شناسهٔ خبر: 26857283 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

اقدامات نمایشی با مصارف داخلی اروپا را وادار به اجرای تعهدات برجامی نمی‌کند

بسته خالی اروپا و اصرار‌های عاری از منطق سیاسی- اقتصادی

روزنامه جوان

نبود اراده کافی و لازم اروپایی‌ها برای تأمین منافع جمهوری اسلامی ایران طی ۱۰ هفته اخیر تقریباً اثبات شده است، اما در مقابل دستگاه سیاست خارجه کشور به همراه طیف وسیعی از رسانه‌ها و شخصیت‌هایی که در پنج سال گذشته تلاش داشتند اعتماد به غرب را نتیجه‌بخش برای جامعه ایرانی عنوان کنند

صاحب‌خبر -
با آنکه بیش از ۷۰ روز از زمان خروج دونالد ترامپ از توافق هسته‌ای می‌گذرد، اما در این مدت کشور‌های اروپایی تعهد مناسب و با قابلیت اجرایی برای تأمین منافع حداقلی ایران در برجام ارائه نداده‌اند آن هم در حالی که بر اساس گفته‌های برایان هوک، سرپرست تیم امریکا، بخش اول دور جدید تحریم‌های امریکا علیه ایران روز چهارم اوت (۱۳ مرداد) و بخش دوم روز چهارم نوامبر (۱۳ آبان) به اجرا درخواهد آمد.
نبود اراده کافی و لازم اروپایی‌ها برای تأمین منافع جمهوری اسلامی ایران طی ۱۰ هفته اخیر تقریباً اثبات شده است، اما در مقابل دستگاه سیاست خارجه کشور به همراه طیف وسیعی از رسانه‌ها و شخصیت‌هایی که در پنج سال گذشته تلاش داشتند اعتماد به غرب را نتیجه‌بخش برای جامعه ایرانی عنوان کنند، در مقابل فقدان تحرک لازم اروپایی‌ها حداقل برای اجرای تعهدات برجامی خود، سکوت کرده و تنها به اقدامات نمایشی با مصارف داخلی در قالب «سخنرانی‌های انتقادی» روی آورده‌اند تا سطح انتقادات داخلی نسبت به مدارای پایدار با اروپایی‌ها را کاهش دهند. این در حالی است که انتظار آن است برخوردی جدی‌تر با رویکرد اروپایی‌ها در پیش گرفته شود تا این کشور‌ها اقدامات عملی با قابلیت اجرا در جهت تأمین منافع ایران (بر پایه اجرای تعهدات اروپا در پیوست ۲ برجام) را عملیاتی کنند.

برای راضی نگه داشتن اروپا باید به آن‌ها امتیاز بدهیم!
طی ۷۰ روز اخیر کمتر شنیده شده است که شخصیت‌ها، عناصر و رسانه‌های پرشمار جریان تجدیدنظرطلب از قوه مجریه و به ویژه دستگاه سیاست خارجه بخواهند در مقابل اروپایی‌ها برخورد جدی و قاطع‌تری از خود نشان دهند و در مقابل تلاش شده است امتیازدهی به اروپا برای «زنده ماندن مسیر مذاکره مستقیم با غرب» به عنوان یک ضرورت برای شرایط کنونی مطرح شود! به عنوان نمونه روزنامه بهار در شماره اخیر خود با تأکید بر این مسئله قابل تأمل که «باید در موشکی امتیاز بدهیم تا دلِ اروپا را به دست آوریم!» می‌نویسد: «ما اروپا را از دست داده‌ایم. الان یک ماه است که اروپایی‌ها، دیگر درباره ما صحبت نمی‌کنند و جلسه اخیر ایران با ۱+۴ هم هیچ دستاوردی نداشته است، زیرا در آنجا سه مسئله حقوق بشر، آزمایش موشکی و حضور در سوریه و یمن مطرح شد و آقای ظریف هیچ پاسخی برای آن نداشت و اعلام کرد که با مقامات عالی رتبه باید صحبت کند و به ایران بازگشت، اما هنوز ما هیچ خروجی‌ای ندیده‌ایم... نباید فراموش کرد که در این مسیر ما باید امتیازاتی هم به غربی‌ها بدهیم. آن‌ها سه شرط مشخص دارند و ما اگر انتظار داریم روابطمان بهبود پیدا کند باید یکسری امتیاز بدهیم تا بتوانیم یکسری امتیاز دریافت کنیم. نمی‌توان صرفاً انتظار داشت که آن‌ها به ما امتیاز بدهند و هیچ خواسته‌ای نداشته باشند.» بیگدلی نویسنده مطلب در ادامه می‌گوید: «در حوزه سیاست خارجی باید اقدامات عملی را در دستور کار قرار دهیم. ابتدا به ساکن باید پای تهران از پرونده یمن خارج شود. در مرحله بعد هم وضعیت سوریه باید به یک تعادل برسد و نیرو‌های خود را کاهش دهیم. در این راستا ما اکنون نزدیک به یک سال است که آزمایش موشکی انجام نداده‌ایم که این اقدام مثبتی است و تا اندازه‌ای حساسیت‌ها را کاهش می‌دهد.»

پشت کردن به تجربیات تلخ
نمونه‌های زیادی از اینگونه پیشنهادات را می‌توان در طول چند هفته اخیر جست‌وجو کرد که طی آن جریان غرب‌زده داخلی تلاش می‌کند این بار «انعطاف» در مقابل اروپا را یک ضرورت برای جامعه ایرانی جانمایی کند، آن هم در حالی که با رجوع به تجربیات پنج سال اخیر می‌توان دریافت اروپایی‌ها همانند امریکایی‌ها نه تنها از اجرای تعهدات برجامی سر باز زده بلکه چندین بار برجام را با رفتار و اقدامات خود نیز نقض کرده‌اند و حتی محمدجواد ظریف در بهار امسال صراحتاً سخن از نقض برجام توسط اروپایی‌ها به میان آورد.
فارغ از تجربیات پنج سال اخیر می‌توان به تجربیات سال‌های ۸۲ و ۸۳ رجوع کرد که آقای حسن روحانی در کتاب خاطرات خود از تجربیات تلخ اعتماد به اروپا در آن سال‌ها می‌گوید. وی در این باره می‌گوید‌: «نظرات امریکایی‌ها، فشار و حتی تشر و اخم آن‌ها در سه کشور [یعنی آلمان، فرانسه و انگلستان]کارگر می‌افتاد... دیدیم که اروپا در توافق بروکسل با تشر امریکایی‌ها عقب‌نشینی کرد. توافق من با شیراک و شرودر در اسفند ۱۳۸۳ هم به دلیل مخالفت بوش عملی نشد. بعداً در مقطع مذاکرات ژنو (خرداد ۱۳۸۴) هم اروپا به دلیل مخالفت امریکا از اعلام موافقت با راه‌اندازی مجدد UCF اصفهان، سر باز زد.» حسن روحانی در مصاحبه رادیو-تلویزیونی خود در تاریخ ۱۰ /۹/ ۱۳۸۳ نیز اعتراف می‌کند: «در اینجا می‌خواهم نکته‌ای را بگویم که ممکن است خوشایند اروپا نباشد، ولی، چون این مسئله تکرار شده است که چقدر به اروپا اعتماد داریم؟ مثالی می‌زنم تا نظرم روشن شود. اگر پول و امکانات کافی برای خرید ماشین بنز ندارید و یک ماشین پیکان می‌خرید، توقع شما باید در حد پیکان باشد، بعد نباید گله کنید و توقع داشته باشید که چرا پیکان سرعت بنز و استحکام بنز را ندارد. به هر حال پیکان است. باید توقع پیکان را داشته باشید و نه بنز... ضمن اینکه متأسفانه امریکا وقتی فشار را زیاد می‌کند، اروپایی‌ها قدرت ایستادگی ندارند. این را ما شاهد بودیم. به هر حال پیکان است. بعضی انتقاد نکنند که چرا از اول نرفتید بنز بخرید؟ بنز بهتر بود و سریع‌تر ما را به هدف می‌رساند و مطمئن‌تر هم بود و با دردسر کمتر. امکانات ما در حد پیکان بود، اجازه نداشتیم بنز بخریم.»

اصرار‌های عاری از منطق سیاسی- اقتصادی
تجربیات تلخ از مذاکره با غرب در حالی در دسترس قرار دارد که پس از گذشت ۷۰ روز از خروج ترامپ از برجام، دولت و حامیان متعصب مذاکره مستقیم با غرب، همچنان نسبت به تغییر رفتار اروپا امیدوار مانده‌اند! آن هم در حالی که در «بسته ضدتحریم» پیشنهاد شده از سوی رهبر انقلاب، در کنار شروط سیاسی دو شرط کلیدی اقتصادی نیز مورد توجه قرار گیرد که عدم‌توجه آن‌ها توسط طرف‌های اروپایی رسماً منافع حاصل از برجام را برای ایران به صفر تبدل می‌کند. یکی از این دو شرط، در بند دوم بسته آمده است که بر اساس آن «بانک‌های اروپایی باید انتقال وجوه مربوط به تجارت با جمهوری اسلامی را انجام دهند.» در بند ششم نیز ذکر شده است که «اروپا باید فروش کامل نفت ایران را به قدری که جمهوری اسلامی می‌خواهد تضمین کند.» دو تضمین مورد اشاره برای کشورمان از این نظر حائز اهمیت است که اولاً بیش از ۳۰ درصد بودجه در ایران به طور مستقیم از فروش نفت تأمین می‌شود و تحریم نفتی می‌تواند در کوتاه‌مدت به اقتصاد ایران شوک مستقیم وارد می‌کند، به همین دلیل است که برایان هوک در کنفرانس خبری اخیر خود نیز بیان می‌کند: «هدف امریکا افزایش فشار بر رژیم ایران برای کاهش درآمد نفت خام این کشور و رساندن آن به صفر است.» از سوی دیگر با تحریم بانکی ایران، شرکت‌های خارجی نمی‌توانند به منافع حاصل از سرمایه‌گذاری در ایران توجه کنند و ایران در وصول ارز حاصل از فروش نفت خود با مشکل مواجه خواهد شد. در نتیجه چنانچه دو تضمین فوق رنگ تحقق به خود نگیرد، نتیجه مبرهن آن است که برجام برای ایران «هیچ» منفعتی را به همراه نداشته است. به همین دلیل، اساساً ضرورتی وجود ندارد که ایران خود را ملزم به آن بداند و همچنان به تعهدات خود پایبند باشد. حال پرسش اساسی این مسئله است که جریان غرب‌زده و غرب‌گرای داخلی بر اساس کدام عقلانیت سیاسی- اقتصادی نه تنها به تجربیات تلخ (مورد اشاره) مذاکره با غرب (اعم از امریکا و اروپا) بی‌توجه است بلکه اصرار دارد برای استمرار خط مذاکره مستقیم با کشور‌های غربی، امتیازات بیشتری به طرف اروپایی داده شود.

نظر شما