شناسهٔ خبر: 26757819 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

«جنگ جهانی غذا» | ۲۰۰ سال قبل؛ ارائه نظریه «اصلاح نژاد بشر»

R1371/P1010113/S7,77,83,85/CT5

ایده «اصلاح نژاد بشر» چه زمانی و از سوی چه کسانی ارائه شد؟ این ایده بر چه مبنایی استوار شده بود؟ بر این مبنا چه جنبشهای اجتماعی شکل گرفت و چه کنشهای سیاسی انجام شد؟ با ما همراه باشید...

صاحب‌خبر -

پرونده ویژه «جنگ جهانی غذا» - بخش سوم

اشاره | در گزارشهای قبلی پرونده به دو موضوع اساسی اشاره شد:

اما بهانه‌ی «کمبود منابع در اثر افزایش جمعیت جهان» از اواخر قرن نوزدهم دست‌مایه‌ی خانواده‌های خاص برای اجرای برنامه‌های کنترل نسل قرار گرفت؛ اما البته در پشت پرده دلایل دیگری وجود داشت و برنامه‌های اصلاح نژاد در سطح کلان، ناظر به حل دو مسئله شکل گرفت:

با همرسانی این دو دلیل در دهه 1970 برنامه‌های تحدید نسل در غرب شتاب فزاینده‌ای گرفت، و تا حدی پیش رفت که هر ناظری را متحیر می‌کند؛ در آینده به این برنامه‌ها خواهیم پرداخت. در این بخش مبنا، ماهیت و روشهای اقدام غرب را تا مقطع جنگ دوم جهانی خواهید شناخت.

پیشینه راهبرد اصلاح نژاد و کاهش جمعیت

پیشینه برنامه‌های جهانی تحدید‌نسل و همچنین برنامه اصلاحات ژنتیکی بشر، به سالهای نیمه قرن نوزدهم میلادی باز‌ می‌گردد. این زمان مقارن با آغاز تحول نگاه انسان‌شناسانه و عمیق غرب با اتکا بر نظریات «چالز داروین»1 است، که به‌شدت سیاست، اقتصاد و علوم اجتماعی غرب را دست‌خوش تحول کرد.2 لزوم تغییر در شرایط ژنتیکی نوع بشر نیز اولین بار توسط پسرعموی ناتنی داروین3 مطرح شد. وی که «فرانسیس گالتون»4 نام دارد برای اولین بار در آکادمی علوم انسانی بریتانیا، ویژگی‌هایی مانند «هوش برتر» را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و نتیجه گرفت که این ویژگیها موروثی هستند؛ و به این ترتیب اینگونه بیان کرد که صفات مطلوب می‌تواند از روشهای وراثتی منتقل شود. این تئوری تا اینجا مشکلی ایجاد نمی‌کرد، اما گالتون در سال 1869، یک برنامه پرورش گزینشی برای انسانها را در کتاب خود با نام «نابغه ارثی»5 مطرح کرد. او نوشت:

«امکان خلق یک "نژاد یا ملت بسیار با استعداد" از طریق ازدواجهای پیاپیِ کنترل شده طی چند نسل، کاملاً محتمل است.»6

فرانسیس گالتون

جنبشهای اجتماعی اصلاح نژاد

گالتون پایه‌های نظری و فنی جنبش فراگیری را مستحکم کرد که به کشورهای متعددی گسترش یافت. «جنبش به‌نژادی»7 بریتانیا به رهبری خود گالتون پی گرفته شد،‌ که اصلاح نژاد به روش انتخاب ویژگیهای مثبت و تکثیر نژاد برتر را تبلیغ می‌کرد. در مقابلِ بخش انگلیسی، در اوایل سده بیستم «جنبش به‌نژادی» در ایالات متحده به رهبری «چارلز داونپورت»8، زیست‌شناس برجسته آمریکایی، فعالیت می‌کرد. بخش آمریکایی جنبش، بر حذف صفات رذیله و منفی و افرادی که حائز این صفات هستند، تمرکز داشت و قانونهای مختلف عقیم‌سازی9 را با این هدف در ایالات متحده به تصویب رساند.

این جنبش طی دهه‌های اول تا سوم قرن بیستم، بسیار محبوب بود و تأثیرات عمیق سیاسی و اجتماعی برجای گذاشت. نمونه بارز این تأثیرات، فعالیتهای اجتماعی و سیاسی در قالب سازمانهای مردمی بود. برای مثال می‌توان به فعالیتهای افرادی مانند «مارگارت سَنگر»10 اشاره کرد. سنگر در سال 1914 ضمن پیگیری فعالیتهای اجتماعی در زمینه جلوگیری از بارداری، ماهنامه‌ای با نام «د وومن ربل»11(یا زن شورشی) منتشر می‌کرد که پیشگیری از بارداری را با شعار «بدون خدایان، بدون ارباب‌ها»12 ترویج می‌کرد.

غرض اینکه جنبشهای فرهنگی و اجتماعی گسترده‌ای بر اساس نظریات گالتون فعال شد.

سطح بالای سیاسی برنامه اصلاح نژاد

این خیزش اجتماعی در سطح جنبشهای مدنی باقی نماند و تا آنجا پیش رفت که اهداف آن در بالاترین سطوح سیاسی و دانشی آمریکا پیگیری شد. برای نمونه «تئودور روزولت»13، 26اُمین رئیس‌جمهور آمریکا در تاریخ 3 ژانویه 1913 میلادی در نامه‌تندی خطاب به «چارلز داوپونت» - مسئول شاخه آمریکایی جنبش به‌نژادی - بر لزوم «بقای ژنتیکی آدمهای خوب» تصریح می‌کند؛14 خلاصه نامه او از این قرار است:

«اگر یک کشاورز به بهترین دامهای خود اجازه زاد و ولد ندهد و بدترین آنها را تکثیر کند، باید به تیمارستان فرستاده شود. ما هنوز این درک را نداریم که این رفتار (فرستادن به تیمارستان) در برابر ملیتی که اجازه پرورش بدترین افراد را می‌دهد عقلایی است. یک روز متوجه می‌شویم که وظیفه غیراجتنابی داریم که «انسانهای خوب و از نوع مناسب» خون‌شان را بعد از خودشان در جهان باقی بگذارند، و نباید اجازه تداوم نسل انسانهایی را بدهیم که از نوع «نامناسب» هستند. مسئله بزرگ تمدن ما این است که امکان افزایش افراد با ارزش را در مقابل عناصر کم‌ارزش یا مضر، تأمین کند.»15

تئودور روزولت

سطح سرمایه‌گذاری علمی بر موضوع

در فصلهای بعدی خواهیم دید که ابرکمپانیهای تجاری، نبض این حرکت را در دست داشتند. این کمپانیها با تکیه بر نهادهای پیشتاز دانشی آمریکا، آزمایشهای گسترده‌ای بر ژنتیک انسانی انجام دادند. برای مثال می‌توان به برخی اقدامات فناورانه «بنیاد موقوفه کارنگی»16 با پشتیبانی مالی «بنیاد خیریه راکفلر»17 در زمینه ژنتیک گیاهی و انسانی اشاره کرد.18

افول ایده «اصلاح نژاد» و پایه‌گذاری طرحی نو

ایده برنامه «اصلاح نژاد» دیری نپایید. در دهه 1940 میلادی پس از اینکه هیتلر بصورت افراطی بر تفکرات ناسیونالیستی و نژادی پای فشرد، این تفکر محبوبیتش را در سراسر جهان از دست داد و ابرکمپانیهای بین‌المللی را برای ادامه این برنامه با چالش جدی مواجه کرد. گذشته از اینکه رفتارهای نژادپرستانه هیتلر موجب شد ایده «اصلاح نژاد» محبوبیتش را از دست بدهد، ابرکمپانیهای آمریکایی دریافتند که جنگ نیز – به‌عنوان بخشی از برنامه – نمی‌تواند تأثیرات جدی در ترکیب جمعیتی جهان داشته باشد و اهداف آخرالزمانی آنان را تأمین کند؛19 بنابراین گرچه جنگ کماکان به‌عنوان یکی از راهکارها، باقی ماند و ادامه یافت، اما برای ادامه برنامه راهکارهای دیگری مورد نیاز بود.

در بخش بعد به بررسی برنامه‌های عملیاتی طراحی شده پس از جنگ دوم جهانی خواهیم پرداخت. این بخش در روز چهارشنبه 27 تیرماه 97 منتشر خواهد شد.

 

+ صفحه پرونده «جنگ جهانی غذا» {اینـــــــــــــــــــجا} در دسترس است.

نظر شما