چکیده
سنت به عنوان گسترده ترین منبع دین شناخت که جزئیات و تفاصیل آموزه های دینی را در اختیار ما گذاشته است، جز در مواردی نادر از طریق اخبار آحاد بدست ما رسیده است و برای دستیابی به اطمینان صدور آنها از معصوم می بایست به نشانه هایی تکیه کرد. در تقسیم رباعی احادیث که توسط سید بن طاوس و علامه حلی در سده هفتم پیشنهاد شد، همه نشانه ها به سند احاله شده و در نتیجه کار ارزش گذاری آنها عملاً بر دوش منابع رجال نهاده شد. از سویی دیگر، منابع رجالی با کاستی هایی مختلف روبرو بوده و عملاً شمار زیادی از روایات در شمار ضعاف قرار گرفته اند. نگارنده در این مقاله در مرحله نخست گزارشی از سیر تاریخی تقسیم ثنائی و رباعی روایات را ارایه داده است و در مرحله دوم برای اثبات ناکارآمدی تقسیم رباعی به خاطر ابتنای آن به منابع رجالی، سه کاستی منابع رجالی را مورد بررسی قرار داده است که عبارتند از: 1. فقدان انگیزه جرح و تعدیل راویان در منابع رجالی؛ 2. عدم بازتاب شماری قابل توجه از راویان در منابع رجالی؛ 3.وجود اختلاف در مبانی نظری رجالیان.
کلمات کلیدی :جرح و تعدیل، مبانی کلامی رجالیان.
نویسنده:
علی نصیری
نشریه آموزه های حدیثی - سال اول، شماره 2، پاییز و زمستان 1396.
∎
نظر شما