ایران آنلاین /شاهنامه و روایتهایش بازتابهای متعددی در زیست تاریخی و اجتماعی ایرانیان دارد. شخصیتها، اسطورهها و آیینهای ایران باستان شکلهای مختلفی از جشنهای ایرانی را رقم زده است. یکی از آنها جشن پیروزی فریدون بر ضحاک است. جشنی که به «نور گوهون» یا «نورگون» معروف است. این جشن برخلاف دیگر آیینهای ایران باستان چندان فراگیر نیست و هر ساله همزمان با 21 تیرماه در روستای «نوا» شهرستان آمل برگزار میشود. در این آیین، مردم با فرارسیدن شب بوتههای خشک گون را آتش میزنند و دور سرشان میچرخانند. به این نحو پیروزی اساطیری فریدون بر ضحاک را جشن میگیرند که نمادی از پیروزی خیر بر شر است. به روایتی اسطورهای، فریدون پس از شکست دادن ضحاک، به روستای نوا در آمل میرسد و با گذر از آنجا، ضحاک را به قله دماوند میبرد و پس از بهبند کشیدن دشمن، با افروختن آتش بزرگ پایان کار ضحاک را به مردم شهر و روستا خبر میدهد. انتظار برافروخته شدن آتشِ هلاکت ضحاک طولانی میشود و مردم میترسند سپاه ضحاک، فریدون را کشته و دشمن را از بند آزاد کرده باشند، این انتظار با نخستین شعلههای آتش افروختهشده به دست فریدون در اوایل شب به جشنی تبدیل شد که برپایی آن تا امروز ادامه دارد.
به بهانه برگزاری جشن سالانه اساطیری پیروزی فریدون بر ضحاک در آمل
تو داد و دهش کن، فریدون تویی
«فریدونِ فرخ فرشته نبود ز مشک و ز عنبر سرشته نبود به داد و دهش یافت آن نیکویی تو داد و دهش کن فریدون تویی» شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی داستان کیکاووس
صاحبخبر -
∎
مراسم های آئینی اسطوره ای مانند «نورگوهون» کم کم چهره در غبار ایام فراموشی گرفته اند و این بازمانده های هنوز عزیز داشته شده، غنیمتی هستند. به بهانه برگزاری این مراسم که چندی پیش در آمل برگزار شد از میرجلال الدین کزازی خواستیم تا تحشیه و تکمله ای بر این فراز شاهنامه داشته باشد که می خوانید.
میر جلالالدین کزازی
شاهنامهپژوه
ضحاک ماردوش نه تنها در میان مردم آمل بلکه نزد همه ایرانیان چهرهای پلید و نماد زشتی است. از دید نمادشناسی اسطورهای ایرانی، ضحاک ماردوش نماد بدی و پلیدی است. بر همین پایه است که کشته شدن ضحاک، نشانی از فرجام چرخهای از آفرینش است. مایه خوشحالی است که این رویداد اساطیری در نزد مردان آن پاره از ایران گرامی داشته میشود. خوشبختانه در پیشینه فرهنگی ایران جشنهای بسیاری داریم. پارهای از آن جشنها هنوز با شکوه برگزار میشود. نامورترین و فراگیرترین آنها جشن نوروز است و ایرانیان در هرجای جهان بر خود بایسته میدانند که این نشان دیرین فرهنگ ایرانی را جشن بگیرند. جشنهای دیگری هستند که همچنان در درازنای زمان پاینده ماندند و با شکوه و فراگیری همسنگ نور برگزار میشوند، مانند جشن زادن مهر یا با نام آشناتر جشن «شب یلدا» که ایرانیان در سراسر جهان آن را بزرگ میدارند. پارهای از جشنها باستانی هستند، اما فراگیر نیستند مانند جشن سده که ایرانیهای زرتشتی آن را جشن میگیرند. جشنهایی مانند مهرگان، بهمنگان و تیرگان در سدههای نخستین هجری با شکوه برگزار میشدند و در گذر زمان کمرنگتر شدند اما چند سالی است جوانهای علاقهمند به ایران باستان به این جشنها توجه میکنند و آن را گرامی میدارند. همچنین جشنهایی نزد ایرانیان در روزگار کهن محترم بوده و کنون از آنها یادی نمیشود، مانند جشن اردیبهشتگان، خردادگان و... آیینها و جشنهای ایرانی مایه انسجام ماست و بیش از پیش باید به آنها پرداخت.
نظر شما