شناسهٔ خبر: 26759674 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه جام‌جم | لینک خبر

یادداشت

عکاسی ورزشی هنر است

عکاسی ورزشی زیرشاخه‌ای از عکاسی خبری است که نمی‌توانیم برای آن هویت مجزایی قائل شویم، همان‌طور که در سطح بین‌الملل هم این‌گونه است. عملا از آنجا که ماهیت عکاسی ورزشی رساندن اخبار و اطلاعات به‌واسطه عکس است، به عنوان بخشی از عکاسی خبری محسوب می‌شود. ولی بخش عکاسی مستند ورزشی زیرشاخه عکاسی خبری و مستند محسوب می‌شود و بازهم به تنهایی هویت خاص خود را ندارد .

صاحب‌خبر -

زمانی که به طور صرف بحث عکاسی خبری مطرح میشود، موضوع مصرف روزانه و اطلاعرسانی اخبار روز با عکسی در کنار خبر به میان میآید اما وقتی داستان مستند ورزشی است، حتی در همان زمین ورزشی هم در لحظاتی میشود به عکاسی ورزشی به صورت مستند نگاه کنیم، اتفاقی که میتواند آن عکس را ماندگار کند. بسیاری معتقدند ایران بهشت عکاسان خبری است، هر چند این ترکیب ایهام آزارندهای دارد چرا که برخی فکر میکنند وضعیت عکاسان خبری در ایران بهشت است، اما صرفا این مثال به واسطه شرایط و سوژههای پیش آمده استفاده میشود. حوزه عکاسی ورزشی هم همچون دیگر حوزهها اگر از دید اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به آن رجوع شود میتواند در تاریخسازی هر کشوری نقش بسزایی داشته باشد و این موضوع هر چقدر با دغدغه فرهنگی، اجتماعی و... پیش برود، میتواند از ماندگاری بیشتری برخوردار شود، مثل عکسهایی که بعد از گذشت سالها یادآور یک رویداد میمانند و نمونههای بسیاری از این عکسها در حافظه تاریخی مردمان جهان باقی ماندهاند.

این نگاه جامع به عکاسی ورزشی، باعث شده تا هر کسی در هر بخش و شاخهای از عکاسی که باشد، بتواند داستان خود را از طریق سوژههای مرتبط با ورزش بیان کند. با این شرایط گروهی این حوزه از عکاسی را صرفا برای ارتزاق انتخاب کردهاند، این که برای روزنامه یا خبرگزاری عکس بگیرند و با آن زندگی شان را بگذرانند. به این گروه هم ایرادی نمیتوان گرفت، چرا که آنها کار روزمرهشان را انجام میدهند؛ هر چند من به نوعی در سوی دیگر فارغ از کار روزمرهام به دلیل آن که دغدغه عکاسی هم دارم، وارد بخشها و سوژههایی میشوم که دستمایه مستند ورزشی دارند. در این میان اگر بخواهیم به این قشر از عکاسان ورزشی خرده بگیریم باید به عکاسان معروف نشریات و آژانسهای خبری مختلف دنیا هم انتقاد کنیم، فضاهایی که در آن عکاسانی بزرگ حضور دارند که از این کار پول درمیآورند، اما نه از روی اجبار بلکه به دلیل گذران روزگار. به عنوان مثال در ایران عکاس خبری برای ماهی یک تا سه میلیون تومان میجنگد و چند جا کار میکند، در صورتی که در نقطه دیگری از دنیا یک عکاس هفتگی چنین ارقامی را دریافت میکند. عدم رعایت کپیرایت و فروش ارزان عکسها در ایران دلیل اصلی این مشکل است. در این میان من به عنوان عکاس تلاش میکنم در راستای دغدغههایم فقط دین خودم را به جامعهای که در آن زندگی میکنم، ادا کنم.

تا زمانی که زنده هستم هیچوقت خودم را در قالب یک عکاس خاص و ویژه نمیبینم، در این فضا شاید عکسهایی گرفتهام که در سطح ایران و دنیا معروف شده است، اما بازهم آنها را سرآمد کارهایم نمیدانم، چرا که معتقد هستم که در بحث عکاسی ورزشی مستند همچنان آموزش میبینیم. در این فضا هنوز چیزی من را راضی نمیکند و به آن قلهای از جنس عکاسی که در ذهنم است هنوز نرسیدهام. در حال حاضر هم مشغول پروژههای مختلفی هستم که در کنار حوزه ورزش شکل میگیرد. به عنوان مثال حالا 5-4 سال است که مشغول عکاسی از پروژهای هستم با عنوان «هوادار ایرانی»، مجموعهای که در تلاش هستم تا بعد از تکمیلش آن را در قالب یک کتاب منتشر کنم.

جاوید نیکپور

عکاس

نظر شما