به الان نگاه نکنید که افراد صبح که چشم از خواب باز می کنند، سراغ گوشی تلفن همراه خود را می گیرند یا پیچ تلویزیون را باز می کنند؛ روزی روزگاری این رادیو بود که به عنوان رسانه فراگیر با روزمرگی مردم ارتباط داشت و چه بسا یکی از همنشین های همیشگی سفره صبحانه. اگرچه هنوز هم در بسیاری از خانه ها یا در میان نسل های قدیمی تر، صدای رادیو آغازگر یک روز تازه است.
قبل ترها حتی ورزش صبحگاهی هم با صدای ضرب زورخانه ای شیرخدا در رادیو انجام می شد. با این حال هنوز هم هیچ رسانه ای از حیث ساختار و ماهیت رسانه ای و ظرفیت و ظرافت کارکردی به اندازه رادیو، قابلیت همراه شدن با زندگی روزمره را ندارد. رادیو به واسطه ماهیت شنیداری خود، قابلیت تفکیک زمان و مکانی از مخاطب را داشته و شنونده می تواند در عین انجام امور روزمره، از این رسانه بهره ببرد.
از سوی دیگر، هیچ رسانه ای به اندازه رادیو، قابلیت عمومیشدن در فضای جامعه را ندارد. به این معنی که می توان در حوزه عمومی از آن به شکل جمعی بهره برد. مثلاً در تاکسی یا اتوبوس با روشن بودن رادیو، تعداد زیادی از مسافران می توانند در عین حال شنونده رادیو هم باشند.
این در حالی است که شبکه های اجتماعی و رسانه های موبایلی، علیرغم گستردگی شان، حتی در فضای عمومی، باز هم یک رسانه فردی هستند که به شکل جمعی استفاده می شوند،در حالی که رادیو می تواند همچنان نقش خود را به مثابه وسایل ارتباط جمعی حفظ کند. نسبت بین رادیو و زندگی روزمره از این حیث قابل طرح و تأمل است که غالباً رسانه های دیگر مربوط به اوقات فراغت هستند، اما رادیو علاوه بر این، در حین کار و فعالیت اجتماعی یا خانگی هم قابل استفاده است.لذا بیشتر سهم یا حضور را در تجربه های زیسته روزمره افراد دارد.
این که بگویم اکنون مردم نسبت به گذشته، کمتر از رادیو استفاده می کنند، نمی تواند دلیلی بر نفی این کارکرد باشد. چون این ویژگی، فارغ از نوع و میزان استفاده از رادیو، در نزد مخاطبان به عنوان یک مؤلفه و ویژگی ذاتی برای رادیو قابل تصور است. این که رادیو بیش از هر رسانه دیگری، از ظرفیت و امکان مناسبی برای درهم تنیده شدن با زندگی روزمره برخوردار است؛حتی از طریق گوشی های تلفن همراه.
امکان دریافت برنامه های رادیویی از طریق گوشی های همراه این فرصت را فراهم کرده تا هر فردی در هر جایی که حضور دارد از رادیو استفاده کند و در واقع تلفن همراه در ذات خود واجد رادیو همراه هم است. بارها شده که در اتوبوس یا مترو شاهد استفاده از رادیو موبایل بین شهروندان بوده ام که کل مسیر را تا رسیدن به مقصد از رادیو استفاده می کردند. حتی آنهایی که به برنامه های خبری و تحلیلی رادیو علاقه ای ندارند و به اصطلاح به جای آگاهی سراغ سرگرمی هستند نیز میتوانند از رادیو بهره ببرند.مثلاً کسی که به موسیقی علاقه دارد، می تواند با شنیدن رادیو آوا یا پیام به علائق خود پاسخ بدهد.
نسبت بین رادیو و زندگی روزمره، صرفاً همین نکاتی نیست که به آن اشاره کردیم. آنچه که گفتیم، بیشتر مربوط به استفاده از رادیو به عنوان یک رسانه در دل زندگی روزمره بود، اما این نسبت میتواند معکوس هم باشد. به این معنی که خود رادیو نیز از زندگی روزمره و مسائل آن برای تولید پیام بهره میبرد.
بسیاری از برنامههای رادیویی، به ویژه
برنامههای اجتماعی و سرگرمیآن، با محوریت زندگی روزمره ساخته میشود و موضوع و محتوای خود را از این حوزه میگیرد. به عبارت دیگر، رادیو،هم در زندگی روزمره مردم حضور پررنگی دارد و هم بازتاب دهنده آن در خود است. واقعیت این است که در علوم اجتماعی معاصر، خاصه در حوزه مطالعات فرهنگی و رسانه، زندگی روزمره و کنشمندیهای مرتبط با آن از جایگاه خاصی برخوردار شده و تحقیق و پژوهش درباره آن افزایش یافته است.
در دل زندگی روزمره،میتوان سوژهها و موضوعات جذابی برای تحقیق و پژوهش پیدا کرد و که همانها میتواند در تولید محتوای برنامههای رادیویی نیز مورد استفاده قراربگیرد. چنانچه مورد استفاده هم قرار میگیرد. خوشبختانه در رویکردهای تازه خود به سراغ بسیاری از همین تجربههای زیسته رفته و آنها را دستمایه ساخت برنامههای خود قرار داده است. به عنوان مثال، موضوع رفتار اجتماعی در فضای عمومی، رفتار ایرانیان در مترو، مصرف گرایی و افزایش آن در جامعه، کودکان کار و خیابانی، خشونتهای اجتماعی و کلامی، مسائل رفتاری مرتبط با ترافیک و رفتار شهروندی و امثالهم از جمله موضوعاتی هستند که یا به صورت تخصصی و کارشناسی مورد بررسی قرار گرفته اند یا به شکل عمومیتر به آن پرداخته شده و نظر و دیدگاه مردم در مقام شنونده درباره آنها پخش شده است یا به شکل یک گفتگوی عمومیدر معرض یک بحث همگانی در رادیو قرار گرفته است. ضمن اینکه بستههای رادیویی،شامل متن گفتارها، جملههای کوتاه و تمهیدات صوتی و موسیقیایی برای بیان و انتقال مفاهیم مرتبط با تجربههای روزمره به ویژه در غالب آموزش مهارتهای شهروندی یا مهارتهای زندگی در انواع برنامههای رادیویی مورد استفاده قرار گرفته است.
رادیو تلاش میکند تا رویکرد جزئی نگرانهتری
به مسائل روزمره مردم داشته و از کلی گویی یا شعارگرایی پرهیز کند. این به این معناست که نسبت عمیق و پویا تری بین رادیو به عنوان یک رسانه و مسائل زندگی روزمره برقرار شده که از دل آن هم میتوان به تولید برنامههای متنوع و مفیدتری از حیث آموزشی و فرهنگ سازی دست یافت و هم با تقویت سویه آموزشی رادیو، کاربرد و کاربری آن در قلمرو وسیع تری از سوژهها و بالطبع طیف وسیع تری از مخاطبان،گسترش داد.
سویه دیگری از نسبت رادیو و زندگی روزمره را میتوان در تولد رادیوهای مناسبتی دانست. مثلاً در ایام محرم شاهد تولد رادیو محرم یا رادیو اربعین بودیم یا مثلاً در نمایشگاه مطبوعات شاهد فعالت رادیو نمایشگاه بودیم که به شکل تخصصی به پوشش خبری و تحلیلی این اتفاق میپرداخت و نمونههای دیگری که نشان میدهد هیچ رسانهای به اندازه رادیو به شکل مستقیم و به روز با زندگی ارتباط ندارد و این ظرفیتی است که میتوان از آن بهره بیشتری برد و رادیو را بیشتر به درون زندگی مردم و تجربههای زیسته آنها وارد کرد.
رادیو رسانه ای تک بعدی و تخیل زا است. تأثیر این رسانه بر مخاطب بیشتر از تأثیر مخاطب بر آن است. اساساً رسانهها با تأثیر در ساختار ذهنی افراد باعث ایجاد تغییر در دنیای آنها میشوند. گوش دادن به رادیو فعالیتی است که ریشه در کارها و برنامههای روزمره دارد. بنابراین اگر بخواهیم عوامل مؤثر را در تشکیل و معانی جدید جامعه مدرن را درک کنیم، نمیتوانیم آنها را از زمینه ای که در آن ظهور و توسعه یافته اند، یعنی زندگی روزمره، جدا کنیم. رهایی از تنهایی، شکستن سکوت، ارتباط با محیط پیرامون،علاقه مندی به یاد گیری، وابستگی اعتقادی و…از جمله کارکردهای رادیو در ارتباط با تجربههای زیسته انسان هستند که میتواند این تجربهها را به تجربههای آگاهانه و لذت بخش تر بدل کنند.
code
نظر شما