شناسهٔ خبر: 26820344 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: فرهیختگان آنلاین | لینک خبر

در روزگار آقایی شبکه‌های اجتماعی سراغ کسی رفتیم که با اینستاگرام به کتابخوانی خدمت می‌کند

نجات‌کتاب با اینستاگرام

مصطفی قوانلو‌قاجار را با کتاب و به کتاب می‌شناسند و چه شناسنامه‌ای بهتر از این؟ 20 سال است با کاغذ سروکار دارد. هم روزنامه و هم کتاب. اما با تکنولوژی بیگانه نیست و این سال‌ها که به تعداد هر گوشی هوشمند و چه‌بسا بیشتر، اکانت اینستاگرام وجود دارد، او اینستا را به خدمت کتاب گرفته‌ است.

صاحب‌خبر -
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، حالا که بحث سلبریتی‌های اینستاگرام داغ است، ما هم سراغ یکی از اینفلوئنسرهای متفاوت اینستا رفتیم تا دیجیتال مارکتینگ و برندسازی را یک‌بار هم از این طرف ببینیم؛ چشم‌ها را باید شست!

مصطفی قوانلو‌قاجار را با کتاب و به کتاب می‌شناسند و چه شناسنامه‌ای بهتر از این؟ 20 سال است با کاغذ سروکار دارد. هم روزنامه و هم کتاب. اما با تکنولوژی بیگانه نیست و این سال‌ها که به تعداد هر گوشی هوشمند و چه‌بسا بیشتر، اکانت اینستاگرام وجود دارد، او اینستا را به خدمت کتاب گرفته‌ است. تا جایی که امروز با حدود 150k جزء سلبریتی‌های اینستاگرام است. مصطفی قوانلو‌قاجار یا آقای کتابدونی بیش از 6000 پست در صفحه‌اش دارد که فقط و فقط مختص کتاب است. او هم می‌توانست مثل خیلی‌ها با پیشتازی و یکه‌تازی شبکه‌های مجازی عرصه را واگذار کند و فاتحه کتاب را بخواند. می‌توانست مثل خیلی‌ها بیرون گود بنشیند و به ریش اهل‌قلم بخندد و بگوید در روزگار اینستاگرام و توئیتر دیگر کسی روزنامه هم نمی‌خواند چه رسد به کتاب. اما آقای کتابدونی ترجیح داد به جای لعنت‌کردن تاریکی، شمعی روشن کند؛ شمعی که انگار در حال چلچراغ‌شدن است.

 

1 برای ما از پیشینه کتابدونی بگویید. کی، کجا و چطور؟

برای اینکه بخواهم به سابقه کتابدونی اشاره‌کنم باید به سابقه مواجهه خودم با دنیای کتاب اشاره‌کنم چون در کودکی از بچه‌هایی بودم که در کانون پرورشی کودکان و نوجوانان عضو بودم و کتاب می‌خواندم. ‌دوره کوتاهی هم تابستان‌ها در خیابان انقلاب و در یکی از کتابفروشی‌ها کتاب می‌فروختم و در کل به کتاب‌خواندن علاقه داشتم و در مقاطع مختلفی از زندگی‌ام همیشه با کتاب سروکار داشتم. همین امر باعث ایجاد کتابدونی شد و تجربیات آن دورانی که با مشتری‌ها به صورت حضوری و واقعی سروکار داشتم به من خیلی کمک کرد. همان تجربه‌ها، پشتوانه امروز من است و فهمیدم که مخاطب‌ها چقدر سلیقه‌های متفاوت و گوناگونی دارند و برایشان می‌توان کتاب معرفی کرد.

ایده معرفی و تبلیغ کتاب از آنجایی به ذهنم رسید که مدیریت بخش فرهنگی شهرکتاب را به نام «شهرکتاب سپید» برعهده داشتم و در آن شهرکتاب یکی از کارهایی که می‌کردیم معرفی کتاب‌ها و محصولات شهرکتاب از طریق اینستاگرام بود. حدود سال 92 آغاز شناخت اینستاگرام در ایران بود. مردم به محصولاتی که در اینستاگرام می‌گذاشتیم، علاقه‌مند می‌شدند و همین باعث می‌شد که به صورت حضوری در فروشگاه از ما سوال کنند. بعد از اینکه همکاری من با شهرکتاب به پایان رسید، دوستان شهرکتاب به آن اینستاگرام نیاز نداشتند. اسم اینستاگرام را عوض کردم. تا اینکه در سال جدید، شروع به معرفی کتاب کردم و متوجه افزایش فالوورها شدم. اوایل کار عکس‌های ساده‌ای می‌گذاشتم، چون در تعطیلات شمال کشور بودم، سعی‌کردم از طبیعت بهره بگیرم و کتاب‌ها را در چمنزاز و جاهای سرسبز می‌گذاشتم و از آنها عکس می‌گرفتم. عکس‌ها برای مردم جذاب بود. من از خود کتاب عکس می‌گرفتم و این عکس‌گرفتن از کتاب و در جاهای مختلف‌گذاشتن، آرام‌آرام مد شد و مورد‌توجه قرار گرفت و مردم دیدند لازم نیست کتاب را فقط روی میز بگذاریم. این ایده به همین صورت شکل گرفت و جلو رفت و هر روز به تعداد فالوورها به سرعت اضافه شد و همین موضوع برای من یک‌انگیزه شد و برایم جذاب شد که این کار را ادامه بدهم.

2 و بازخورد کتابدونی؟

بازخوردی که از کتابدونی دریافت کردم تا امروز فوق‌العاده بوده است. هر روز کامنت‌ها و دایرکت‌های مختلفی از تشکر اشخاص برایم ارسال می‌شود و خیلی عکس کتاب‌هایشان را می‌فرستند و می‌گویند ما کتابدونی را دیدیم و براساس کتاب‌هایی که شما گذاشتید، آنها را خریدیم یا اینکه کسانی بودند که نوشتند اصلا کتابخوان نبوده‌اند و بعد از اینکه در این صفحه عضو شدند، علاقه‌مند به خواندن کتاب شدند و اینکه فرهنگ نوپایی آرام‌آرام جا افتاد که مردم کتاب را به‌عنوان یک هدیه در نظر بگیرند و دیگر به همدیگر فقط کتاب نفیس سعدی و حافظ هدیه ندهند، کتاب جذاب بدهند که طرف مقابل خوشش بیاید و علاقه‌مند شود و بخواند. به نظرم این صفحه در بالا‌بردن سلیقه مخاطبان بسیار موثر بوده است. شاید از نظر کمی از خیلی رسانه‌های مکتوب ما، چه از نظر تعداد مخاطب و چه از نظر تعداد کسانی‌که آن را دنبال می‌کنند، پرمخاطب‌تر و تاثیرگذارتر است و به خاطر همین است که مورد‌توجه بسیاری از کسانی که در زمینه کتاب فعالیت دارند، چه در قشر ناشر و چه کتابفروش و چه کتابخوان قرار گرفته و این صفحه را دنبال می‌کنند.

3 اهداف کتابدونی؟

هدف دیگر کتابدونی این است که علاوه‌بر اینکه فرهنگ کتابخوانی و مطالعه را افزایش می‌دهد یک‌سری از باورهای اشتباه را هم اصلاح می‌کند. مثل اینکه کتاب یک ‌شیء مقدس نیست. کتاب در حقیقت کالایی برای رشد و آگاهی ما است. به کتاب نباید به‌عنوان یک شیء مقدس نگاه کرد؛ بلکه وسیله‌ای برای آگاهی است. کتاب برای تزیین نیست؛ برای گذاشتن روی طاقچه نیست. کتاب می‌تواند همراه ما در رختخواب باشد، می‌تواند همراه ما در مترو باشد و  درهر جای دیگری. بنابراین کتاب را از آن حالتی که خیلی به آن شیء‌وارگی می‌دهیم، خارج و خیلی ملموسش می‌کنیم و به خاطر همین است که در عکس‌ها همیشه سعی کردیم کتاب در کنار همه‌چیز باشد. کتاب در کنار خوردنی، در کنار پوشیدنی هست و هر جای دیگری. سعی کردم این مساله را گسترش بدهم. حتی اعتراض‌هایی هم شده و من مقاومت و پافشاری کردم، به‌طور مثال شخصی کتاب را روی زمین و کنار پاهایش گذاشته بود و با رنگ کفشش ست بود و عکس گرفته بود، یک‌سری‌ اعتراض کردند که جای کتاب روی زمین نیست. من مخالفت کردم و آن عکس را منتشر کردیم و آرام این قضیه جا افتاد که چیز عجیبی نیست یکی کتاب را روی زمین بگذارد. کتاب وسیله‌ای برای خواندن است و ما قصدمان این نیست که کتاب را خراب یا پاره کنیم، ولی جزء لوازم مصرفی و عادی ماست و قرار نیست تقدس داشته باشد، هر چقدر با آن به‌عنوان یک‌چیز باارزش و والا برخورد کنیم، نمی‌توانیم در جامعه‌مان این شیء‌وارگی و بت‌وارگی را بشکنیم و برای مخاطب در دسترس قرار دهیم. این کاری است که در کتابدونی انجام دادم.

4 مخاطب‌تان کتابخوان‌های مبتدی هستند یا کتاب‌خوارها؟

یکی از اهدافی که در کتابدونی همیشه دنبال کردم، از بین‌بردن فرهنگ از بالا به پایین نگاه‌کردن افراد کتابخوان است. سعی کردم حمایت کنم از کسی که رمان عامه‌پسند می‌خواند و از کسی که رمان‌هایی می‌خواند که عده‌ای به آنها، رمان‌های زرد می‌گویند. چون که یکی از پایه‌های مطالعه، خواندن چنین رمان‌هایی است و ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم از همه افراد جامعه یک رمان سخت یا سبک رئالیسم جادویی گابریل گارسیا‌مارکز را بخوانند یا حتما گارسیا لورکا، همینگوی بخوانند یا فاکنر ، اصلا چنین چیزی درست نیست. ما اول باید افراد را تشویق کنیم به اینکه اگر تابه‌حال هیچ‌رمانی را نخوانده‌اند، یک رمان ساده خطی عامه‌پسند را بخوانند. یا حتی اگر علاقه‌مند هستند، همیشه همان رمان‌های عامه‌پسند را بخوانند، باز هم هیچ اشکالی ندارد. ما نباید این افراد را تحقیر یا مذمت کنیم که چرا چنین رمان‌هایی را می‌خوانند. کتاب وسیله‌ای است که علاوه‌بر آگاهی،  برای لذت‌بردن و تفریح هم هست، اگر ما این نگاه را بتوانیم ترویج بدهیم، فرهنگ کتابخوانی هم گسترش پیدا می‌کند. در خارج از ایران اصلا این‌طور نیست که همه افراد جامعه آمریکا، فرانسه یا جوامع پیشرفته صبح تا شب مشغول خواندن رمان‌هایی از کافکا، کامو، تولستوی، چخوف و همینگوی و... باشند. متاسفانه این نگاه از بالا به پایین افراد، نگرش روشنفکری و روشنفکرنمایی‌غلط باعث می‌شود افراد از کتاب‌خواندن گریزان شوند و بگویند کتاب‌خواندن، یک امر روشنفکری است و افراد دیگر جامعه کتاب را پس می‌زنند و دیگر به سمت آن نمی‌روند. اما افراد می‌توانند یک رمان عامه‌پسند را در سفر و زندگی‌شان بخوانند و از آن لذت ببرند و جنبه آگاهی برای آنها نداشته و بیشتر جنبه تفریحی داشته باشد، هیچ اشکالی ندارد. من سعی کردم در کتابدونی این نگاه را تقویت کنم و به آن پروبال بدهم.

5 یک انتقاد؛ مخاطب را به کپشن‌خواندن، عادت نمی‌دهید؟ احساس دانایی کاذب و...

هدف ما در کتابدونی این نیست که کسی در کتابدونی کپشن بخواند و برود. صفحات زیادی با این هدف طراحی شده‌اند، صفحاتی که دارای مطالب مینی‌مالیستی هستند و شما احساس می‌کنید که مطلب خوانده‌اید و بر بار دانش‌تان اضافه شده است اما در کتابدونی این کار را نمی‌کنیم. شیوه‌ای که از ابتدا دنبال کردم و خیلی‌ها‌ کپی کردند، این است که یک پاراگراف خیلی کوتاه از کتاب را انتخاب می‌کنیم و بعد مشخصات کتاب را دقیق می‌نویسیم. ابتدا عنوان کتاب، نویسنده، مترجم و درنهایت انتشارات. به‌طور مثال پیشنهاد می‌دهم اگر کسی دوست دارد رمان عاشقانه را بخواند و این رمان جدید باشد، اطلاعاتی از سبک و ماجرای کتاب را می‌دهم و با خواندن متن من متوجه شود. هدف ما بیشتر این است که افراد کتاب را بخرند. در بیوگرافی هم نوشته‌شده، هدف معرفی کتاب است، ما اینجا فروشگاه کتاب نیستیم و دنبال فالوور هم نیستیم که متنی را بخواند و برود. شعار ما این است که قبل از مراجعه به کتابفروشی، ابتدا سری به کتابدونی بزنید!

6 از کارآمدی دیجیتال مارکتینگ در حوزه کتاب بگویید.

طی سال‌هایی که صفحه کتابدونی را داشتم، به موازاتش یک پشتوانه فعالیت چندین‌ساله در فضای مجازی دارم. پایان‌نامه فوق‌لیسانسم هم راجع به شبکه اجتماعی فیسبوک بود و به‌طورکلی در زمینه شبکه‌های اجتماعی سال‌هاست کار می‌کنم. ولی باید بگویم سخت‌ترین کار دیجیتال‌مارکتینگ در ایران، متعلق به کتاب است. دلیلش این است که وقتی در دیجیتال‌مارکتینگ یک کالای پوشیدنی، بهداشتی، مصرفی یا خوردنی مثل رستوران‌ها را برعهده می‌گیریم، خیلی راحت‌ می‌توانیم مخاطب جذب کنیم. دیجیتال‌مارکتینگ اصولی دارد که چه شما بخواهید یک کتاب را تبلیغ کنید یا لوازم آرایشی بهداشتی را، اصولش یکسان است. ولی آنجایی مشکل ایجاد می‌شود که رفتار مخاطب در قبال تبلیغ، متفاوت است. رفتار مخاطب در قبال تبلیغ غذا بسیار آنی است اما کتاب بسیار سخت و زمان‌بر است، یعنی اگر کسی در اینستاگرام معرفی کتاب را ببیند تا اینکه بخواهد کتاب را بخرد، خیلی فاصله دور و درازی اتفاق می‌افتد. چون معمولا کتاب ته سبد خرید مخاطبان قرار می‌گیرد. اولین نیاز، خوردن است. بعد از نیاز خوردن که برطرف شد، نیاز پوشیدن است؛ پوشیدن که انجام شود، نیازهای دیگری است. در حقیقت نیاز فکری،  آخرین نیاز است و هدایت مخاطبان به این سمت خیلی سخت است. اگر رغبت کند راجع به آن کتاب از دیگران سوال می‌کند و با دوستانش حرف می‌زند و کامنت‌ها را می‌خواند. وقتی راجع‌به یک کتاب در کتابدونی می‌بیند، کلی کامنت‌ها را می‌خواند و باید عکس‌ها را ذخیره کند و به کتابفروشی برود. شاید این پروسه پنج، 6 ماه طول بکشد تا یک کتاب را در سبد خرید خود قرار دهد و دو، سه ماه بعد پولش را جمع کند و به کتابفروشی برود و کتاب را بخرد. بیشتر عادات رفتاری ما در قبال کتاب به این صورت است. اینجوری نیست که هر روز مخاطبان کتاب، به خاطر کتابی به کتابفروشی بروند. اکثرا پنج، 6 ماه طول می‌کشد که لیستی از کتاب‌هایی که دوست دارند را جمع کنند و ممکن است به یک کتابفروشی سر بزنند و تعدادی کتاب را برای خودشان بخرند. در حقیقت از طریق شبکه‌های اجتماعی توانستیم کمک کنیم و باعث افزایش فروش شویم و سخت‌ترین کار را در زمینه دیجیتال‌مارکتینگ انجام دادیم.

7 و اما انتشارات شمعدونی.

در این مدت به ناشران مختلف کمک کردم. کتاب‌هایشان را معرفی کردم و هیچ‌وقت از آنها توقعی نداشتم. حالا یک‌سری از دوستان ناشر لطف داشتند و من را حمایت کردند و کسانی هم بودند که نه‌تنها حمایت نکردند، اصلا اهمیتی ندادند. حتی یک پیام تشکر هم نفرستادند که کتاب‌شان را معرفی کرده‌ام. به یک‌سری از ناشران کمک کردم که شناخته‌شده نبودند و در حال حاضر جزء انتشارات شناخته‌شده‌ای هستند. بعد از یک مدت گفتم چراکه نه، خودم وارد این عرصه شوم و با توجه به تجربه‌ام، یک انتشارات تاسیس کنم که بتوانم آن چیزی که دوست دارم و جایش در جامعه ما خالی یا کم است را فراهم کنم. به نظرم کتاب‌های روانشناسی، از معدود کتاب‌های بازار است. متاسفانه نگاه غلطی به کتاب‌های روانشناسی همیشه در ایران بوده،یا در نظر ما کتاب‌های بسیار دانشگاهی سختی بودند که بزرگان روانشناسی مثل فروید و یونگ نوشتند یا به‌شدت زرد و عامه پسند و غیرکاربردی بودند که وقتی به کسی می‌گویی کتاب روانشناسی می‌خوانی، جوری بهت نگاه می‌کنند که یک آدم سطح پایین، ضعیف، عامه‌پسند و بی‌سواد هستی. من می‌خواهم این نگاه را تغییر دهم و به مخاطب کتابخوان بگویم کتاب روانشناسی، می‌تواند به شما در زندگی‌تان کمک کند، جاهایی از زندگی تصمیمات درستی بگیری یا مسیر زندگی‌ را عوض کنی. با چنین هدفی شروع کردم و خوب پیش رفتم. اولین کتابم را به بازار فرستادم که در زمینه اعتمادبه‌نفس است و خیلی از مردم ما راجع‌به این موضوع مشکل دارند. کتاب‌هایی که در بازار است، بیشتر به‌طور مثال  مثل نوشته صدگام تا اعتمادبه‌نفس است که اصلا موضوع اعتمادبه‌نفس‌داشتن اینجوری نیست که بتوانی خیلی آسان با خواندن کتاب اعتمادبه‌نفس پیدا کنی و نباید انتظارات خیالی داشت. اعتمادبه‌نفس مفهومی است که باید همیشه انسان‌ها مواظب عزت‌نفس‌شان و سپس اعتمادبه‌نفس‌شان باشند. یک جریان دائمی و همیشگی است که همراه ماست. کتاب‌هایی را چاپ می‌کنیم که یک روانپزشک و روانشناس با قلم ساده و روان می‌نویسد. جریانی را سعی دارم شکل دهم که بتواند به مردم کتاب‌های خوب در زمینه روانشناسی پیشنهاد دهد. چون فکر می‌کنم مردم ما این روزها، مشکلات اجتماعی و روانی خاصی از جمله اضطراب، افسردگی، نداشتن اعتمادبه‌نفس و مشکلات زیادی در زندگی‌هایشان دارند و می‌شود با خواندن این کتاب‌ها اثر این مشکلات را تا حدودی کاهش داد.

 

 

 

آشنایی با کتاب در اینستاگرام
 

کتاب ایران: ketab_iran

این صفحه پرطرفدار در اینستاگرام توانسته است مخاطبان زیادی را از بین علاقه‌مندان به کتاب جذب کند، در این صفحه کتاب‌های جدید ایران و جهان معرفی می‌شود تا به راحتی بتوانند بازخوانی از مختصات کتاب‌های مورد علاقه‌شان داشته باشند. نکته جالب درباره این صفحه مجازی این است که هر روز هفته به نام موضوعات مختلف برای کتاب‌ها اختصاص یافته است، مثلا چهارشنبه‌ها به ادبیات فانتزی می‌پردازند و کتاب‌هایی را با این مضمون معرفی می‌کنند. همین‌طور چالشی را برگزار کرده‌اند به اسم چالش سلفی که مخاطبان‌شان از کتاب‌هایی که خوانده‌اند عکس بگیرند و برایشان بفرستند. کارهایی که  به مخاطب کمک می‌کند بیشتر به سمت کتاب برود.

کتاب خوب: ketabekhooob

«فقط 30 دقیقه در روز کتاب بخوانید دنیایتان عوض می‌شود.» این شعار گردانندگان صفحه «کتاب خوب» است. آنها معتقدند اگر کتاب خوب درست به مخاطب معرفی شود، دیگر کتاب‌نخوان در کشورمان نخواهیم داشت. آنها علاوه‌بر معرفی کتاب از کتابخانه‌های کوچک هم حمایت می‌کنند. مخاطبان‌شان می‌توانند از کتابی که می‌خوانند یا کتابخانه‌ شخصی‌شان با گرفتن‌عکس و ارسال کپشن دلخواه،‌ آنها را به مخاطبان دیگر معرفی کنند.البته شرایط معرفی کتابخانه شخصی هم باید خاص باشد، اینکه چه کتاب‌هایی در کتابخانه است یا اینکه ممکن است شما از یک روستا عکسی بفرستید که کتابخانه خاصی هم دارد و این‌جور کتابخانه‌ها در اولویت است.

کتاب دوست: ketabdoost

معرفی کتاب، رویدادهای فرهنگی و آموزشی در این صفحه اتفاق می‌افتد و معرفی می‌شود. کسی که این صفحه را در اینستاگرام ایجاد کرده است، هدف از ایجاد آن را توسعه فرهنگ کتابخوانی می‌داند و به جنبه مادی آن فکر نکرده است. در صفحه‌شان کتاب صوتی هم معرفی می‌کنند. کتاب‌های بیشتر پرفروش که در ایران بسیار مورد استقبال بوده است،معرفی می‌شود. گذاشتن پاراگراف‌هایی جذاب از کتاب‌ها توانسته است بسیار موثر باشد تا مخاطب، جذب کتاب شود. از نظر آنها کتاب‌خواندن مهم است زیرا همین خواندن کتاب می‌تواند مشکلات زیادی را حل کند. درست است که نوع خوراکی که به مخاطب داده می‌شود هم مهم است، اما مهم‌تر از هر چیز همان کتاب خواندن است.

کتاب 24: ketab24

پیشنهاد کتاب خوب را در این صفحه می‌توانید پیدا کنید و با برترین رمان‌های ایرانی و خارجی آشنا شوید. نکته جالب در این صفحه بخشی است به نام «یک قاچ کتاب» که پاراگراف‌هایی از کتاب را به همراه اسم نویسنده و صفحه کتاب در آن منتشر می‌کنند.

هر کتابی که در این صفحه منتشر می‌شود، برخلاف رسم معمول صفحه‌های مجازی و ساندویچی‌نوشتن با کپشن‌های طولانی به معرفی کتاب و نویسنده می‌پردازند که  اطلاعات خوبی را به مخاطب برای انتخاب کتاب می‌دهد که بسیار مفید است. مثلا اینکه نویسنده‌ای که کتاب را نوشته چه سالی به‌دنیا آمده و چه کتاب‌هایی را تابه‌حال نوشته و سبک نوشتن او چگونه است.

 

    * نویسنده : زهرا شعبان شمیرانی روزنامه‌نگار

نظر شما