واکنش مردم جامعه هدف، به تحریمها در دو سطح کمی و کیفی قابل مشاهده است و دارای متغیرهایی است که بررسی آنها واکنشهای آینده را تا حدودی قابل پیشبینی میکند. واکنشهای عمومی به صورت ترس، بیتفاوتی و پذیرش و همکاری سه وضعیت مختلف را به وجود میآورد. هر یک از این واکنشها بستگی به این دارد که سیاستمداران برای مردم، درباره رخدادهای آینده چه بازتعریفی دارند؛ در ابتدا در یک طیف تاریخی سیاستمداران سعی در انکار اثر تحریمها دارند سپس به مقبولیت نسبی روی میآورند و سعی در تقابل با آن دارند و مردم را به بسیج عمومی دعوت میکنند و درنهایت قبول اثرگذاری و نقطه تسلیم و پذیرش از سوی سیاستمداران، آخرین مرحله موضعگیری در برابر تحریمها بوده است. این روند بهطور کامل در طی قطعنامههایی که برای دولت قبل صادر شد، بهطور کامل رخ داده است و در دولت فعلی هم با تغییرات اندکی همین سیاستها بههمین ترتیب نسبت به عموم در حال پیگیری است. ابتدا نشان خواهیم داد هر یک از این موضعگیریهای مسئولان، چه پیامدهای اولیهای خواهد داشت و سپس در مورد نحوه رخداد آنها بحث خواهیم کرد. انکار تحریمها عموم مردم را در باب مشکلات آینده بیخبر و منفعل بارمیآورد و حاکمیت را در مقابل مشکلات پیش رو تنها خواهد گذاشت.
در طرف مقابل گسترش ترس و ارتباط تمام موضوعات داخلی به اثر تحریمی، موجی از تنشها را برای جامعه به ارمغان خواهد آورد. تصمیمگیریهای متعادل و طلب همکاری از جامعه، مواجه با واقعیتهای تحریم و شرح و بسط موضوعات برای مردم بهترین راهکار برای کاهش تلفات روانی و اقتصادی ناشی از تحریمها است، جامعهای که از وقایع آینده با خبر باشد، به هر ترتیب خود را برای شرایط سخت آماده خواهد کرد. این مفهوم ابتدایی تعامل با جامعه و قبولکردن سطحی از فشار برابر است با فعالکردن واحدهای خارج از حاکمیت در بطن مردم، برای گذار از تحریمها؛ علاوهبر این پیام مناسبی برای فعالان اقتصادی است تا برای آینده برنامهریزی کنند.
نظر شما