تفاوت ما و رهبري
صاحبخبر - محسن مهديان فکر ميکنيد مهمترين فرق ميان ما و رهبرانقلاب چيست؛ بصيرت، پيشبيني، اطلاعات روز، دشمنشناسي؟ همه اينها هست و دهها عنوان ديگر که ميشود به آنها اضافه کرد. اما موضوع ديگري وجود دارد که مجموعه اين عناوين را در خود جمع کرده است. کدام اختلاف ميان ما و رهبري است که سبک تحليلي بخشي از جريان متدين و انقلابي را از رهبري انقلاب دور کرده است؟ پاسخ در کليد واژه «اميد» است. رهبري انقلاب به غايت به آينده اميدوار است و ما نيستيم. اميدوار بودن تنها مثبتانديشي ساختگي و تلقين تصنعي روشننگري نيست. اميدوار بودن بايد تبديل به يک باور توحيدي و اعتقاد ايماني شود. اعتقادي که از يک بينش و ايمان الهي برآمده است. رهبري انقلاب با نگاه به نظم قهري و طبيعي سنن الهي باور دارند که حرکت مؤمنين مورد رحمت و نصرت الهي است و در «لينصرن» حتميت و قطعيت نهفته است. در اينباره حرف بسيار است؛ اما آثار اين تفاوت کجا خودش را نشان ميدهد؟ چنين اختلافي چه اثري در سبک سياستورزي ما و رهبري دارد؟ موارد ذيل را با هم مرور کنيم؛ ترديد ندارم اين فاصله سياستورزي همه ما را نگران خواهد کرد. اثر اول در ديدن نعمتهاست. اميد نتيجه ديدن نعمتهاست. بسياري از ما توان ديدن توفقيات کشور را نداريم. امکان مشاهده رشدهاي کيفي و کمي انقلاب را پيدا نميکنيم. از کنار پيشرفتها به سادگي عبور ميکنيم و قدر داشتههايمان را نميدانيم. فردي که نعمتها و داشتههايش را نبيند از بهرهگيري از ظرفيت آنها نيز بيبهره است. به همين دليل است که بسياري از ما قادر به شمردن پيشرفتهاي انقلاب نيستيم. اثر دوم اعتماد است. انسان اميدوار به جامعهاش اعتماد ميکند. اميد نميتواند بياعتنا از پيرامون ما باشد. آدم اميدوار تحقق نصرت ديني را در اعتناي به سنتهاي رايج در نظام توحيدي ميداند. همه اجزاي اين عالم در اختيار مؤمن قرار ميگيرد تا از جريان نظم طبيعي، پيروزي و پيشرفتها را تحقق بخشد. يکي از عناصر تحقق حق و البته مهمترينآن خواست مردم است. مردم بخواهند، امر محقق ميشود. با اين توضيح انسان اميدوار بي اعتنا به مردم نيست. خواستههايش را از طريق خواست مردم دنبال ميکند. پس دومين تفاوت ما، اعتماد رهبري به مردم و نااطميناني ما به جامعه است. اثر سوم حرکت است. آدم اميدوار اهل حرکت است؛ اهل تلاش و حميت است. پيشرفت را در دل حرکت ميبيند و از تلاش خسته نميشود. نتيجه نااميدي رخوت و سستي در دل بخشي از جريان انقلابي است. انسان نااميد تنها به غر زدن و انتقاد اکتفا ميکند و حاضر نيست براي رسيدن به هدف تلاش کند. اثر چهارم در صبر است. انسان متدين و البته اميدوار موانع را ميبيند اما متوقف نميشود. صبوري به خرج ميدهد چون نسبت به ظفر و فتوحات آينده اطمينان دارد. آدم نااميد با اولين مانع شکسته ميشود. در مقابل مصائب کم ميآورد. اما انسان اميدوار مصيبت را هم در راه حق درست تعبير ميکند و اگر زيبا نبيند، حداقل مصيبتزده نميشود. اثر پنجم درست ديدن باطل است. آدم نااميد منهزم و مقهور باطل است. در مقابل جبهه باطل مرعوب است و احساس شکست ميکند. اما انسان اميدوار به نصرت الهي يقين دارد؛ اينکه باطل کف روي آب است و سرنوشت اين عالم به قدرت يافتن حق است. دشمنشناسي انسان اميدوار بسيار متفاوت از جامعه نااميد است. اثر ششم در سبک محاسبات و شکلگيري ارادههاست. جامعه اميدوار ارادهاش صرفاً بر اساس محاسبات کمي و روي کاغذ نخواهد بود. انسان اميدوار هم به جهت اعتقادي و هم کشش و شوق فراتر از محاسبات تک ساحتي و مادي رفتار ميکند و ارادهاش را اعتماد و توکل الهي شکل ميدهد. پس متوقف در متغيرهاي زميني نخواهد شد. اثر هفتم دستگيري است. انسان اميدوار همراه با خود جامعه و ديگران را نيز اميدوار ميکند و ديگران را هم تعالي ميبخشد. اما انسان نااميد حرف زدنش نيز موجب تزريق يأس و رخوت در جامعه است. انسان اميدوار قاهر است و نه تنها حرکتش موجب رشد اميد ميشود بلکه خودش نيز اراده دستگيري و تقويت روحيه اميد در ديگران دارد. اثر هشتم ذاکري است. انسان اميدوار دست خدا را در امور مشاهده ميکند و همواره ذاکر است. چنين انساني چه سر سجاده و چه در مبارزه و چه در کار و تلاش شئونات حق را درک ميکند و در بيرون و درون هر امري خدا را ميبيند. چنين فردي همواره در عبادت است. برعکس انسان نااميد بند ظهورات شيطاني است. اثر نهم محبت و مداراست. انسان اميدوار براي هر امري در تحقق پيروزي سهمي قائل است. چنين انساني معتقد است همه عالم حقگرايند و با همين اعتقاد اهل مدارا و محبت به ديگراناست. چنين انساني هيچ کس را باطل مطلق نميپندارد و هرکس با هر ميزان قصور و تقصير را رها نميکند و براي او در ايجاد ظفرمندي سهمي قائل است. از همين جهت رفتار بسياري از ما با مخالفين متفاوت از رفتار رهبري است. و در نهايت و از همه مهمتر ، اثر دهم در سبک نصرت ولي است. تفاوت ما و امام امت در اميدواري به آينده است که اثر قابل اعتنايي در سبک نصرت دادن امر ولايت و دين حق دارد. انسان اميدوار در نصرت ولي و ياري رساندن امر ولايت، السابقون السابقون است و منتظر واقعي است و انسان نااميد ولو با هر اسم و عنواني بهجاي يارشاطر، بارخاطر ولي است. انسان نااميد و نشسته در ظاهر منتظر ظهور است و حال آنکه براي تعجيل در ظهور هيچ قدمي بر نميدارد. چنين انساني هيچ باري از دوش ولي حاضر و ناظر برنخواهد داشت و همواره وبال است. با اين 10 عنوان تفاوت سبک رفتاري ما و رهبري را در موضوعات مختلف سياسي و اجتماعي ميتوانيد فهرست کنيد. فاصله معنادارست و نگرانکننده.∎
نظر شما