نابسامانیهای اقتصادی
وجود نابسامانی اقتصادی، نظیر تورم، بیکاری، رشد نامتوازن، توسعهنیافتگی، وابستگی اقتصادی، مصرفگرایی و اقتصاد وارداتی، فرد و گروهها را در جامعهی دینی به تشکیک در ادعاهای دینی رهنمون میشود؛ زیرا دین مدعی جامعیت و کمال و جهانشمولی است و بسیاری از گزارههای دینی از چنین مدعایی حکایت میکنند. مثلاً در سوره نحل میخوانیم: «و یَوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً عَلَیْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِکَ شَهِیداً عَلى هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِینَ»[1] و نیز قوانین جامعهی اسلامی به گزارههای اسلامی ارجاع داده میشوند. این در حالی است که افراد جامعه وقتی با ناکامیها و نابسامانیهای اقتصادی روبرو شوند عمدتاً به دلیل عدم توانایی در درک، تشخیص و تفکیک بین دین و دینداران در مورد دین و گزارههای آن تشکیک میکنند و این خود سرآغازی بر انحراف از هویت دینی میتواند، باشد.
اختلافات قومی و نژادی
اسلام از همان روزهای اول که پیامبر رحمت دعوت به اسلام نمود، تمایز بر اساس رنگ، نژاد و ... را از میان برداشت و اعلام کرد: «ای مردم ما همهی شما را نخست از مرد و زنی آفریدیم و آنگاه شعب بسیار و فرق مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید، بزرگوارترین شما نزد خدا باتقواترین مردماند»[2].
و بر همین اساس بود که تمدنی پیشرو و قدرتمند و جهانی برپا ساخت؛ اما افول این تمدن از زمانی آغازیدن گرفت که مسلمین از بنیانهای اصلی اسلام فاصله گرفتند و مسلماً یکی از این اصول نفیِ نژادپرستی و قوم مداری و برابری و برادری بود که البته با حضور استعمار و سپس خروج استعمار بیش از پیش قوت گرفت.
نژادگرایی و قوم مداری به تعصباتی منجر میگردد که فرد و گروهها را وامیدارد تن به حقیقت ندهند و نیز در جهت هویتیابی خویش به منابعی غیر از دین رجوع کنند همچون افتخارت قومی گذشته، اسطورهها و افسانهها.
دگرگونی ِکارکردهای خانواده
«ازآنجاکه خانواده واحد بنیادی جامعهی اسلامی است، همه قوانین و مقررات و برنامهریزیهای مرتبط باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایهی حقوق و اخلاق اسلامی باشد».[3]
اما با دگرگونیهایی که عمدتاً از زندگی شهرنشینی و حضور روزافزون فنّاوریهای جدید ریشه میگیرد، شاهد دگرگونیهایی در وظایف و کارکردهای خانواده هستیم.
یکی از این تغییرات کارکردی این است که؛ «امروزه درخواستهای شغلی آنچنان هستند که خانواده هرگز قادر به ارائه آموزش شغلی به فرزندان نمیباشد، بنابراین آموزش شغلی نیز به مؤسسات خاص دولتی با کارکنان آموزشدیده واگذار شده است، از طرف دیگر کوچک شدن و از لحاظ اقتصادی بیقدرت شدن خانواده مانعی در ارائه کارکردهای تأمین و محافظت اعضای سالخورده و بیمار است که آن هم امروزه به سازمانهای متخصص واگذار شده است، گذران اوقات فراغت چه برای جوانان و چه سایر اعضای خانواده نیز امروزه شکلی خاص به خود گرفته و در انجمنها، گروهها و کلوپهای مختلف سازمان مییابد»[4]. همین امر باعث بیاثر شدن یا کم اثر شدن نقش خانواده در تعیین و ساخت هویت فرد دارد.
توقف و پسرفت در علم
چندین قرن است جهان اسلامی از تمدن درخشان خود فاصله گرفته و در قیاس با جهان غربی به رکود علمی دچار شده و فقط یافتههای مراکز و شخصیتهای علمی غرب را آن هم با چندین دهه تأخیر بهطور ناقصی مرور میکند و در جهان اسلامی معمولاً ابتکار و خلاقیت علمی قرنهاست رخت بربسته است.
از سوی دیگر علوم متداول در جوامع اسلامی به دلیل آنکه مشحون از ایدئولوژیهای مادی گرایانه و جهانبینیهای غیردینی هستند در تضاد و تقابل بافرهنگ و هویت دینی قرار میگیرند.
همین امور نیروی محرک بالقوه قدرتمندی در تشکیک نسبت به دین، گزارههای دینی و متعاقب آن افول هویت دینی و در غلتیدن به هویتهای غیردینی به شمار میروند. پس از آگاهی نسبت به چنین مشکلاتی است که صاحبنظران اسلامی از اسلامی نمودن معرفت سخن گفتهاند. یکی از همین اندیشمندان، در توضیح ظهور طرح علم دینی میگوید: «متخصصان علوم انسانی و اجتماعی و اسلامی با درک تیرگی اوضاع و پسماندگی تمدنی که امت اسلامی اکنون از آن رنج میبرد و گذشته از ناتوانی و فقدان تعادل و زوال هویت، بحرانهای اقتصادی سختی را شاهد است، به این نتیجه رسیدهاند که این وضع تیره و تار بیش از هر چیز ریشه در بحران فکری دارد و بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در ضمن این بحران میگنجد.»[5].
نتایج ناشی از فنآوری
حضور تکنولوژی در زندگی انسان بسیار بحثانگیز بوده است، حتی فنّاوریهای جدید در زادگاه و خاستگاه اولیهی خویش (غرب) به یکی از پرسمانهای اصلی در مجموعه مباحث مدرنیته تبدیل شده و موجب نظریههایی در خصوص فنّاوری گردیده است. شاید بتوان مهمترین مسئلهی جوامع دینی در ارتباط با فنّاوریهای جدید را اخلاق زدایی و عرفی سازی افراد، جامعه و دین دانست.
نیل پستمن بر این باور است که؛ «فرایند فنّاوری در چهارچوب نظام تکنوپولی موجب بیاعتباری ارزشها و مبتذل شدن مقدسات میشود. در این فرایند سمبلهایی که اعتبار ارزشی آنها ریشه در عقاید و آیینهای سنتی دارد، باید هرچه سریعتر از اعتبار ساقط و از اثرگذاری آنها کاسته شود و درنهایت بیاعتبار و بیاثر شوند و این بدان معناست که باید لباس قداست از تن سمبل ها به درآید»[6].
تغییراتی که بر مبانی و معیارهای عقیدتی ایجاد میشود ازجملهی این تغییرات پیشبینی نشده است. پستمن به نقل از هارولد اپنیس مینویسد: «فنّاوریهای جدید اصلاً ساختار علایق و اندیشه های ما را عوض میکنند. به رمزها و معنای آنها و حتی وسایل تعقل و اندیشه، معانی دیگر و کاربرد دیگری میبخشند، جامعه و اجتماع معانی دیگری پیدا میکنند. فضای رشد اندیشه و زمینه های آن تحول مییابد»[7].
با تغییر ذائقه ها و سلایق، تمایلات و گرایشات هم تغییر میکنند و پس از اینها نوبت به هنجارها و در فرجام؛ ارزش ها هم تغییر میکنند، وقتی ارزش های یک فرد یا جامعه تغییر کند هویت بهکلی تغییر کرده است زیرا ارزشها همان مفاهیم اساسی هستند که انسانها مدام خود و دیگران را بر اساس آنها می سنجند.
پی نوشت:
[1] نحل، آیه 89.
[2] حجرات، آیه 13.
[3] علیاکبر کمالی، مفهوم جامعهپذیری، ص 74.
[4] شهلا اعزازی، جامعهشناسی خانواده: با تأکید بر نقش، ساختار و کارکرد خانواده در دوران معاصر، ص 74.
[5] مجید مرادی، اسلامی سازی معرفت، ص 13.
[6] نیل پستمن، تکنوپولی، تسلیم فرهنگ به تکنولوژی، ترجمه صادق طباطبایی، ص 37-39.
[7] همان ص 37.
فهرست منابع
قرآن کریم.
اعزازی، شهلا، جامعهشناسی خانواده: با تأکید بر نقش، ساختار و کارکرد خانواده در دوران معاصر، تهران، روشنگران و مطالعات زنان، 1387.
پستمن، نیل. تکنوپولی، تسلیم فرهنگ به تکنولوژی، ترجمه صادق طباطبایی، تهران، سروش،1372.
کمالی، علیاکبر، مفهوم جامعهپذیری، تهران، سازمان تبلیغات،1374.
مرادی، مجید، اسلامی سازی معرفت، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1385.
رضا اکبری- پژوهشگر گفتگوی ادیان
پژوهشکده بین المللی امام رضا علیه السلام- مشهد مقدس
انتهای متن/
∎
نظر شما