فضای رسانهای جهان طی روزهای اخیر با یک کلید واژه به نسبت تکراری همراه شده و آن تکرار اتهام زنی علیه جمهوری اسلامی ایران است. عادل الجبیر وزیر خارجه سعودی، ایران را به ساخت بمب هستهای متهم و ادعا دارد که جهان باید در برابر این رفتارهای ایران ایستادگی کند.
پومپئو وزیر خارجه آمریکا در حالی به غرب آسیا آمد که در دیدار با سران کشورهای عربی نظیر اماراتیها هدف از سفرش را اجماع منطقه علیه جمهوری اسلامی عنوان کرد. او ادعا کرد که اتحادی مهم با کشورهای عربی علیه ایران ایجاد شده و از اروپا نیز خواسته که با این سیاست آمریکایی همراهی کنند.
ترامپ رئیس جمهور آمریکا نیز درحالی در نشست ناتو و سپس انگلیس حضور یافت که او نیز محور ادعاهایش، اتهام زنی به ایران بوده و در چندین سخنرانی و گفت وگو ایران را به بحران سازی در منطقه متهم و بر شدت تحریمها علیه تهران تاکید کرد البته او جملهای جالب توجه نیز داشت و آن اینکه رفتار ایرانیها نسبت به آمریکا بهتر شده و در آینده تهران با او تماس خواهد گرفت و خواستار گفتگو میشود. ترامپ ادعا کرده در دیدار با پوتین درباره ایران نیز صحبت خواهد داشت.
سران رژیم صهیونیستی نیز پای ثابت اتهام زنی به ایران هستند چنانکه نتانیاهو نخست وزیر صهیونیستی بار دیگر تجاوز ارتش صهیونیستی به سوریه را به اقدام علیه ایران نسبت داده است.
حال این سوال مطرح میشود که اهداف این ادعاها چیست و چرا در مقطع کنونی به تشدید به این مواضع پرداخته اند؟ این جوسازیها در حالی صورت گرفته که چند تحول مهم قابل توجه است. اولا در معادلات منطقه چند تحول مهم روی داده است. در سوریه ارتش توانسته منطقه استراتژیک درعا در مرزهای اردن را از تروریستها پاکسازی کرده است چنانکه آمریکا برای پنهان سازی این پیروزی، اقدام به کشتار مردم «البوکمال» در دیرالزور کرد.
در فلسطین به رغم آنکه صهیونیستها میلیاردها دلار صرف هزینههای نظامی کردند در روزهای اخیر مقاومت فلسطین توانسته پاسخ موشکی گستردهای به تجاوزات صهیونیستها بدهد که شکست سیستم موشکی گنبد آهنین را دوباره آشکار ساخت.
در یمن نیز به رغم جنایات گسترده امارات و عربستان نتوانسته اند مقاومت مردم و ارتش را در هم شکسته و در منطقه «الحدیده» شکست سنگینی را متحمل شده است. در همین حال ناتوانی آمریکا، صهیونیستها و سعودی در تحمیل دولت به عراق و لبنان را نیز به این ناکامیها باید افزود چنانکه برخی گزارشها بخشی از بحرانهای اخیر در عراق را برگرفته از تحرکات این ائتلاف میدانند.
دومین نکته مهم در تحولات منطقه را توسعه روابط ایران با روسیه و چین تشکیل میدهد که اساس آن نیز سفر ولایتی مشاور بین الملل مقام معظم رهبری به روسیه و چین بوده که با توافقات بسیاری همراه بوده است. در حالی که غرب با تحریم و تهدید کشورهای عربی و صهیونیستها با وعدههای سیاسی و اقتصادی به دنبال دوری مسکو و پکن از تهران بوده اند، این توسعه همکاری شکست این طراحی را به همراه داشته است؛ به ویژه اینکه این همگرایی در آستانه دیدار امروز ترامپ و پوتین روسای جمهوری آمریکا و روسیه صورت گرفته که شکست زودهنگام جوسازیها مبنی بر توان ترامپ برای تغییر رفتار مسکو در قبال ایران را نشان میدهد.
سومین مساله مهم در این روزها سومین سالگرد برجام است. تقویم نشان میدهد که توافق برجام در ۲۴ تیرماه ۱۳۹۴ میان جمهوری اسلامی ایران و گروه ۱+۵ به امضا رسید تا طرفین به تعهدات خود عمل کنند. کارنامه سه سال برجام نشان میدهد که به رغم اجرای تمام تعهدات ایران، طرف مقابل به ویژه آمریکا و اروپا هیچ تعهدی را اجرایی نکرده اند و صحبتهای آنها در حد شعار و حرف بوده است.
جالب توجه آنکه تمدید دوره ۱۰ ساله تحریمهای ایران توسط اوبامایی صورت گرفت که ادعای اجرای برجام را داشت حال آنکه میراث وی برای ترامپ عدم تعهد پذیری و نقض مکرر تعهدات آمریکا میتواند ارزیابی شود. در نهایت نیز ترامپ در اردیبهشت ۱۳۹۷ خروج آمریکا از برجام را اعلام کرد.
جالب توجه آنکه اروپا نیز در طول ۲ ماه فرصت موجود برای دادن راهکارها و تضمینهای عملی مبنی بر اجرای تعهدات خود و آمریکا در برجام اقدامی صورت نداده است. اکنون در سومین سالگرد برجام یک اصل آشکار است و آن بی تعهدی آمریکا و اروپا در قبال تعهداتشان و نیز رسوا شدن آنها نزد ملت با ایران مبنی بر واهی بودن ادعاهای مطرح شده درباره کارکرد برجام برای حل مشکلات ایران است. جالب توجه آنکه غرب ادعا داشت که برجام میتواند الگویی برای سایر مسائل از جمله مسائل موشکی ایران و تحولات غرب آسیا باشد.
اکنون میتوان گفت که کشورهای غربی با هوچی گری ضدایرانی در سالگرد برجام به دنبال پنهان سازی بی تعهدیهای خود در برجام هستند تا به زعم خود هم ایران را به ادامه مذاکرات بی حاصل با اروپا سوق دهند و هم افکار عمومی جهان را از اصل بی تعهدی خود در برجام دور ساخته و حتی تحریمهای ضدایرانی را توجیه کنند.
متاسفانه برخی رفتارهای رسانهای و سیاسی در داخل ایران که در سالگرد برجام به جای پرداختن به بی تعهدی غرب به برجسته سازی مسائل حاشیهای کشور پرداخته و افکار عمومی کشور را از این بی تعهدیها منحرف میسازند، بر این گستاخی و جوسازیهای ضدایرانی افزوده است.
حال این سوال مطرح میشود که راهکار مقابله با تحرکات ضدایرانی صورت گرفته چیست و چگونه میتواند پاسخی قاطع به این دشمنیها داد؟ با توجه به شکستهای گسترده دشمنان مقاومت در منطقه ادامه حضور فعال در معادلات منطقه از جمله حضور مستشاری در عراق و سوریه و حمایت از مظلومیت ملت یمن و فلسطین میتواند استمراردهنده این شکستها باشد.
نکته مهم دیگر معطوف به عرصه داخلی کشور است. بیان آشکار و صریح ناکارآمدی برجام و البته عدم تعهدپذیری طرفهای غربی و حتی عذرخواهی مسئولان بابت گره زدن همه امور به برجام گام اول در رفتارهای داخلی میتواند باشد گام دوم تدوین و برنامه ریزی دقیق و مدون برای حل چالشهای اقتصادی کشور است.
طرح ۹ مادهای رئیس جمهوری که بیشتر بندهای آن تکیه بر عرصه داخلی دارد و نیز توجه به راهکارهای عملیاتی که از سوی رهبر انقلاب همواره مورد تاکید بوده، میتواند مولفهای مهم در حل چالشهای کشور باشد. به هر تقدیر طرح ۹ مادهای رئیس جمهوری نشان میدهد که مسئولان که در گذشته بیشتر نگاه به بیرون و پیامدهای برجام داشتند همگام با مردم به این حقیقت بیشتر واقف شده اند که برجام تنوری نیست که در آن نانی پخت شود و باید به داشتههای درون تکیه داشت تا وعده های بیرونی.
رویکردی که با برخی اصلاحات در ساختار اقتصادی و بانکی کشور میتواند ضمن حل چالشهای کشور، زمینه ساز شکستهای جدید برای دشمنان این مرز و بوم و البته از بین رفتن توهماتی باشد که فکر میکنند با تحریم و فشار اقتصادی میتوانند ایران را تسلیم زیاده خواهیهای خود کنند.
نویسنده: قاسم غفوری
برجام تمام شد
فضای رسانهای جهان طی روزهای اخیر با یک کلید واژه به نسبت تکراری همراه شده و آن تکرار اتهام زنی علیه...
صاحبخبر -
∎
نظر شما