شناسهٔ خبر: 26845165 - سرویس ورزشی
نسخه قابل چاپ منبع: فرهیختگان آنلاین | لینک خبر

حکایت مدیران فوتبال در روز وداع

تنها در جزیره زامبی‌ها

چرا فضای ورزش ایران این‌گونه در نابود کردن مدیرانش موفق است؟ چرا از افشارزاده تا رویانیان و از سیاسی تا افتخاری و از طاهری تا آجرلو هر کسی می‌آید آخرش به یک شکل خارج می‌شود؟

صاحب‌خبر -
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، اینکه فوتبال ایران «خوش سلام و بد خداحافظ» است، نکته‌ای نیست که بر کسی پوشیده باشد. در فوتبال ایران سال‌ها شاهد این بوده‌ایم که بازیکن و مربی ایرانی یا خارجی را با سلام و صلوات آورده‌اند و پشت بندش به وقت جدایی از تیم، تلفن طرف را هم پاسخ نداده‌اند. مرحوم منصور پورحیدری در مصاحبه تاریخی‌اش با تماشاگران، به این اشاره کرده بود که هر دو مدل خارج شدن از ورزشگاه آزادی را تجربه کرده. چه با جامی بالای سر و چه در صندوق عقب پیکان برای آنکه کسی موقع بیرون رفتن از ورزشگاه کتکش نزند!

چند سالی است که این قصه اما به وادی مدیران فوتبالی ما هم کشیده شده. یک روز مدیر را سر تمرین می‌آورند و در معرفی‌اش او را تا حد رستم دستان بالا می‌برند و روز دیگر به وقت خروج از تیم به‌گونه‌ای در موردش حرف می‌زنند که انگار از اولش هم اشتباهی آمده بود. در سال‌های اخیر کم مدیرعامل نداشتیم که به وقت حضور در باشگاه و حتی فدراسیون چنان بااقتدار و مطمئن سخن گفته‌است که گویی کارآمدترین مدیر یا حتی رئیس یک پادگان بر سر کار آمده و به وقت رفتن هم چنان ناله کرده‌ و اشک ریخته‌ است و از نابه‌سامانی‌ها و بی‌معرفتی‌ها و همکاری نکردن‌ها گله کرده‌اند که دل سنگ هم به رحم آمده.  قصه افتخاری در استقلال هم‌چنین قصه‌ای است. مردی که آمد و برای انجام دادن هر کاری که دلش خواست بودجه، پول و چراغ سبز وزیر در اختیارش بود و حالا به وقت رفتن، چنان ناله سر می‌دهد که انگار دو سال را به‌تنهایی در جزیره زامبی‌ها گرفتار بوده و حتی یک نفر هم دور و برش نبوده که یک لیوان آب دستش بدهد! مردی که اختیار باشگاه را یکسره دست فردی داد تا با طناب او به چاهی برود که بیرون آمدنی از آن میسر نیست. فریب اشک‌های روز آخر را نباید خورد که از قدیم گفته‌اند خودکرده را تدبیر نیست.

  با این همه بد نیست از مدیران عالی‌رتبه ورزش دو سوال بسیار جدی پرسیده شود. نخست اینکه دلیل انتخاب مدیرانی که ظرف یکی دو سال این‌گونه به آخر خط می‌رسند چیست و دوم اینکه در فوتبال ایران چه شرایطی حاکم شده که هر کسی با سرافراشته‌تر می‌آید با گردن خمیده‌تر باید به خانه برگردد؟ چرا فضای ورزش ایران این‌گونه در نابود کردن مدیرانش موفق است؟ چرا از افشارزاده تا رویانیان و از سیاسی تا افتخاری و از طاهری تا آجرلو هر کسی می‌آید آخرش به یک شکل خارج می‌شود؟

 

* نویسنده : هومن جعفری روزنامه‌نگار

نظر شما