شناسهٔ خبر: 26861158 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه ایران | لینک خبر

اجرت‌المثل ایام زوجیت چیست و چگونه تعیین می‌شود؟

زیر سقف دودی

صاحب‌خبر - زهرا سپیدنامه وکیل پایه یک دادگستری زندگی بعضی آدم‌ها مثل کتابی است که خیلی وقت است خوانده شده. یک کتاب طولانی با داستانی غم‌انگیز که انگار نویسنده در فصل آخر، صفحه آخر گیر کرده است. نه شهامت ادامه دادن دارد و نه توان به پایان رساندن. این حال و روز این روزهای خیلی از زن و شوهرهاست. بیشتر آنهایی که دهه شصت، با معیارهای غیرواقعی و تحت تأثیر جو جامعه با هم ازدواج کرده‌اند و حالا در دهه نود، که بچه‌ها بزرگ شده‌اند و سر خانه و زندگیشان رفته‌اند، حالا که معیارها برای ادامه زندگی فرق کرده و جو جامعه تغییر کرده، تحمل یکدیگر برایشان محال شده. بله متأسفانه این تنها نظر من نیست. روانشناسان می‌گویند طلاق عاطفی در خانواده‌های میانسال ایرانی بیداد می‌کند. مینا عقیده دارد پنجاه و هفت سالگی دیگر موقع گرفتن تصمیم‌های مهم و انقلابی برای زندگی نیست اما اعظم -مادرش- طور دیگری می‌اندیشد. اعظم با تصمیم و اراده خودش به دفترم آمده و اتفاقاً این مینا بوده که حضورش را به او تحمیل کرده است. زن جوان بیست و پنج ساله متأهلی که یک بچه سه ساله دارد. مینا همراه مادرش به دفتر وکالت آمده چون هم می‌خواهد به مادرش کمک کند و هم نگران ماجرایی است که بین پدر و مادرش در جریان است. ترک منزل و جدایی آن هم در آستانه آغاز دوران سالمندی. علت: درد بی‌درمان «خانم وکیل سال شصت ازدواج کردم. آن زمان یک دختر بیست ساله بودم. دختری فعال؛ تنها معیارم برای ازدواج این بود که طرف همانند خودم باشد و به رفت و آمد و فعالیت‌های من حساس نباشد. همین. هیچ تحقیقی در هیچ زمینه‌ای نکردم. آن دوره کلاً دوره جالبی بود. به نظر من فرزند سالاری واقعی بود. پدر و مادر بیچاره نه تنها نقشی در انتخاب‌های ما نداشتند بلکه از آن سر هم در نمی‌آوردند. خلاصه اینکه با مردی ازدواج کردم که بداخلاقی‌اش شهره خاص و عام بوده و هست. از وقتی یادم می‌آید مرا با زبان و اخلاقش آزار داده. هرگز در خانه‌اش آسایش نداشتم. عمری به خاطر دختر و پسرانم او را تحمل کردم. حالا هم که بچه‌ها همه ازدواج کرده‌اند و برای خودم نوه دارم جلوی داماد و عروس و نوه تحقیرم می‌کند و حرف‌های نامربوط می‌زند. راستش خودم هم سن و سالی پیدا کرده‌ام. دیگر تحمل و حوصله خودم را هم ندارم چه برسد به بداخلاقی‌ها و بهانه‌گیری‌های یک نفر دیگر. می‌خواهم چند سال سالمندی را سر راحت زمین بگذارم.» اعظم بعد از آخرین بگو مگو با همسرش از خانه خارج شده و به خانه دخترش رفته. همسرش هم بعد از چندین بار رفت و آمد و مشاجره و داد و بیداد بالاخره تهدید کرده که او را طلاق می‌دهد. برای مینا اما هضم تصمیم مادر دشوار است: «می‌دانم پدر چه اخلاق بدی دارد اما اگر مادر برگردد حتم دارم پدر از تصمیمش منصرف می‌شود. چه آشوبی به پا کرده‌اند در این سن و سال. باورم نمی‌شود خانه پدری‌ام به این راحتی از هم بپاشد نمی‌دانم باید چه کنم.» از اعظم و مادرش علت مراجعه‌شان به خودم را می‌پرسم چون به نظرم دوای دردشان بیشتر پیش مشاور خانواده است تا وکیل دادگستری. توضیح می‌دهند که می‌خواهند ببینند اگر مردی یک زن پنجاه و هفت ساله را بعد از سی و هفت سال زندگی مشترک طلاق دهد چه چیزهایی باید به او بدهد؟ اصلاً قانون برای زنی که مهریه ناچیزی دارد و بعد از عمری زندگی مشترک از خانه رانده شده حقی در نظر گرفته است؟ چگونه رفتن حق و حقوق زن بعد از رفتن از خانه شوهر خیلی به نوع رفتن او از خانه بستگی دارد . قطعاً زنی که به طور ناگهانی خانه را ترک می‌کند با زنی که شوهرش او را از خانه بیرون می‌کند و دیگر توانایی بازگشت به خانه را ندارد یا زنی که شوهرش او را طلاق می‌دهد و زنی که با اینکه در خانه مانده دادخواست طلاق می‌دهد متفاوت است همین طور مدتی که زن و شوهر با هم زندگی کرده‌اند و میزان مهریه‌ای که زن داشته هم در بخشی از حق و حقوق قانونی زن تأثیر‌گذار است. اعظم برایم توضیح می‌دهد که «مهریه چندانی ندارم. زمان ما مهریه رسم نبود. کل مهریه‌ام پنج تا سکه است. سی و هفت سال هم در خانه شوهرم زندگی کرده‌ام. از آن جور رسم و رسوم شیربها و... هم نداشتیم. زندگی ساده و بی‌تجملی داشته‌ام. از اسباب و جهیزیه‌ام هم چیزی باقی نمانده که بخواهم با خودم ببرم. راحتتان کنم خانم وکیل چیزی ندارم.» مادران نامرئی زندگی مادران ما با زندگی ما زمین تا آسمان متفاوت بوده است. آنها معمولاً مهریه درست و درمان نداشته‌اند. خانه و ماشین به نامشان نبوده. صبر بیش از حد و مهربانی زیادشان باعث شده در طول زندگی کم کم نادیده گرفته شوند. زندگیشان در بچه‌هایی خلاصه شده که دنبال زندگی خودشان رفته‌اند و شوهرانی که بعضی وقت‌ها از همان اول کار، خیلی با آنها یکدل نبوده‌اند. وضع مادران ما حتی از مادران خودشان هم بدتر است. مادربزرگ‌های دهه نود نه حوض کاشی دارند نه اولاد زیاد و نوه و نتیجه... برای همین هم وقتی تصمیم به ماندن می‌گیرند چیز زیادی نیست که پابندشان کند و وقتی تصمیم به رفتن می‌گیرند چیز زیادی نیست که داخل چمدانشان بگذارند. بردنی‌های اعظم هم، مهریه است و اجرت‌المثل ایام زوجیت یا نحله... عقد نامه‌اش هم که شروط ضمن عقدی نداشته که حالا به کار بیاید. اجرت‌المثل ایام زوجیت اجرت‌المثل یکی از حقوق ویژه‌ای است که قانونگذار ما برای زنانی نظیر اعظم در نظر گرفته است. از دید قانون و شرع ما، زن وظایف خاصی در زندگی زناشویی دارد که توسط قانون و شرع معین شده است. اما از آنجایی که قانون مدنی ما در ماده 336 بیان می‌دارد: «هرکس بر حسب امر دیگری اقدام به عملی کند که عرفاً برای آن عمل اجرتی بوده یا آن شخص عادتاً مهیای آن عمل باشد، عامل مستحق اجرت عمل خود خواهد بود؛ مگر اینکه معلوم شود که قصد تبرع (رایگان) داشته است» همچنین: بند الف تبصره 6 ماده واحده قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق مصوب 28 آبان سال 1371 مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز می‌گوید: چنانچه زوجه کارهایی را که شرعاً بر عهده وی نبوده، به دستور زوج و با نداشتن قصد تبرع انجام داده باشد و برای دادگاه نیز ثابت شود، دادگاه اجرت‌المثل کارهای انجام ‌شده را محاسبه و به پرداخت آن حکم می‌کند. چه کسی مستحق است اما برای دریافت اجرت‌المثل هم زن باید شرایط خاصی داشته باشد: اول از همه اینکه درخواست طلاق نباید از سوی زوجه باشد. لازم است که شوهر قصد طلاق داشته باشد. البته اگر تقاضای طلاق که از سوی زوج شده است، ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتار زوجه باشد، در این صورت نیز اجرت‌المثل به او تعلق نمی‌گیرد. مورد دیگر اینکه زوجه نباید قصد تبرع داشته باشد؛ چرا که اگر در انجام کارهای خانه‌داری از ابتدا قصد و نیت تبرع و به اصطلاح رایگان داشته باشد، نمی‌تواند اجرت المثل بگیرد. برای تعیین میزان اجرت‌المثل و اینکه اصولاً زن مستحق اجرت‌المثل هست یا نه نیز دادگاه می‌تواند هر گونه اقدام یا تحقیق را که برای کشف حقیقت مؤثر است به هر شکلی که ضروری بداند انجام دهد مانند تحقیق محلی یا شهادت شهود و همچنین برای تعیین میزان دقیق اجرت‌المثل قرار ارجاع امر به کارشناس صادر کند. عوامل تأثیرگذار در تعیین اجرت‌المثل عوامل مختلفی تأثیر گذارند: به زنان شاغل در خارج از منزل همیشه اجرت‌المثل کمتری تعلق می‌گیرد. در قانون و شرع زن مالک دارایی و پولی است که به دست می‌آورد. در بحث اجرت‌المثل وقتی زن بیرون از خانه شاغل باشد، طبیعتاً وقت کمتری برای کارهای منزل می‌گذارد، تحصیلات زن نیز مسأله دیگری است که در اجرت‌المثل او مؤثر است. استدلال این نظریه نیز این است که دستمزد یک پرستار با تحصیلات لیسانس بسیار بیش از دستمزد پرستاری با تحصیلات دیپلم است. پایگاه اجتماعی، شئون زن، شغل پدر، محل زندگی در زمان مجردی و تحصیلات در زمان تجرد و بعد از ازدواج هم در افزایش میزان اجرت‌المثل تأثیر قابل ‌توجهی دارد. زنانی که فقط خانه‌دار هستند، در زمان کارشناسی برای تعیین اجرت‌المثل، رقم‌های بهتری دریافت می‌کنند. تعداد فرزندان نیز از موارد مؤثر در کارشناسی اجرت‌المثل است. اگر فرزندان مادری دختر باشند، اجرت‌المثل کمتری به او تعلق می‌گیرد چون فرض بر این است که در خانه دختر همیشه کمک حال مادر است؛ حال آنکه در خصوص پسرها چنین مسأله‌ای همیشگی نیست. اگر مادری فرزند خود را از شیر خود تغذیه کرده باشد نیز مشمول دریافت اجرت‌المثل بیشتری است. اینکه زنی در هنگام ازدواج، فرزند یا فرزندان قبلی همسرش از زن سابقش را نیز بزرگ کند، باز هم سبب افزایش میزان اجرت‌المثل زن می‌شود. ممکن است مردی بخشی از ایام زندگی خود را در مأموریت کاری خارج از کشور یا مثلاً زندان گذرانده باشد. این مسأله نیز در کاهش یا افزایش اجرت‌المثل مؤثر است. معمولاً برای ایام عقد و زمانی که زن در خانه پدرش است و با همسرش دچار مشکل می‌شود، اجرت‌المثلی تعلق نمی‌گیرد. نحله گاهی اوقات زن شرایط گرفتن اجرت‌المثل را ندارد در این حالت برای زن نحله در نظر گرفته می‌شود. البته نحله نیز زمانی به او تعلق می‌گیرد که او از وظایف همسری‌اش تخطی نکرده باشد. میزان نحله نیز مانند اجرت‌المثل توسط دادگاه معین می‌گردد ولی نیازی به ارجاع موضوع به کارشناس نیست و دادگاه خود میزان نحله را با توجه به توانایی مالی زوج و همچنین زحماتی که زوجه در طول زندگی مشترک انجام داده است، تعیین می‌نماید. البته حقوق اجرت‌المثل و نحله فقط در نکاح دائم برای زنان مشخص شده است و این شرایط در ازدواج موقت وجود ندارد. برای اعظم توضیح دادم که برای گرفتن اجرت‌المثل ایام زوجیت باید به دادگاه دادخواست دهد و برای اینکه بیشتر کمکش کنم نمونه دادخواست را برایش نوشتم: با سلام احتراماً به استحضار می‌رساند: ریاست محترم دادگاه خانواده با سلام احتراماً درخصوص دادخواهی موکل مراتب را به شرح ذیل به استحضار عالی می‌رساند؛ موکل به مدت ... سال همسر دائم خوانده محترم بوده و با ایشان زندگی مشترک داشته‌اند و به موجب دادنامه شماره............. مورخ از زوجیت ایشان خارج شده و در دفترخانه شماره...... تهران طی سند طلاق شماره........ ثبت گردیده است. نظر به اینکه موکل از بدو زندگی مشترک تا زمان طلاق به دستور زوج کلیه امور مربوط به تهران از قبیل حفظ نگهداری منزل، پخت و پز، نظافت و تربیت و نگهداری فرزند و غیره را شخصاً انجام داده و این در حالی است که انجام این قبیل امور از حیطه وظایف شرعی و قانونی ایشان خارج بوده است و کلیه این امور را بدون قصد تبرع و بدون دریافت اجرتی صورت داده است فلذا مستنداً به ماده 336 قانون مدنی و تبصره 6 ماده واحده قانون مربوط به طلاق مصوب 28 آبان سال 71 تشخیص مصلحت نظام، تقاضای رسیدگی و ارجاع امر به دادرس و صدور حکم محکومیت خوانده به پرداخت اجرت‌المثل و کلیه خسارات دادرسی مورد استدعا می‌باشد. برای این دادخواست باید رونوشت سند ازدواج و همچنین رونوشت سند طلاق ضمیمه گردد. نکته مهم اینکه چنین دادخواستی نباید همراه با دادخواست طلاق از جانب زوجه تقدیم دادگاه گردد.

نظر شما