شناسهٔ خبر: 26755252 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه رسالت | لینک خبر

آيا ترامپيسم يک ايدئولوژي است ؟

صاحب‌خبر - جان گلد برگ مترجم: علي عالمي طي دو سال گذشته، من تا جايي که مي توانستم فرياد زده ام و گفته ام که ترامپيسم (ترامپ گرايي)، بيش از آنکه يک جنبش سياسي يا ايدئولوژيک باشد، يک پديده روانشناختي است. اين موضوع زماني ميان چپ گرايان و راست گرايان، موضوع جنجالي براي بحث و گفت وگو بود. "استفن بنن"، استراتژيست ارشد و مشاور سابق دونالد ترامپ در کاخ سفيد که در آگوست 2017 توسط وي از پست خود برکنار شد، منابع قابل توجهي را به تبليغ براي کانديداهاي ترامپ گرا اختصاص داد که گفته مي شد همان ديدگاههاي ترامپ را دارا هستند و ازهمان لفاظي‌هاي رئيس جمهور بهره مي جويند، از جمله عقايد ضد گلوباليسم، ملي گرايي اقتصادي و توهين وفحاشي به سياستمداران سنتي. البته اکثر اين طرحها و برنامه‌ها بي نتيجه بود. تلاش براي ايجاد يا ترويج يک ايدئولوژي يکپارچه و هماهنگ بر مبناي افکار ترامپ نيز نتيجه بهتري در بر نداشت. حدود يکسال پيش، جوليوس کلين نشريه‌اي را به نام "American Affairs" راه اندازي کرد و در آن سعي کرد با نگارش مقالات متعدد، صبغه‌اي عقلاني به ترامپيسم ببخشد. همانطور که در آن زمان هم نوشتم، چالش اين نشريه در اين بود که يا مي بايست خود را با ترامپ هماهنگ مي‌کرد و از رفتار ناهماهنگ وي دفاع مي کرد، و يا اينکه بايد رابطه خود را با ترامپ به هم مي زد تا از يکپارچگي نشريه دفاع کند. حدود 6 ماه بعد و پس از پاسخ جنجال‌برانگيز ترامپ به تظاهرات نئو نازيها در شارلوتويل، اين نشريه حمايت خود را از رئيس جمهور انکار کرد. از آن سو چپ گرايان فعال در ايالات متحده، سرمايه گذاري هاي هنگفتي نموده اند تا اين ايده را ترويج کنند که ترامپيسم در واقع يک گسست از انديشه محافظه کارانه محسوب نمي شود، بلکه در واقع شيوه اغراق گرايانه اي از آن است. مي توان گفت که چنين ادعايي قابل دفاع يا دستکم قابل درک است، در صورتي‌که اين نکته را قبول داشته باشيد که محافظه کاري مجموعه اي از عقايد پوچ خشونت نژادي و فرهنگي است. ولي اگر مسئله اين باشد، چنانکه "نوا روثمن" در مقاله خود مي نگارد، قاعدتا نبايد شاهد اين باشيم که بسياري از محافظه کاران مخالف با عقايد و افکار ترامپ باشند. روشنفکران و روزنامه‌نگاران ايدئولوژيک از هر دو حزب چپ و راست، تمايل طبيعي دارند، و البته به نفعشان هست که در تحليل مسائل، به منشا آن عقايد بنگرند. حال ترامپ چالشي غير قابل تحمل براي افرادي است که چنين رويکردي دارند، چرا که به اعتراف خود وي، ترامپ هيچ مجموعه ايده جدي و يکپارچه اي براي مبنا قرار دادن در تصميم گيري‌هايش ندارد. او در اين خصوص به غرايض خود اتکا مي کند. به نظر مي رسد که ترامپيسم مسري است ترامپ خود بارها گفته است که غريزه خودش را بسي بهتر از عقايد و نظريات مشاورانش مي داند. او بارها در سخنان خود گفته که سياستمداران و روساي جمهور پيشين، همگي افرادي ابله و ناتوان بوده اند. اين خود شيفتگي است، نه يک ايدئولوژي. حتي ايده‌هايي را هم که ترامپ تا کنون به صورت هماهنگ و يکپارچه ارائه کرده، هيچ گونه مبناي عقلاني درستي نداشته‌اند. ترامپ مقررات را دوست ندارد، چرا که به عنوان يک بيزينسمن، مقررات سد راه وي مي شوند. او از تجارت هم خوشش نمي آيد، زيرا که درکي کوته‌فکرانه و بچگانه از مفهوم "برد" دارد. "خارجي‌ها دارند ما را غارت مي کنند. کشورهاي ديگر هم به ما مي خندند." اين‌ها موضع رئيس جمهور فعلي آمريکا است. او اصولا به گفتمان ها و بحثهايي که عنوان مي‌کنند حمايت گرايي اقتصادي مي تواند کارگر باشد اهميتي نمي‌دهد، چه برسد به اينکه راجع به آن فکر کند. همين چندي پيش، او فرمان جديد خودش را در خصوص تحميل عوارض بر فولاد و آلومينيوم صادر شده از اروپا، به طور کاملا ناگهاني و در واکنش به اخبار رسانه ها در مورد دخالت روسيه در جريان انتخابات رياست جمهوري صادر کرد. اين فرمان حتي براي کابينه ترامپ هم غير منتظره بود و نمي دانستند بايد دقيقا چه واکنشي نشان دهند. بايد چنين ابراز کرد که اخباري که از کاخ سفيد به گوش مي رسد، بسيار بيشتر قابل درک خواهد بود اگر قبول کنيم که سياست ترامپيسم، در واقع زير شاخه اي شخصيت خود ترامپ مي باشد. حمله کلامي رئيس جمهور آمريکا به دادستان کل خود را نمي توان به هيچ وجه، و با استناد به هيچ سياست، قانون يا ايدئولوژي توجيه کرد، مگر با اين طرز تفکر مختص خود ترامپ که وفاداري به ترامپ، بايد بر همه چيز پيشي بگيرد. همچنين چرنديات احمقانه وي در خصوص اينکه پروسه قانوني را براي انجام کارها کنار بگذاريم و دست به اسلحه ببريم، به لحاظ سياسي بسيار عجيب بود اما با شخصيت او کاملا مطابقت داشت، شخصيتي که قدرت کنترل هيجانات خود را ندارد و بسيار مشتاق آنست تا به هواداران خود، آنچه را که دوست دارند بشنوند بگويد. و البته، تصميم او مبني بر ترفيع درجه و حمايت از دامادش، جارد کوشنر، کاملا دليل روانشناختي دارد. اينکه ترامپ به دامادش ماموريت داده که مسئله فلسطين-اسرائيل را يکسره سازد، گو اينکه بسيار غير عقلاني است، اما کاملا با شيوه مديريت ترامپ هماهنگ است. در چنين شرايطي، طرفداران ترامپ تحت تاثير او قرار دارند و و همانطور عاري از منطق مي باشند و به دنبال راههايي هستند تا رفتار رئيس جمهور خود را توجيه کنند. چنين به نظر مي رسد که ترامپيسم مسري است. اگر اين تفکر مسري و فرا گير شود، آنگاه مي توان آن را يک جنبش خواند. اما حتي در آن صورت هم روانشناسي، بهترين راه براي درک آن خواهد بود. منبع: لس آنجلس تايمز

نظر شما