شناسهٔ خبر: 26884434 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه مردم‌سالاری | لینک خبر

پیشنهاد

صاحب‌خبر -

جواد لگزیان

قهوه استانبول نیکو می‌سوزد

«از تبعه ایران که در استانبول زیاد هستند قریب سه هزار نفر در پنج کشتی بخار بسیار بزرگ سوار شده به استقبال آمده بودند. کشتی‌های خود را نزدیک کشتی ما آوردند. در این بین صدراعظم ما با شاهزادگان و غیره به قایق نشسته از آن کشتی به این کشتی می‌آمدند. یکی از کشتی‌هائی که تبعه ایران در آن بودند دود کرده، راند که نزدیک کشتی ما بیاید. قایق صدراعظم و سایرین کم مانده بود بخورد به این کشتی و غرق شود. خدا رحم کرده به یک طوری خلاص شده، رسیده، آمدند بالا. اغلب پیشخدمت‌ها هم با لباس رسمی بودند. سایر پیشخدمت‌ها و غیره همه در کشتی اول ماندند. خلاصه راندیم. دست راست جزایر زیاد است و کوه و درخت و بعضی هم چشمه آب دارد. از فرنگی‌ها و بعضی متمولین عثمانی را گفتند آنجاها عمارات می‌سازند که تابستان‌ها به گردش بروند اما ما عمارتی ندیدیم‌ــ شاید توی دره‌ها و پشت تپه‌ها بوده است.» در روزگاری نه چندان کهن، سفرنامه‌ها چشم عمومی مردم برای شناخت رنگ‌ شهرها بودند. مسافر با سفرنامه‌اش، که کمی از رنگ سفرش را داشت، مردم را فرامی‌خواند که از شهری دور یا نزدیک رنگ بگیرند.  تلاش مجموعه «تماشای شهر» یافتن رنگ چند کلان‌شهر است، رنگ‌هایی که مسافران ایرانی دوره قاجار با آنها رو به رو شده‌‌اند. پیش تر کتاب اول این مجموعه با نام «پاریس از دور نمایان شد» منتشر شد و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. «قهوه استانبول نیکو می‌سوزد» جلد دوم این مجموعه است.«...عيدي بزرگ پيش از عيد نوروز مي‌گيرند كه تقريباً چهل روز مي‌شود. آن را كارناوال مي‌گويند كه به معني مسخرگي است. در آن ايام آزادي‌ها دارند و عيش‌ها مي‌كنند... در زمستان كمتر شب و روزي است كه در استانبول باران نبارد. هوايش به سردي هواي شيراز و اصفهان نيست، كليتاً مردم آن‌جا مودب و با تربيت هستند و با غريبه‌ها نيز مهرباني دارند. نان و گوشت و برنج و روغن نهايت گراني دارد اما فراوان است. غذايي از گوشت مرغ و شير مي‌پزند كه آن را مهلب مي‌گويند. چند مرتبه خوردم خيلي تعريف دارد... باقلوايي خوب درست مي‌كنند ولي روغن خوشبو در استانبول كم يافت مي‌شود. بيشتر باقلواها بدبو است. شيريني ديگر مي‌سازند اسمش قطافه است – كمال امتياز دارد... حمام‌هاي بسيار خوب پاكيزه دارد... به مراتب بهتر از حمام‌هاي مصر است...‌سازي است كه يك نفر به دوش مي‌كشد و ديگري از پشت چرخِ آن را حركت مي‌دهد و در كوچه‌هاي شهر مي‌گردانند و در قهوه‌خانه‌ها مي‌برند، صداي خوبي دارد آن را ارغنون مي‌گويند. جز در استانبول ديگر در جايي نديده بودم.»
«قهوه استانبول نیکو می‌سوزد [مجموعه تماشای شهر/2]» کتابی است از علی اکبر شیروانی که در 216 صفحه و توسط انتشارات اطراف به چاپ رسیده است.
 

نظر شما