شناسهٔ خبر: 26783592 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

آلکسی گلدستاین

آیا حریم خصوصی به کلی مرده است؟

​به کار گیری فناوری «ریکوگنیشن» به شکل دلهره آوری از آینده ای تیره و تار حکایت دارد. این نرم افزار برای شناسایی تا 100 چهره در یک تصویر یا ویدئو طراحی شده و می تواند احساسات و هیجانات و اعمال سوژه ها را نیز شناسایی کنند.

صاحب‌خبر -

گروه غرب از نگاه غرب خبرگزاری فارس: در سال 2016 «خدمات شبکه ای آمازون» سرویس «ریکوگنیشن»  را راه اندازی کرد؛ سرویسی که به کاربران اجازه می دهد تا بر اساس یک الگوریتم یادگیری ماشینی، تصاویر دیجیتال را به منظور شناسایی اشیا از جمله چهره ها مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند.
این شرکت کاربرانی را نیز برای این محصول خود پیدا کرده است؛ محصولی که شامل شناسایی محتوای هدفگیری شده در تصاویر، تعیین عواطف موجود در یک تصویر، فروشگاه های خواربار فروشی بدون فروشنده (که در «آمازون گو» به اجرا گذاشتند) و نگران کننده تر از همه «ایمنی اجتماعی» است.
به کار گیری این فناوری به شکل دلهره آوری از آینده ای تیره و تار حکایت دارد. این نرم افزار برای شناسایی تا 100 چهره در یک تصویر یا ویدئو طراحی شده و می تواند احساسات و هیجانات و اعمال سوژه ها را نیز شناسایی کنند.  این فناوری در دست پلیس، اداره مهاجرت و گمرک یا سازمان امنیت ملی تهدیدی موجودیتی را متوجه حریم خصوصی، گروه های تحت سرکوب، سازمان های دست چپی یا هر شخص هدفگیری شده دیگر می کند.
و حقیقت  ناخوشایند این است که این فناوری از هم اکنون به ادارات پلیس واگذار شده است. آنطور که در یکی از گزارش های اتحادیه آزادی های مدنی آمریکا آمده، ادارات پلیس در اورلاندو و واشنگتن کانتی در اورگان هم اکنون از این فناوری استفاده می کنند. در صورت رفع ممنوعیت های قانونی موجود، شرکتی چون آکسون به سادگی می تواند امتیاز استفاده از این فناوری را کسب کند تا از آن در دوربین های نصب شده روی لباس پلیس در شهرهای متعدد به کار گرفته شود.

حتی ترسناک تر از آن، در نظر بگیرید اگر اداره مهاجرت و گمرک آمریکا بتواند امتیاز این فناوری را به دست آورد، آنگاه این اداره می تواند از آن برای شکار هر مهاجر غیرقانونی که عکسی از او دارد استفاده کند یا حتی بدتر از آن می تواند هر عکسی را که به دست می آورد جهت مقایسه با  یک بانک تصاویر تطبیق دهد و با تشخیص هویت و نشان کردن هر کسی که تصویری از آنها در سیستمشان وجود ندارد، آنها را ردگیری و بازداشت کند.
خدمات شبکه ای آمازون به طور خاصی قراردادهایی را با سازمان های فدرال از جمله سازمان امنیت داخلی، سرویس درآمدهای داخلی، نیروی هوایی آمریکا، نیروی دریایی آمریکا و بسیاری نهادهای دیگر منعقد کرده است.
حقیقت این است که ما نمی دانیم کدام یک از این گروه ها ممکن است از ریکوگنیشن استفاده کنند. از زمانی که اداره پلیس اورلاندو شروع به استفاده از این فناوری کرد تا وقتی که اتحادیه آزادی های مدنی آمریکا با دنبال کردن سوابق یک درخواست علنی متوجه این امر شد، یک سال گذشته بود.
در این میانه حتی سازمان هایی چون سیا، و سازمان امنیت ملی که ظاهرا اگر از فناوری های سرویس های شبکه ای آمازون استفاده هم کنند، گزارشی در این باره منتشر نمی کنند، کنار گذاشته شده اند.

با توجه به بودجه 10 میلیارد و 800 میلیون دلاری اداره امنیت ملی در سال 2013 (بودجه معمولا محرمانه آن برای سال 2013 به بیرون درز کرده است) و کارکرد نظارتی اولیه آن، باید انتظار داشته باشیم که  این سازمان نیز قرارداد تهیه فناروی ریکوگنیشن را منعقد کرده یا الگوریتم های نظارتی حتی بهتری را برای خود تدوین کرده است.  همچنین با توجه به بودجه به بیرون درز کرده 14 میلیارد و 700 میلیون دلاری سال 2013 سیا، به کارگیری فناوری مشابهی را از سوی این سازمان نیز باید انتظار داشته باشیم.
این وضعیت ما را به کجا می برد؟ آیا محکوم به دنیایی هستیم که  تحت سیطره  یک دولت حاکمیت نظارتی همه جا حاضر و ناظر قرار دارد که تا همین چند سال پیش  فراتر از دیوانه وارترین هراس های ما بود؟ آیا حریم خصوصی یه کلی مرده است؟
فناوری یادگیری ماشینی در طول چند سال گذشته رشدی نجومی داشته است. از اتومبیل های خودران گوگل گرفته تا تحقیقات پزشکی.
در گفتگو با افرادی از جامعه فناوری، بسیاری از کارکنان این حوزه متقاعد شده اند که به کارگیری این فناوری اجتناب ناپذیر است. اگر آمازون، گوگل و فیس بوک و دیگران در حال پیش بردن این حوزه هستند، دیگر شرکت ها یا سازمان امنیت ملی نیز این کار را خواهد کرد. اما این  حرف نمی تواند توجیه کننده کنار نشستن و گفتن این باشد که جامعه به ناگزیر مشمول نظارت های بی حساب و کتاب خواهد شد.
 در قالب سرمایه داری، دولت برای بهبود و قدرت بخشیدن به ابزارهای بهره برداری از مردم در داخل و خارج از کشور، بر مجموعه نظامی- صنعتی متکی است. اگرچه فرض بر این است که در هر صورت دولت به کار روی این فناوری ادامه می دهد، ولی واگذاری قراردادها به شرکت های بخش خصوصی، به تحکیم حمایت از ثروتمندترین افراد در جامعه ما کمک می کند که به پشتوانه ثروتشان، در نهایت  نفوذ سیاسی بسیار زیادی بر دولت دارند.
از این رو نمونه هایی چون پیروزی کارکنان گوگل در واداشتن این شرکت به  عدم تمدید قرارداد خود در ساخت فناوری پهبادی «ماون» با وزارت دفاع را باید به عنوان یک پیروزی اساسی دید. به همین ترتیب جنبش های بایکوت، محروم کردن و تحریم علیه اسرائیل و (جنبش های تاریخی مشابه علیه آفریقای جنوبی) از پتانسیل بی ثبات کردن دولت سرکوبگر برخوردارند.
اما این اهداف را می توان گامی به پیش تر برد. سازمان های نظامی و امنیتی در یک حباب فعالیت نمی کنند. آنها برای تداوم کار خود به صدها هزار کارگر متکی اند. از برق کارانی که ساختمان های سیا را سیم کشی می کنند تا  مهندسانی که نرم افزارهای نظارتی را می سازند، می توانیم کارگرانی را بیابیم که اگر به طور جمعی سازماندهی شوند، به معنای واقعی کلمه قادر به تعطیلی کشاندن سیستم باشند.

گذشته از این، تلاش های فردی از داخل را نیز برای افشاگری و بی ثبات کردن حاکمیت غیردمکراتیک نظارتی از سوی کسانی چون ادوارد اسنودان نیز شاهد بوده ایم. اگرچه این اقدامات تحسین برانگیز هستند و دست کم مسئله را به عرصه عمومی کشانده اند، اما نتوانسته اند به شکل قابل سنجشی گرایش به سمت نظارت فزاینده را کند کنند.
تمام این تجربیات، بینشی را به دست می دهد که کارکنان آمازون  چگونه می توانند به ریکوگنیشن واکنش نشان دهند.
فراتر از دستیابی به پیروزی موقتی متوقف کردن خرید امتیاز فناوری نظارتی از سوی یک شرکت (و در نتیجه کند کردن گسترش آن) چنین تلاش هایی آگاهی های عمومی را از میزان گسترش این فناوری به کارگرفته شده  افزایش می دهد و شکل گیری این موضوع کمک می کند تا وجدان طبقه کارگری نسبت به قدرت خود برای مقابله با این وضعیت آگاه تر شود.
به این ترتیب تلاش کارگران می تواند در شکل گیری این فرهنگ کمک کند که به مقابله برخاستن برای کارکنان دولتی امن تر شده است (درست همانطور که تظاهرات علیه جنگ در ویتنام در آمریکا باعث مقاومت سربازان علیه افسران در ویتنام گردید).
متاسفانه بخش فناوری در سازماندهی کارگری تاریخچه فقیری دارد که تنها همین اواخر شروع به تغییر کرده است. مدتی قبل کارکنان فناوری در لنتیکس با رای دادن به تشکیل اتحادیه ای برای خود بسیاری را شگفت زده کردند. این شرکت با اخراج کل کارکنان مهندسی خود به این تصمیم واکنش نشان داد. در دیگر شرکت های فناوری این ایده اتحادیه سازی تنها امیدی دوردست در میان سازمان دهندگان کارگری محسوب می شود.
دورنمای خرابکاری کارکنان آمازون در روند توسعه ریکوگنیشن امید بخش نیست. گوگل خود را به عنوان شرکتی اخلاقی ترویج کرده و آمازون هرگز چنین معیارهایی را برای خود قائل نشده است. آمازون شدیدترین مقاومت ها را در برابر فشارهای اتحادیه از خود نشان داده است.
ولی این واقعیت را نیز نباید از نظر دور داشت  که اکثریتی از 566 هزار کارکنان آمازون در مشاغل دفتری یا نرم افزاری کار نمی کنند، بلکه در انبارها و بخش لجستیک کار می کنند. بنابراین زیر مجموعه کارکنان آمازون که  خریدار این «ایدئولوژی کالیفرنیایی» هستند کوچک تر از گوگل است.

یک منبع دیگر دشواری بیشتر در آمازون ارزش خالص قراردادهای نظارتی آن با سازمان های دولتی است. وب سایت ریکوگنیشن جزئیات طیف قیمتی را اعلام کرده که از هزار دلار تا چهل هزار دلار را برای اهداف تشخیص چهره در هر تصویر و 10 دلار در هر دقیقه از ویدئوها  است.
با توجه به میلیاردها تصویر و میلیاردها دقیقه ویدئویی که دولت ها ممکن است به تدریج مجوز جستجوی آنها را با این فناوری خریداری کنند، اعداد و ارقام به سرعت بالا می روند. با در نظر داشتن بودجه چندین و چند میلیارد دلاری سازمان امنیت ملی، معلوم می شود که نظارت، کسب و کار بزرگی را تشکیل می دهد. واداشتن آمازون به لغو این قراردادها مستلزم چیزی بسیار بیشتر از الگوبرداری از سابقه گوگل است که قرارداد سالانه 9 میلیون دلاری خود در زمینه پهبادها را لغو کرد.
سرانجام اینکه مسئله فناوری ریکوگنیشن هنوز برای بسیاری از کارکنان آمازون آشنا نیست. وقتی از کارکنان این شرکت پرسیدم که نظر آنها درباره واگذاری امتیاز ریکوگنیشن به پلیس چیست، بسیاری از آنها پاسخ دادند که چیزی درباره این فناوری نشنیده اند.
در نتیجه گسترش آگاهی ها نسبت به ریکوگنیشن و خطرات آن، هرچند که به طور خود به خود فشاری را بر آمازون وارد می کند، کارکنان در داخل شروع به دست به دست کردن نامه ای هستند که از روی الگوی نامه کارکنان گوگل درباره پروژه ماون، به جف بزوس نوشته اند.
باید منتظر ماند و دید که این نامه چه اندازه اثر خواهد داشت، اما واقعیت این است که اکنون این آگاهی عمومی وجود دارد که کارگران در آمازون چنین بحثی را شروع کرده اند و نشانه ای دلگرم کننده از چشم اندازهای آینده برای مقاومت کارکنان حوزه فناوری دراین باره است.
نویسنده: آلکسی گلدستاین (Alexei Goldstein) شاعر و مقاله نویس روسی
منبع: yon.ir/rX5UW

انتهای پیام. 

نظر شما