان‌پذیر نیست اول تحقیق کامل کنی و بعد فیلمبرداری. بعضی اوقات فیلمبرداری و تحقیق با هم انجام می‌شد. برای اینکه فرصتی نبود. برای فیلمبرداری از سرقبر آقا 4 یا 5بار رفتیم. اول راه نمی‌دادند. بعد راه دادند ولی اجازه فیلمبرداری ندادند. به همین دلیل وقتی یکبار می‌روی باید فیلمبرداری کنی. شاید دفعه بعدی در کار نباشد. 

خیابان شاعر

آغاز مستند «خیابان شاعر» از میدان قیام در ابتدای خیابان مولوی است. تماشاگر با دوربین مستند همراه می‌شود و از زبان تهران‌شناسان و مردم محلی از گذشته خیابان باخبر می‌شود و تا میدان رازی در پایان خیابان مولوی ادامه پیدا می‌کند. نام قدیم این خیابان «اسماعیل بزاز» بوده. این فیلم مستند به دوره ناصری و زمانی که این خیابان شکل می‌گیرد و بناهایی که در آن وجود دارد می‌پردازد. از جمله بناهای تاریخی که در این فیلم به آن پرداخته می‌شود مسجد مشیرالدوله، امامزاده سید اسماعیل(ع) و مقبره خاندان امامی، نخستین امام‌جمعه تهران است. شهرام میراب اقدم اضافه می‌کند: «مستندهای تهران نه تنها از نظر تاریخی ارزشمندند بلکه هویت تهران را به ما می‌شناسانند. در هر مستندی از تهران تلاش‌ کرده‌ام به تمام جزئیات بپردازم. اما نمی‌توانم صددرصد بگویم به همه پرداخته‌ام. به نظرم مستندسازان دیگر می‌توانند از زاویه دید خود همین موضوع را روایت کنند. آن وقت 2مستند با 2روایت جذاب داریم.»

نظر شما