کتاب با عکسی شروع میشود که روی جلد است. تصویری واقعی از رئیسپلیس ویتنام در حال اعدام مردی شورشی. بسیاری معتقدند این عکس شکست آمریکا در جنگ ویتنام را قطعی کرد. اوریانا فالاچی همین عکس را موضوع کتابش انتخاب کرد و یکی از مهمترین کتابهای جنگ دنیا را نوشت. فالاچی بر اساس همین عکس گزارش خود به ویتنام و مکزیک را نوشت و در سال ۱۹۷۰ برای همین کتاب موفق به دریافت جایزه بانکارلا ۱۹۷۰ شد. در ادامه بخشهایی از کتاب را با هم مرور میکنیم:
درختانی سوخته به امید آنکه روزی ویتنام دارای کارخانههای متعدد، آسمانخراشهای بیشمار و اتوبانهای طویل شود و به رقابت با فلوریدا برخیزد!
و به ثروتمندی و قدرت ژاپن برسد و بعد هم مانند ژاپن مدیون آمریکا شود! و آقای زورتیان منظره درختهای سوخته را به ما نشان داد و گفت جنگل را سوزاندهاند تا مانع از پنهان شدن ویتکنگها در لابهلای شاخ و برگ آن باشند. ولی نگفت که درختان حداقل تا 20 سال دیگر سبز نخواهند شد و نگفت که انیدریدارسینک، ارسینورسودیم، ارسینات مس و منگنز و کلسیو سیانامید و غیره، گاوها و گاومیشها را هم کشته، مردم را سوزانده یا اگر نسوزانده کور یا مریضشان کرده و گاهی هم کشته و بعد کره مریخ را ترک کردیم و به جنگل رسیدیم، جنگلی که هنوز جنگل بود و با رسیدن ما آنجا ناگهان دو جسم سیاهرنگ در هوا ظاهر شدند.
آنها هواپیماهای آمریکایی بودند که به پهلو چرخیدند، نزدیکتر آمدند و بعد بمبهای آتشزای ناپالم را بر جنگل ریختند که دودی سیاه و غلیظ از جنگل به هوا رفت.
نظر شما