شناسهٔ خبر: 26832029 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: بانی فیلم | لینک خبر

اهالی سینما در گفت وگو با بانی فیلم از مافیای سینما و رانت خواری های بزرگ می گویند- قسمت چهارم

مدیران در خواب، رانت خواران در طمع نان و آب!

صاحب‌خبر -

بانی فیلم-گروه سینمای ایران: در شماره های گذشته سلسله گزارشهای بانی فیلم با محوریت رانت خواری در سینما و رشد خزنده سرمایه هایی که از مسیر پولشویی وارد این حوزه می شوند، تلاش کردیم از خلال صحبت با سینماگران به درک نسبتا دقیق از شرایط حاضر برسیم.
همان طور که در کنار مافیای خزنده اکران سینمای ایران مدتهاست با آسیب پولشویی و ورود سرمایه های هنگفت مواجه شده است. سینما از منظر این دلالان سینماگرنما که همزمان تهیه کننده، پخش کننده و سینمادار هستند، محلی شده برای جذب پولهای کلان و توزیع آن در دایره بسته ای متشکل از چند نفر خودی. این خودی ها به یُمن این پول بادآورده، دستمزدهای نجومی می گیرند و به مرور قیمت خود را به طرز کاذبی بالا می برند. نتیجه اما چندان امیدوار کننده نیست؛ فیلم گیشه خوبی ندارد و بازیگران اتفاقا در همین فیلم ها بدترین بازی های خود را ارائه داده اند و کارگردان یک تنه هر چه اعتبار داشته به باد فنا داده است.
این دست ابهامات بویژه در شبکه نمایش خانگی دیده شده که در مواردی به پیگیری های قضایی انجامید. در سینما اما هنوز روند پرداخت دستمزدهای کلان بدون ضابطه مندی خاصی جریان دارد و رانتخواری پشت ویترین فرهنگی گویا تازه جان گرفته است.
جریانی که از سوی مدیران سینمایی به هیچ وجه مورد توجه قرار نگرفته و به نظر می رسد در سکوت مشغول ضبط و ربط برنامه های آتی خود برای تسلط کامل بر اداره سینماست.
استمرار توجه نکردن به آسیب هایی که روند بی ضابطه بودن بر پیکره سینمای ایران وارد می سازد شائبه مهیا بودن شرایط تولید و اکران سینمای ایران را برای حضور رانتخواران حرفه ای قوت می بخشد.
بانی فیلم تلاش دارد در سلسله گزارشهایی به افشای پنهانکاری ها و دست درازی های این جریان تمامیت خواه بر سینمای ایران بپردازد.
ضمن اینکه از عوامل سینما می خواهیم ما را با کلام و نوشته هایشان در این باره یاری دهند و به موشکافی زوایای پنهان این مسئله بپردازند، امید دارریم تا گوش بسته مدیران ومتولیان سینمای ایران نیز به این مهم باز شود.
***
علی ژکان:
سینمای اکران محور، به دنبال ستاره سازی پوشالی است

علی ژکان اعتقاد دارد: اساساً سینمایی که محوریتش صرفا متمرکز بر اکران می شود و نگاهش خرید و فروش هست، ستاره سازی و ستاره پروری پوچ و پوشالی هم جزو ملزومات آن نوع سینما محسوب خواهد شد.
کارگردان «مادیان» درباره اینکه چه نقاط ضعف و خلاهایی در صنعت و تولید سینمای ایران وجود دارد که اجازه به وجود آمدن و رشد را به رانت خواران می دهد، به بانی فیلم گفت: فکر می کنم این روزها چیزی به نام مافیای اکران مطرح هست. جریانی خارج از پروسه تولید که در پی اهداف خاص خودش در سینما می گردد. در واقع بیشتر به اصطلاح تلقی های سیاسی و اقتصادی دارد و آنها را روی سر کلیت سینمای ایران از تولید تا اکران خراب می کند. البته این دلیل نمی شود بگوییم تولید مشکل دارد و در نتیجه مافیای اکران به وجود آمده است. به هر حال اکران نیازمند تولید است، ولی دلایل دیگری منجر به خلق مافیای اکران شده است. به هر حال در اکران امروز برخی صاحبان سالن در جایگاه سینمادار و پخش کننده هم هستند و اگر بخواهند به سمت تولید می روند و شاید به سمت تولید هم نروند، ولی در هر حال ممنوعیت قانونی برایشان وجود ندارد. اینها اگر تولید داخلی انجام می دهند، حتی اگر تخلف کنند و جلویشان بایستیم و صحبت از مافیای اکران کنیم، می بینیم از در دیگری وارد می شوند و سودای اکران فیلم خارجی را دارند.
او ادامه داد: در واقع در سالهای ۵۵-۵۶ شاهد قدرت گیری سینماداران و پخش کنندگان بودیم که به وارد کردن فیلم های خارجی منجر شد و تولید را در حداقل نگه داشتند. بنابراین من با کلیت این سوال شما مشکل دارم و اینکه ارتباط تنگاتنگ بین تولید و اکران موجب ایجاد مافیا شده را نمی پذیرم.
کارگردان «سایه به سایه» درباره اینکه بعضی از فیلمسازان و تهیه کنندگان از کجا بودجه های کلان خرج سینما می کنند و از این راه به سینما ضربه می زنند، افزود: این برمی گردد به همان نیازهای مافیای اکران برای تولیدی که مورد نظرش است. این مطالبه تحت عنوان سینمای تجاری و سینمای بفروش شروع به حرکت کرده است و برای این کار هم از بازیگران معروف استفاده و پولهای کلان پرداخت می کنند تا آنان را جذب فیلم های خودشان کنند. اساساً سینمایی که محوریتش صرفا متمرکز بر اکران می شود و نگاهش خرید و فروش هست، ستاره سازی و ستاره پروری پوچ و پوشالی هم جزو ملزومات آن نوع سینما محسوب خواهد شد. البنه این فقط هم مختص به سینمای ایران نیست. این پولهای کلان از دل تولیدات ما نمی آید، پولی است که از بیرون می آید و منابع اش از جاهای نامعلوم دیگری تامین می شود. شایعات بسیاری وجود دارد که منابع این پولها از ناحیه پولشویی یا وابستگی به نهادهای نظامی و سیاسی تامین می شود. به هر حال این پول های بادآورده ای که می آید، اشخاصی که پیشینه یا شناسنامه ای در حوزه سینما ندارند، با پول وارد این کار می شوند و بعد از مدتی شناسنامه و هویت صنفی و حرفه ای برای خود دست و پا می کنند.
کارگردان «اولین امضا برای رعنا» در پایان خاطرنشان کرد: عوارض و عواقب این پولها، دامن تولیدات واقعی و تهیه کنندگان غیروابسته را می گیرد؛ یعنی کسانی که می خواهند فیلم سالم بسازند و دنبال طرح موضوع و فکر و اندیشه هستند در این شرایط محکوم به شکست هستند، چون عوامل تجاری عنان اختیار را دست می گیرند و جریان به گونه ای پیش می رود که کارهای مستقل به به شکست بینجامند و نتوانند به اکران و نمایش درآیند. در نتیجه طوری چیدمان می شود که سینمای غیر وابسته شکست بخورد و این مسئله هم کاملاً حساب شده و با طرح و توطئه ای از قبل تعیین شده، اتفاق می افتد. این افزایش هزینه ها، تورم ، بالا رفتن قیمت دلار و ارز، همه و همه دستمزدها را بالا می برد. در این میان افرادی که با پول های میلیاردی به سینمای ایران ورود پیدا و فیلم تولید می کنند، اجازه نمی دهند این نوع سینمایی که با ظرفیت های طبیعی متولد شده، رشد پیدا کند و در نتیجه با شکست مواجه می شود. طبعاً این نوع سینما تحت عنوان مافیای اکران باید شناخته شود که متولیانش متاسفانه این روزها میدان دار سینما شده اند. این اتفاقات قبلاً هم افتاده است و یکی از دستاوردهای انقلاب ۵۷ در واقع این بود که تخلف در سینما را از بین برد، چون تولید به حداقل رسید و اغلب هم محصول داخلی بود. در دهه ۶۰ تلاش شد تولیدات داخلی راه بیفتد. بیشترین کسی که باید متوجه این جریانات باشد، مدیریت دولتی و مدیریت سینمایی است که باید مراقبت کند. بعضی از آقایان پشت میزهای مدیریت نشسته اند و گویا کمتر از دستاوردهای انقلابی که به دست آمده، حفاظت می کنند. ما تولیدکنندگانی هستیم که با مشقت و زحمات زیادی فیلم تولید می کنیم و تولیدات مان هم به اکران در نمی آید. شاهد مثال بنده حقیر؛ دو سال است که فیلم تولید کرده ام و چون بازیگر ستاره ندارم یا نخواستم فاکتورهای رایج برای فیلم های پرفروش را رعایت کنم، فیلم ام اکران نمی شود. امثال من هم متاسفانه زیاد است.
***
علی رویین تن:
مافیایی که در اکران سینمای ایران وجود دارد، مافیای خاله بازی است!

علی رویین تن معتقد است: یک سری از آدمها در سینما بیخودی بزرگ می شوند و برای خودشان جایی دست و پا می کنند.
کارگردان «دلشکسته» درباره اینکه چه راهکاری برای مقابله با عوامل یا نقاط ضعف در صنعت و تولید سینمای ایران وجود دارد که اجازه به وجود آمدن و رشد رانت خواران را می دهد، به بانی فیلم گفت: سینمای ایران مافیایش خاله بازی است! یک سری از آدمها بیخودی بزرگ می شوند و برای خودشان جایی دست و پا می کنند. آدمی که سینما و پول دارد، کاری ندارد بقیه جه وضعی دارند و سعی می کند با مسوولان سینمایی زد و بند کند. کسانی هم در بدنه سینما و مدیریت سینمایی هستند که به نفع آنان کار می کنند و هیچ اتفاقی هم علیه شان نمی افتد. الان نه تنها اکران سینمای ایران به مافیا رسیده، بلکه تولید سینمای ایران هم نصیب مافیا شده است. اگر به همین شکل ادامه پیدا کند سینمای ایران، سینمای مضمحلی خواهد بود. منتها پرداختن به سینمای اندیشه با توجه به بار مالی و عدم بازگشتسرمایه اش به دوش ارگان دولتی یا حکومتی می افتدکه پول دارند. در مقابل مافیای اکران همان تولیدات سخیف و زرد را ارائه می دهند. متأسفانه سینمای ایران به همین شکل ادامه پیدا می کند.
کارگردان فیلم به محاق رفته «زمهریر» درباره اینکه بعضی از فیلمسازان و تهیه کنندگان از کجا بودجه های کلان می آورند و از این راه با حتم بخشیهای بیجا به سینما ضربه می زنند، افزود: نگاه به سینما از دیدگاه اقتصادی و پولی خوب است و خیلی مسئله مهمی باید تلقی شود. البته تئاترمان هم آرام آرام به همین سمت می آید و هنر اندیشمندمان شکل عوض کرده است. مشکل اصلی اما آنجاست که احساس می کنم آنهایی که پول می آورند، دنبال این هستند تا این پولها را بگذارند و دو برابر برداشت کنند. کسی که می خواهد فیلم موفق بسازد، طبعا فیلم هایش شبیه فیلم های دیگر نیست. در مقابل نگاه دلالی و کاسبکاری به سینما موجب می شود برخی فقط سرمایه شان را جایی ببرند که قبلاً مشابه شکل آن را دیده باشند. شما ببینید چند سال است یک بازیگر حسابی در سینمای ایران کشف نشده ! اصلاً طی این چند سال شده یک بازیگر از همان تولیدات ارگانهای دولتی و حکومتی پدید آمده باشد؟!
تهیه‌کننده فیلم «قلب سفید قاصدک‌ها» افزود: نیمه دهه ۵۰ فردین در ۴۰-۵۰ سالگی و فروزان در سن ۴۰ سالگی هنوز جوان اول سینمای ایران بودند. اگر کسی فیلمی بسازد که به بازیگر دختر ۲۲-۲۳ نیاز باشد،واقعااین بازیگر را باید از کجا بیاورد؟! یک مدت فیلم هایمان تین ایجری شده بو،د اما الان فیلم هایمان تین ایجری نیست. همه فیلم هایمان پر از آدمهای میانسال و یا کمدی های تکراری هستند. وقتی این فیلم های کمدی را می بینید، احساس می کنید از روی دست یکدیگر کپی می کنند.در عین حال باید بگویم مافیایی هم که در اکران سینمای ایران وجود دارد، مافیای خاله بازی است!
***
اصغر نعیمی:
رانت خواری نتیجه محتوم سینمای دولتی است

اصغر نعیمی معتقد است: خیلی از این سرمایه گذاری هایی که در سینما می شود، یا هدفمند نیست یا اهدافی را دنبال می کند که با ذات سینما و ضرورت های آن در تعارض است.
کارگردان «سایه های موازی» درباره اینکه چه راهکاری برای مقابله با عوامل یا نقاط ضعف در صنعت و تولید سینمای ایران وجود دارد که اجازه به وجود آمدن و رشد رانت خواران را می دهد، به بانی فیلم گفت: اولین بحثی که در واقع به رشد رانت خواری در سینمای ایران، چه در بحث تولید و چه در بحث اکران کمک و آنرا تقویت کرده، یک نوع روحیه عمومی در میان مدیران فرهنگی کشور است. روحیه ای که متأسفانه از سالهای ابتدایی انقلاب به وجود آمد و هنرمندان را به دو دسته خودی و غیرخودی تقسیم کرد.در واقع مدیران فرهنگی صاحب این ایده بودند که چون در کار فرهنگی اعتقادات و باورهای خاصی داریم، ناگزیر باید از نیروهایی استفاده کنیم که نزدیک به دیدگاه خودمان باشند و بودجه و امکانات را در اختیار آنها قرار دهیم. متاسفانه این نگاه ایدئولوژیک به مقوله هنر و در ادامه آن تقسیم کردن هنرمندان به دو جریان خودی و غیرخودی، ارزشی و غیرارزشی زمینه ساز ایجاد رانت شد. از همان سالهای اول انقلاب ما مواجه شدیم با انبوه افرادی که به دلیل اینکه خودی قلمداد نمی شدند کنار گذاشته و حذف می شدند و یا حمایت نمی شدند. از آن طرف هم مواجه بودیم با افرادی که صرفاً به دلیل اینکه دیدگاه های مشترکی با مدیران و مسئولان داشتند و مورد اعتماد آن ها بودند، حتی اگر تخصص و توانایی چندانی نداشتند حمایت می شدند و برایشان فرصت های ویژه به وجود می آمد. این ریشه و علت پیدایش پدیده رانت خواری بود. از سوی دیگر سینمای ایران در سال های بعد از انقلاب به شکلی خیلی حادی عمیقا وابسته به بودجه های دولتی و پول نفت شد و دولت عملاً اختیار و کنترل تولید و پخش را از طریق سرمایه هایی که در اختیار داشت برعهده گرفت. در واقع دولت، هم برای تولید هزینه می کرد و هم مکانیزم هایی داشت که مرحله اکران و پخش را در یَد قدرت خودش داشته باشد. خود این پروسه هم آرام آرام سینمای دولتی را به وجود آورد و با توجه به نکاتی که در توضیح سیاست تفکیک هنرمندان گفتم، در نهایت به ظهور و قوت گرفتن رانت ختم شد. کارگردان فیلم در نوبت اکران «هایلایت» ادامه داد:کسانی توانستند از این بودجه ها و امکانات دولتی به طور خاص استفاده کنند و با حمایت های ویژه، در رقابتی نابرابر رشد کنند. ما تعداد زیادی سالن سینما در سال های قبل از انقلاب داشتیم که در اختیار بخش خصوصی بود، ولی بعد از انقلاب این سینماها مصادره شدند و در اختیار نهادهای دولتی قرار گرفتند. خود این مساله به نوعی ایجاد رانت برای گروهی خاص کرد و بدل به فرصتی برای ویژه خواران در امر اکران شد. از آن طرف هم نهادها و مراکز دولتی از طریق بودجه هایی که در اختیار داشتند، افرادی خاص را ساپورت می کردند که بتوانند فیلم تولید کنند. حاصل این روند شرایطی است که امروز به آن رسیده ایم. یعنی در بخش تولید تقریباً می توان گفت بخش خصوصی وجود ندارد، کاملاً از نفس افتاده و مکانیزم اکران هم دست دولت یا مراکز و نهادهای شبه دولتی است، جمیع این موارد ایجاد رانت می کند.
نعیمی ادامه داد: بسیاری از فیلمسازان و تهیه کنندگان به ظاهر مطرح ما عملا کارگزار و مجری نهادها و مراکز دولتی هستند و در غیاب این حمایت ها امکان حیات حرفه ای ندارند و حذف می شوند.در تیتراژها اگر دقت کنید، بخوبی افشا می کند و نشان می دهد که اینها پول از کجا دریافت می کنند؛ از سازمان سینمایی و بنیاد فارابی، حوزه هنری، وزارت اطلاعات، موسسه اوج و… . در شرایطی که ما وجود داریم، منابع دولتی که پول به فیلمسازان می دهد، الی ماشاا… است یعنی تقریباً تمام نهادها حتی نهادهایی که شرح وظیفه هنری ندارند، به نوعی براساس ارتباطاتی که دارند و روابطی که فیلمسازان خودی با آنها برقرار می کنند، بودجه بدون حساب و کتاب را وارد عرصه فیلمسازی کرده اند. نتیجه این می شود که با چنین آشفته بازاری مواجه می شویم. امروز خیلی از این سرمایه گذاری ها در سینما می شود یا هدفمند نیست یا اهدافی را دنبال می کند که با ذات واقعی سینما در تعارض است. به همین خاطر ما به چنین اغتشاشاتی برمی خوریم.
کارگردان «بی وفا» درباره اینکه چقدر با این مسائل درگیر بوده است، افزود: من هیچ وقت تأمین سرمایه و شکل تولید فیلم هایم هیچ نسبتی با مراکز و نهادهای دولتی نداشته است. اگر دقت کنید در این لیستی هم که از چهار نهاد دولتی، مرکز گسترش، بنیاد سینمایی فارابی، رسانه های تصویری و حوزه های هنری منتشر شده، در این سالها من بابت هیچکدام از فیلم هایم حمایتی دریافت نکرده ام و تا امروز تمام فیلم هایم – هر چند به دشواری و با سختی و مرارت- به شکل مستقل و با سرمایه بخش خصوصی تولید شده اند.
نویسنده فیلم های «مستانه» و «خصوصی» در پایان اظهار داشت: متاسفانه هر کسی در نهادهای مسئول و سازمان سینمایی آمده همین روند را ادامه داده است. فقط آنهایی که از نظر خودشان شایستگی داشته و خودی بوده اند را صدا کرده و بودجه را در اختیارشان گذاشته اند. کاری نکرده اند جز اینکه همین روند نادرست را ادامه داده و اوضاع را بد و بدتر کنند. در کل هر مسئولی در هر دولتی آمده، همین روند را ادامه داده و حتی می شود گفت سال به سال بدتر و بدتر هم شده است. البته باید به این نکته اشاره کنم تنها در یک دوره مدیری سرکار آمد که در حد توان و بضاعتش تلاش می کرد به نوعی در برابر این روند مقاومت و جریان بخش خصوصی را تقویت کند که مرحوم سیف اله داد بود. آن مرحوم هم به محض اینکه شروع کرد به مواجهه با این معضل و پاسخ مثبت ندادن به خواسته های شاه نشین های سینما، مورد هجمه و انتقادات و حملات شدیدی قرار گرفت و اتهامات سنگینی به او زدند. تنها مدیری که در تمام این ۴۰ سال بعد از انقلاب در این باره خواست حرکات مثبتی را کند، همان مرحوم سیف اله داد بود.
***
اصغر یوسفی نژاد:
دست به دست هم داده سینمای ایران را به این حال و روز در آورده ایم!

اصغر یوسفی نژاد اعتقاد دارد: تمام جریانات منجر به فاصله گرفتن سینما از فرهنگ شده اند و سیاستگذاران مان فقط در ظاهر سنگ فرهنگ را به سینه می زنند.
کارگردان «اوِ (خانه)» درباره اینکه چه راهکاری برای مقابله با عوامل یا نقاط ضعفی در صنعت و تولید سینمای ایران وجود دارد که اجازه به وجود آمدن و رشد رانت خواران را می دهد، به بانی فیلم گفت: در جریان هستید که فیلم من در جریان اصلی اکران نبود و در گروه هنر و تجربه اکران شد. خب به نظرم شرایط با تمام کم و کاست و امتیازاتش برای همه فیلمسازان در این گروه یکسان بوده و بحث رانت خواری و این مسائل در هنر و تجربه وجود ندارد و آنرا تجربه نکرده ام. اما در سینمای ایران در این باره یک سری حرف ها را می شنوم. بر اساس آنچه می دانم اگر رانتی وجود داشته باشد بیشتر به همسان بودن عرضه و تقاضا برمی گردد، یعنی ما فیلم تولید می کنیم، هزینه برای فیلم هایمان می گذاریم و طبیعتاً برای ادامه کارمان دوست داریم که بازخورد مالی داشته باشد و بتوانیم فعالیت سینمایی مان را ادامه بدهیم، ولی عرضه فیلم ما مناسب نیست طبیعتاً این روند، ناسالم می شود و این عدم سلامت به وجود می آید. هر کسی تلاش می کند که از معدود فرصتی که برای عرضه و نمایش هست به نفع فیلم خودش استفاده کند. فکر نمی کنم روحیه افراد باشد که رانت را به وجود می آورد. این در واقع حاصل یک جریان سیستماتیک است.
او ادامه داد: احساس می کنم بین اینکه ما عرضه زیادی داریم یعنی تعداد فیلمهای تولیدی مان بیش از اندازه است و در مقابل سالن های نمایش و امکانات نمایش کم داریم، همین مشکل ساز می شود. از یک طرف دلایل دیگریهم مطرح است. منابع تصویری و جنب ههای سرگرمی برای تماشاگران زیاد است، بنابراین آنطور که باید و شاید در سالن ها حضور پیدا نمی کنند و این هم خود یک مسئله و معضل است. برای منی که کار بعدی ام را انجام می دهم خب بحث نمایش و شرایط اکران فیلم هم یکی از نگرانی های اساسی هست. آنقدری که برای مسائل و حاشیه های نمایش فیلم نگران هستم، برای نمایش نگران نیستم. اینکه آیا فرصتی برای عرضه فیلمی که می سازیم، خواهیم داشت یا خیر؟!
این کارگردان سینما درباره اینکه بعضی از فیلمسازان و تهیه کنندگان از کجا بودجه های کلان می آورند و از این راه به سینما ضربه می زنند، افزود: دو موضوع را در این بحث دخیل می دانم؛ یکی بحث پولهای دولتی است که توسط افراد خاص وارد سینما شده که اینها دستشان باز است و از عوامل درجه یک استفاده می کنند و کارهای پرخرج ارائه می دهند. هر چند شاید فیلم هایشان فروش چندانی نداشته باشد، ولی چون بازگشت سرمایه برایشان دغدغه نیست. معمولاً این فیلم ها ساخته می شوند و عرض اندامی هم می کنند و به سرعت هم پرونده هایشان بسته می شود. اخیراً روندی که به وجود آمده، تب به اصطلاح فیلم های کمدی و طنزاست که بشدت پا گرفته اند. نه همه اینها، اما غالباً آثار فاخری نیستند،ولی از بازخورد مالی خوبی برخوردارند. این دسته فیلمها برای اینکه بتوانند به حیات خود ادامه دهند، از افرادی استفاده می کنند که برای مردم جذاب اند. مخصوصاً چهره های کمدی که سهم عمده ای در فروش دارند و بنابراین تقاضای مالی بالایی ه ممطرح می کنند و توازن دستمزدها و همه چیزهای دیگر را به هم زده اند.
یوسفی نژاد درباره اینکه نهادهای مسئول و سازمان سینمایی برای رفع این مشکل چه کار کرده اند، اظهار داشت: یکی از ضلع های این ماجرا سازمان سینمایی است. سازمان سینمایی کننده کار نیست، اما یک سری مجوزهایی را بر اساس اولویت هایش تشخیص می دهد باید صادر می کند و به نوعی صرفا از دور بر این ماجراها نظاره گرند. این مسئولان طبیعتاً متأثر از بازار هستند و بیلان کاری برایشان خیلی مهم است. اینکه سینما رونق داشته باشد و سالن های سینما از گردش مالی خوبی برخوردار باشند و به نوعی این صنعت سر پا بماند. این چرخه معیوب است که موجب می شود آنها باید و شایدِ وظیفه شان را در قبال جریان فرهنگی سینما انتظار انجام ندهند و نمی توانند حمایت زیادی کنند، چون فیلمسازها اکثریت شان نه دنبال جریان فرهنگی اند و نه تماشاگر از این نوع آثار اقبال می کند. به نظرم همه دست به دست هم داده ایم سینمای ایران را به این حال و روز در آورده ایم و به قول معروف می گویند؛ همه چیزمان به این شرایط می آید!

نظر شما