شناسهٔ خبر: 26735233 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

سی. جی. هاپکینز

در انتظار آخرالزمان ساخته دست پوتین و ترامپ!

شما را را نمی دانم، ولی من کم کم دارم از انتظار برای وقوع کابوس هیتلرواری که رسانه های شرکتی در سال 2016 وعده اش را به ما می دادند، خسته می شوم.

صاحب‌خبر -

گروه غرب از نگاه غرب خبرگزاری فارس: شما را را نمی دانم، ولی من دیگر کم کم دارم از انتظار برای وقوع کابوس هیتلرواری که رسانه های شرکتی در سال 2016 وعده اش را به ما می دادند، خسته می شوم. رک و پوست کنده بگویم کم کم دارم ظنین می شوم که مبادا تمام آن پیشگویی های آخرالزمانی رسانه ها فقط بخشی از یک لوندی استادانه برای جلب توجه ما بوده. منظورم این است که ما اکنون اینجا قرار داریم، یک سال و نیم از دوران حکمرانی «رایش هیتلری» گذشته و خب، باید پرسید پس کجایند آن اردوگاه های کار متمرکز، واحد های اس اس با آرم های جمجمه نشانشان، رژه ها و راه پیمایی های به سبک استالینی؟ ترامپ حتی حزب دمکرات را نیز ممنوع نکرده یا کانادا را ضمیمه خاک آمریکا نکرده یا به مکزیک حمله نکرده یا هیچ کس را مجبور به بستن بازوبندهایی با رنگ های کدبندی شده نکرده است. اگر برای شروع فعالیت های هیتلری کردن او اندک اندک دارد بیش از حد دیر می شود، رسانه های شرکتی کم کم باید توضیحی جدی در این باره بدهند.
گمانم دارم زیادی تند می روم. ولی در سال 2016  گاردین یک «عصر تاریکی» و «پایان نظم متمدنانه» آنچنان که می شناسیم را به ما وعده داد. یکی از صاحب نظران هیستری زده تر چنین عنوان کرد که «جهانی سازی می میرد، برتری باوران سفیدپوست پیروز شده اند». مایکل کینزلی در واشنگتن پست به ما اطمینان خاطر داد که «دونالد ترامپ به معنای واقعی یک فاشیست است.» چارلز بلو از نیویورک تایمز هشدار داد که انتخاب ترامپ «آغاز پایان» و نزول جمهوری به «اورول گرایی نژادی» خواهد بود؛ حالا هر منظوری که از این حرف داشت. توماس فریدمن انتخاب ترامپ را «یک یازدهم سپتامبر اخلاقی» نامید. پل کراگمن چیزی نه کمتر از «رکود جهانی که هیچ پایانی برایش در چشم انداز نیست» را پیش بینی کرد. جاناتان شیت بعد از آنکه به شکلی تاریخی قسم خورد به همراه خانواده وحشت زده اش از کشور فرار نخواهد کرد، بلکه خواهد ایستاد و برای پایانی تلخ خواهد جنگید و به ما تضمین داد که این «هیولا» یعنی ترامپ، «بنیان های جمهوری را به لرزه در خواهد آورد.»
شاید لرزه نگار من خوب کار نمی کند، ولی من  لرزش چندانی را در ارکان و بنیان ها ردگیری نکرده ام.
بله، ترامپ شخصا برایم مرد انزجار آوری است. من از این مرد خوشم نمی آید. هیچ وقت خوشم نمی آمده. من در تمام سال های دهه 90 تا اوایل سال های 2000 قبل از آنکه او یک شومن تلویزیونی شود، زمانی که هنوز فقط یک سلطان املاک و مستغلات معلوم الحال بود، با روابطی ادعایی با جنایات سازمان یافته که گه گاه در رستل مانیا ظاهر می شد و در اصل تازه راهی این شهر شده بود تا از خود یک الاغ خودشیفته بسازد و نام طلااندود شده اش را روی همه چیز حک کند، به مدت  15 سال در نیویورک ساکن بودم. بنابراین هیچ توهمی درباره شخصیت او ندارم...این مرد یک فروشنده قهار و ماری خوش خط و خال  است با یک قطب نمای اخلاقی درست مثل یک پاانداز تیجوآنایی. تمام حرف من این است که به ما وعده یک هیتلر یا کمِ کم  یک موسیلینی داده شده بود و اکنون به نظر می رسد  تا حالا که فقط یک دونالد ترامپ پیر خودشیفته معمولی نصیب همه ما شده است.
البته ممکن است او چهره پنهان کرده باشد تا به موقع دست به کارهایی هیتلروار بزند، به عنوان بخشی از طرح استادانه و شیطانی که ولادیمیر پوتین شخصا برای شستشوی مغزی نظام مند آمریکاییان (از طریق بدیع ترین آگهی های کنترل ذهن فیس بوکی ) تددوین کرده تا آنها را به پذیرش ناسیونال سوسیالیسم تمام عیار و رژه در خیابان ها با آداب و تشریفات کامل نازی ها و پلاکادرهایی که (به زبان آلمانی) رویشان نوشته شده «آمریکا فراتر از همه» وادارد...در لحظه ای که ترامپ نقاب از چهره برمی گیرد و چهره هیتلری حقیقی اش را برملا می کند، استیو بنن به ناگهان سوار بر یک تانک آبرامز ام1 در مقام فرماندهی یک واحد پیاده نظام شورشی از راه می رسد که با خود پرچم های غول آسای کنفدراتیو را حمل می کنند در حالی که با هیبتی خوفناک و پر سر و صدا در خیابانی در پنسیلوانیا رو به پایین حرکت می کنند، و هولوکاست ساخته دست پوتین و نازی ها آغاز خواهد شد.
یا شاید خیلی جدی، دیوید لئوناردت صاحب نظر سیاسی برنده جایزه پولیتزر از چیزی سخن می گوید. او در مطلب مهمی در نیویورک تایمز متعجب می ماند که آیا «طرح سری» پوتین برای ترامپ، نابود کردن ائتلاف آتلانتیک از طریق ورود دیرهنگام به نشست گروه 7 و جنگ و دعوا بر سر مسائل سطحی است؛ لازم به گفتن نیست که با توهین به نخست وزیر کانادا کار خیلی خیلی تکان دهنده تر هم می شود.

بسیار خوب، می دانم که احتمالا فکر می کنید این سخنان به شکل نومیدانه ای اراجیف پارانویدی یک فرضیه پرداز توطئه خل و چل در یوتیوپ است، ولی ما داریم از نیویورک تایمز حرف می زنیم، از یک «کله گنده معتبر» درست و حسابی که یک کتاب الکترونیکی کامل 15 هزار کلمه ای را نوشته و استفن کولبرت با او گفتگو کرده، بعلاوه چندین وچند تکمیلیه متمایز دیگر.
رسانه های شرکتی با بررسی موضوع در بستر دیگر فرضیه های آشکارا مشنگ وار، در حال حاضر تلاش دارند به کله ما فرو کنند که تئوری لئوناردت به نظر معقولانه می آید. گاردین یک روزنامه بسیار جدی دیگر علاوه بر پوشش دادن پیش هشدارهای شماره «فرقه مرگ نازی کوربین» خود، با جدیت «ارتباط پوتین- بنکز- برگزیت را که به زودی معروف خواهد شد دنبال می کند. بر اساس مدارکی که «آبزرور» نشریه خواهر گاردین مشاهده کرده، گفته می شود آرون بنکز  که یکی از «تامین کننده گان کمک های مالی کارزار برگزیت بوده» انطور که ادعا کرده نه فقط یک بار، بلکه سه بار با سفیر روسیه صبحانه خورده است! همچنین ادعا می شود که او معامله ای شیرین را در عوض دریافت شماره تلفن کسی در تیم دوره انتقالی ترامپ پیشنهاد کرده که به دلایلی به دست آوردن آن به هیچ شکل دیگری ممکن نبوده است. یا هرچیز دیگر. اصلا اهمیتی ندارد که چه اتفاقی افتاده. نکته این است که پوتین برگزیت را هماهنگ کرده و ظاهرا این کار را به عنوان بخشی از نقشه سرّی اش برای بی ثبات کردن ائتلاف آتلانتیک و بعد باج خواهی از ترامپ برای حضور در مبارزات انتخابات ریاست جهوری با  این دستاویز که با وجود شواهد خلاف، دمکرات ها به یک جاسوس پیشین انگلیسی پول پرداخت کرده اند، انجام داده است!
پل کروگمن از نیویورک تایمز با این نظر هم عقیده است. او در تازه ترین مطلب به شدت جدی خود در قالب ابراز نظری کاملا  قابل احترام، یک بار دیگر ترامپ را «یک وطن فروش» نامید (او علاقه خاصی به این کلمه پیدا کرده که بر خوانندگان نیویورک تایمز نیز به خوبی تاثیر می گذارد) و تکرار می کند که ترامپ «یک عامل خارجی دوفاکتو» است که «فاتحه آمریکایی که می شناسیم خواهد خواند.» غم انگیز آنکه به گفته کروگمن، اف بی آی، سی آی ای و دیگر «نگهبانان دمکراسی غربی» برای مقابله با این خائن وطن فروش و ارباب عروسک گردان شیطانی اش پوتین، به کلی فاقد قدرت هستند، چرا که معلوم شده کل حزب جمهوریخواه «به شکل نومیدانه و علاج ناپذیری فاسد است.»

 بله، به نظر می رسد که تنها شانسی که ما برای نجات دنیا از ترامپزیلا و هولوکاست عنقریب ساخته  دست پوتین و نازی ها داریم، انتخاب انبوهی از دمکرات ها برای سمت های اجرایی و در نهایت رئیس جمهوری دمکرات و اوباما مانند است تا آنها بتوانند یک جنگ ترموهسته ای تمام عیار را علیه روسیه و کره شمالی به راه بیندازند... این کار درس خوبی به این پوتین- نازی ها می دهد تا به توافقات تجاری ما تن بدهند!
آهان این را هم بگویم که ما باید برگزیت را لغو کنیم و کلک تمام این جنبش های «پوپولیستی» که پوتین آنها را در سراسر اروپا برانگیخته بکنیم. برای مثال به گفته جرج سوروس میلیاردر، «اتحادیه» نفرت از مهاجران در ایتالیا احتمالا یک جبهه دیگر مورد حمایت پوتین و بخشی از طرح او برای «سلطه بر غرب» است. تنها می توان فرض کرد که  ای اف دی و اف پی او، راسمبلمنت ناسیونال و هر حزب دست راستی افراطی دیگری که  از خشم و ترس مردم در اروپا بهره برداری می کند، بخش هایی از توطئه بزرگ پوتین به حساب می آیند (البته جز نازی های اوکراینی که ائتلاف غربی آنها را به قدرت رساندند).
سوروس مثل بروس وین میلیاردر پیش از او که کوشید  منتظر ضربه متقابل غرب بماند، در حال گرفتن سکان مسائل به دست خودش است. او نه تنها به شکلی خستگی ناپذیر  برای جلوگیری از «نابودی جهان» توسط دونالد ترامپ تلاش می کند، بلکه اکنون در حال تامین مالی «بهترین برای بریتانیا» نیز هست؛ کارزاری برای شستشوی مغزی مردم بریتانیا که تنها به این دلیل واضح و آشکار به برگزیت رای دادند که پوتین- نازی ها آنها را شستشوی مغزی کرده بودند!

می توانم این سیاهه را حالا حالاها ادامه دهم. آیا تا حالا چیزی از توطئه پوتین -نازی ها درارتباط با انجمن ملی سلاح شنیده بودید؟  درباره  توطئه ای که در آن امانوئل مکرون به منظور حفاظت از فرانسوی ها در برابر «اخبار جعلی» و بذر تفرقه کاشتن های اعضای وابسته به پوتین- نازی ها، خواهان اختیارات لازم برای سانسور اینترنت شده است؟ یا آن مطلب را خوانده اید که در آن دیوید بروکز بدون ذره ای کنایه قابل درک، از قرار دادن روابط بین المللی «بر مبنای دوستی، ارزش های مشترک، وفاداری و عطوفت» ناله و زاری می کند...جدا او از کلمه «عطوفت» برای اشاره به ائتلاف غربی استفاده کرده، ائتلافی که بی رحم ترین و خونریزترین امپراتوری ها در تاریخ امپراتوری های بی رحم و خونریز محسوب می شود؟ بله، نزدیک بود فراموش کنم...ریچل مدو از ام اس ان بی سی دارد گزارش می کند که نشست ترامپ با کره شمالی نیز توسط پوتین هماهنگی شده است!
مطمئن نیستم که چقدر با چیزهای عجیب و غریب تر روبه رو خواهیم شد. این سطح  از پارانویای مشنگ وار، هیستری جمعی تولید شده توسط رسانه ها و همرنگی بدون فکر به شکل هیستریکی خنده دار است... این مسائل  خبر ازچیزی در وجود میلیون ها غربی می دهد که به شدت خوفناک است، مردمی که به نظر می رسد آمادگی باور تقریبا هر چیزی که مقامات به آنها می گویند را، فارغ از این که آن مطلب چقدر سبک مغزانه است دارند؛ واقعیتی که به شکل دیوانه کننده ای خوفناک است.
مشاهده این وضعیت یادآور نقل قول معروفی از ولتر است. او می نویسد: «کسانی که می توانند کاری کنند تا به یاوه های پوچی باور بیاورید، می توانند کاری کنند که شما مرتکب شقاوت نیز شوید.» یک شیوه آزار دهنده برای نگریستن به این مسئله نیز این است؛ کسانی که تمایل دارند به چیزهای پوچ باور بیاورند به این دلیل که بتوانند قوه تفکر انتقادی شان را خاموش کنند تا بتوانند با یک روایت رسمی حتی چنان واضح و آشکار مضحک و مسخره چون روایت پوتین- نازی ها هماهنگ شوند، مردمی هستند که پیشاپیش از استقلال و اختیارشان دست برداشته اند، مردمی که استقلالشان را با رفاه و راحتی گله وار تاخت زده اند. برای چنین مردمی نمی توان دلیل و منطق آورد، چرا که به واقع دیگر کسی  برای این کارباقی نمانده است. تنها چیزی که باقی می ماند جفنگیات بی فکرانه ای است که هر روز به مغزشان تزریق شده، تکرار از روی وظیفه چیزی که تضمین می کند آنها یک شخص «عادی» باقی می مانند (که هر چه را که اشخاص عادی دیگر اعتقاد دارند باور دارند) و نه یک جور آدم «رادیکال» یا «افراط گرا».
این مردم کسانی اند که مرا نگران می کنند...این مردمان «عادی» که با  آرامش تمام، انگار حرفی که دارند می زنند اصلا و ابدا حرف یاوه و مسخره ای نیست، دارند توضیح می دهند که ترامپ درست شبیه هیتلر است و اینکه پوتین چگونه تلاش دارد بر جهان سیطره یابد. اینجا نشسته ام، به سخنان این مردم گوش می دهم و لبخند می زنم، کسانی که بعضی هایشان دوستان و همکاران منند، کسانی که از صمیم قلب دوستشان دارم و آنها هم مرا از صمیم قلب دوست دارند. ولی آنها کسانی اند که در صورت بروز مجموعه ای از شرایط، به کلی کناری خواهند ایستاد و مرا که به سوی زندان یا چیزی بدتر از آن می روم، تماشا خواهند کرد و در اعتراض لب از لب نخواهند گشود.
نویسنده: سی. جی. هاپکینز(C. J. Hopkins) نمایشنامه نویس، داستان نویس و طنزپرداز آمریکایی  برنده جایزه ساکن برلین.
منبع: http://yon.ir/sQUjg

انتهای پیام. 

نظر شما