ضربالمثل معروفی است که میگویند از هر دست بدهی از همان دست میگیری یا اینکه از ماست که برماست و.... قصه پرغصه کشتی ایران حکایت همین ضربالمثلهاست، حکایت امروز آنها وقتی خودمان از داشتههایمان حمایت نمیکنیم، وقتی با سرمایههایمان بد تا میکنیم و پشتشان را خالی، اما توقع داریم بقیه آنها را محترم شمارند و آنها را ببینند و حمایت کنند.
داستان عدم حمایت از کشتی به عنوان ورزش اول کشور داستانی است که حالا ابعادی بینالمللی پیدا کرده است. حالا تقریباً تمام دنیا میدانند که در داخل ایران و در وزارت ورزش هیچ عزمی برای حمایت از مدالآورترین رشته ورزشی ایران در المپیک و مسابقات بینالمللی وجود ندارد.
اینکه چرا جهان ورزش و به صورت مشخص اتحادیه جهانی کشتی به این نتیجه رسیده، دلیلی کاملاً معلوم دارد؛ «رسول خادم!»
چهره شناخته شده کشتی جهان، فردی که به سبب محبوبیت در جهان کشتی با بیشترین رأی به عضویت هیئت رئیسه اتحادیه جهانی کشتی درآمد، اما اینقدر از کوپن خود برای نجات کشتی ایران خرج کرد و اینقدر حمایت نشد که ترجیح داد از عضویت در هیئت رئیسه استعفا دهد.
خادم استعفا داد، چون اینجا هرچه فریاد زد به جایی نرسید و مسئولان فوتبالزده ورزش ایران هیچکدام از حرفهای او را جدی نگرفتند، اما این پایان کار نبود، چراکه حالا گزینه ایران برای جانشینی رسول خادم در اتحادیه جهانی کشتی با عدم حمایت اعضا روبهرو شده است. این طبیعی است، وقتی آنها مشاهده میکنند که در ایران از چهرهای، چون رسول خادم حمایت نمیشود و او تنهاست، چرا باید از یک چهره گمنامتر حتی به لحاظ کاریزماتیک پایینتر از خادم حمایت کنند؟!
امروز اتحادیه جهانی کشتی صراحتاً اعلام میکند که کشتی ایران در خطر تعلیق قرار دارد. بنابراین از گزینه ایران برای حضور در هیئت رئیسه این اتحادیه حمایت نمیکند. تزلزل جایگاه کشتی ایران در اتحادیه جهانی این رشته یعنی تزلزل جهانی ورزش ایران، از دست رفتن این کرسی ارزشمند یعنی همان دردی که سالهاست ورزش ایران به آن دچار است و کسی کاری برای رفع و رجوع آن انجام نمیدهد. یعنی همانجایی که میتواند جلوی ناداوریها و حقخوریها را بگیرد، اما ما طرحی برای به دست آوردن دوباره آن نداریم. این خطری است که خودمان با دست خود آن را ایجاد کردهایم، اینکه لابی صهیونیستها و تلاشهای استکبار جهانی برای ضربه زدن به ورزش ایران و منزوی کردن آن از هیچ تلاشی دریغ نمیکنند، مسئلهای کاملاً درست و ثابت شده است، اما اینجا نباید کوتاهیها و اهمالهای موجود در داخل را نیز نادیده گرفت. حمایت نکردن از بزرگان و چهرههای نامآور و خالی کردن پشت آنها در میدان مبارزه با این لابی قدرتمند سرنوشتی جز این به همراه نخواهد داشت.
امروز اتحادیه جهانی کشتی گزینه ایران را به رسمیت نمیشناسد و از او حمایت نمیکند، چون خود ما گزینه بزرگی، چون رسول خادم را نادیده گرفتیم، تنهایش گذاشتیم و هرچه فریاد زد، نشنیدیم. اینجاست که میگویند از ماست که برماست.
ما با بزرگان و دلسوزان ورزشمان خوب رفتار نکردیم، دغدغهها و نگرانیهایشان را درک نکردیم تا جهان ورزش درست همان برخوردی را با ما کند که ما با بزرگانمان داریم، یعنی درست از همان دستی که دادهایم، گرفتهایم.
کشتی ایران و جلوتر از آن کل ورزش کشور با خطری جدی روبهرو است. عدم حمایت از گزینه ایران در اتحادیه جهانی کشتی به راحتی میتواند به بقیه رشتهها و دیگر موارد نیز تسری پیدا کند، اما اینجا ما در خواب و رؤیای پیروزی خیالی در جام جهانی فوتبال و به لابیگری برای رانت دادن به فوتبالیستها میاندیشیم و این جز نابودی ورزش چیز دیگری برایمان به همراه نخواهد داشت.
داستان عدم حمایت از کشتی به عنوان ورزش اول کشور داستانی است که حالا ابعادی بینالمللی پیدا کرده است. حالا تقریباً تمام دنیا میدانند که در داخل ایران و در وزارت ورزش هیچ عزمی برای حمایت از مدالآورترین رشته ورزشی ایران در المپیک و مسابقات بینالمللی وجود ندارد.
اینکه چرا جهان ورزش و به صورت مشخص اتحادیه جهانی کشتی به این نتیجه رسیده، دلیلی کاملاً معلوم دارد؛ «رسول خادم!»
چهره شناخته شده کشتی جهان، فردی که به سبب محبوبیت در جهان کشتی با بیشترین رأی به عضویت هیئت رئیسه اتحادیه جهانی کشتی درآمد، اما اینقدر از کوپن خود برای نجات کشتی ایران خرج کرد و اینقدر حمایت نشد که ترجیح داد از عضویت در هیئت رئیسه استعفا دهد.
خادم استعفا داد، چون اینجا هرچه فریاد زد به جایی نرسید و مسئولان فوتبالزده ورزش ایران هیچکدام از حرفهای او را جدی نگرفتند، اما این پایان کار نبود، چراکه حالا گزینه ایران برای جانشینی رسول خادم در اتحادیه جهانی کشتی با عدم حمایت اعضا روبهرو شده است. این طبیعی است، وقتی آنها مشاهده میکنند که در ایران از چهرهای، چون رسول خادم حمایت نمیشود و او تنهاست، چرا باید از یک چهره گمنامتر حتی به لحاظ کاریزماتیک پایینتر از خادم حمایت کنند؟!
امروز اتحادیه جهانی کشتی صراحتاً اعلام میکند که کشتی ایران در خطر تعلیق قرار دارد. بنابراین از گزینه ایران برای حضور در هیئت رئیسه این اتحادیه حمایت نمیکند. تزلزل جایگاه کشتی ایران در اتحادیه جهانی این رشته یعنی تزلزل جهانی ورزش ایران، از دست رفتن این کرسی ارزشمند یعنی همان دردی که سالهاست ورزش ایران به آن دچار است و کسی کاری برای رفع و رجوع آن انجام نمیدهد. یعنی همانجایی که میتواند جلوی ناداوریها و حقخوریها را بگیرد، اما ما طرحی برای به دست آوردن دوباره آن نداریم. این خطری است که خودمان با دست خود آن را ایجاد کردهایم، اینکه لابی صهیونیستها و تلاشهای استکبار جهانی برای ضربه زدن به ورزش ایران و منزوی کردن آن از هیچ تلاشی دریغ نمیکنند، مسئلهای کاملاً درست و ثابت شده است، اما اینجا نباید کوتاهیها و اهمالهای موجود در داخل را نیز نادیده گرفت. حمایت نکردن از بزرگان و چهرههای نامآور و خالی کردن پشت آنها در میدان مبارزه با این لابی قدرتمند سرنوشتی جز این به همراه نخواهد داشت.
امروز اتحادیه جهانی کشتی گزینه ایران را به رسمیت نمیشناسد و از او حمایت نمیکند، چون خود ما گزینه بزرگی، چون رسول خادم را نادیده گرفتیم، تنهایش گذاشتیم و هرچه فریاد زد، نشنیدیم. اینجاست که میگویند از ماست که برماست.
ما با بزرگان و دلسوزان ورزشمان خوب رفتار نکردیم، دغدغهها و نگرانیهایشان را درک نکردیم تا جهان ورزش درست همان برخوردی را با ما کند که ما با بزرگانمان داریم، یعنی درست از همان دستی که دادهایم، گرفتهایم.
کشتی ایران و جلوتر از آن کل ورزش کشور با خطری جدی روبهرو است. عدم حمایت از گزینه ایران در اتحادیه جهانی کشتی به راحتی میتواند به بقیه رشتهها و دیگر موارد نیز تسری پیدا کند، اما اینجا ما در خواب و رؤیای پیروزی خیالی در جام جهانی فوتبال و به لابیگری برای رانت دادن به فوتبالیستها میاندیشیم و این جز نابودی ورزش چیز دیگری برایمان به همراه نخواهد داشت.
نظر شما