صاحب‌خبر - عثمان دمبله؛شکارچی بی‌نقاب!
فرانسوی‌ها تگرگ را دوست دارند، چرا که به آمدن دمبله در سرنوشت‌شان می‌ماند.
در شرایطی که نیمکت کرواسی برای مهار ابرستاره‌هایی چون امباپه، گریزمن و پوگبا گارد ویژه تعریف کرده و قطعا سیم خاردارهای کروات نود دقیقه همپای مهره‌های هجومی حریف خواهند دوید، این دیدیه دشان است که می‌تواند در بهت و حیرت مهره مار خود را از آستینش بیرون بکشد و با ساق‌های مردی که زیر سایه پوگبا و امباپه کمرنگ شده جهان را در چنگ خود بگیرد و بی‌امان با جام تا
ورسای بدود.
شاید توپچی‌های هرج و مرج طلب زاگرب، برای مهار عثمان دمبله نقشه کارسازی نداشته باشند.
این یعنی اینکه پسر سیه چرده در شب تولد 22سالگی‌اش جشن میلاد آبی‌ها را برپا خواهد کرد و برای مات کردن شاگردان دالیچ از جان مایه خواهد گذاشت و احتمالا خواب را از سر زاگرب نشینان خواهد پراند.
تفنگچی زهرداری که با صدو پنج میلیون یورو از دورتموند به بارسا رفت و به دومین پارتیزان گرانقیمت تاریخ بدل شد، آماده است تا با گلزنی در شب واقعه سر از اعماق تاریخ درآورد و نام کروات‌ها را از دفتر قطور قهرمان‌ها خط بزند و یک تنه زمین و آسمان را به هم بدوزد.
اگر امشب پسر ورنو با پیراهن شماره 11 تیر خلاص را شلیک کرد و به دوئل مرگبار پایان داد شما سراغ او را در دورترین سیاره‌ها بگیرید.
مردی بی‌نقاب که برای پرپر کردن رویاهای دالیچ و شاگردانش ماموریت ویژه‌ای دارد.
او در ازدحام چشم‌های غریبه دل‌ها را به بازی می‌گیرد و یک نفس تا قلعه آبی‌ها سفر خواهد کرد.
چه اضطراب قشنگی آقای دمبله!
ایوان راکیتیچ؛بندبازی در شام آخر!
حالا دیگر ساده لوح ترین منتقدان نیز باور کرده‌اند لختی درنگ و کمی نیرنگ از سوی مردی که می‌تواند یک‌تنه تمام بادبادک‌ها را به هوا بفرستد دوباره زاگرب را به تماشای سپیدارها دعوت خواهد کرد و دوباره بانوی پرزیدنت را به میان مردم خواهد کشاند.
اعجوبه سی ساله که پیش از این در بارسا با مانورهای استثنایی کاتالان‌ها را واله خود کرده بود، امشب با جامه کرواسی به جنگ فرانک‌ها خواهد رفت و لحظه‌ای کافی است تا او فرزندان مغرور پاریس را مسخ ساق‌های خود کند و در سایه درختان غنودن را تجربه کند.
ایوان راکیتیچ که تا اینجای کار روشن ترین چراغ اردوی کرواسی بوده، در صد و چهارمین بازی ملی خود به تاریخ سازی می‌اندیشد. مردی که با پنالتی‌های خود کروات‌ها را بارها به نوک قله‌ها سوق داده، برای دویدن، جنگیدن و احیانا مردن در مستطیل لوژنیکی آماده است.
امشب فرصت مناسبی است تا راکیتیچ آرزوهای پرزیدنت مکرون را به تاراج ببرد و تدبیری بیندیشد که روی سکوها، سونامی از چشم‌های رنگی دخترکان بالکان آغاز شود.
کسی چه می‌داند! شاید ایوان در قامت یک بندباز ماهر در حساس ترین شب قرن با موهایی که در آسیاب سفید نشده نقشه قتل خروس‌ها را عملی کند. شاید آنقدر بدرخشد که آتش پاره‌ها با چشمانی بارانی بر شانه‌های شب
بدرقه‌اش کنند.
چه دلبرانه می‌خواند بر گونه‌های تقدیر امشب، این راکیتیچ!!∎
نظر شما