شناسهٔ خبر: 26727753 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

به مناسبت سالروز تولد داوود رشیدی؛

او امروز زاده شد، اما نیست

تهران - ایرنا - چهره‌اش سَنگی بود. نگاه نافذ داشت. گاهی لبخند سرد می‌زد در نقش‌ها. داوود گفته بود؛ شاهکار فقط یک کار است. او امروز زاده شد، اما نیست.

صاحب‌خبر -

داوود رشیدی، در فاصله نگارش تا کاوش، تا حل شدن در نقش از پشت هر عینکی دیدنی است. از کوچه‌ای خاکی، دنیایی می‌سازد، آنجا که می‌توان شخصیت‌ها را در متن خط زد، فضا را به جای کاراکتری اندوهگین گذاشت.
رشیدی یکی از پنج تن سینمای ایران به زعم پرویز پرستویی، اصالتی بابلی داشت و از خاندان حایری مازندرانی بود. پدرش عبدالامیر دیپلمات بود و پدربزرگش علامه شیخ محمد حائری مازندرانی از روحانیان مشروطه‌خواه.
تحصیلات متوسطه‌اش را به دلیل شغل پدر در ترکیه و پاریس گذراند و در پایتختی حوالی همان پاریس تحصیلات دانشگاهی‌اش را گذراند.
مدرک بازیگر تئاتر و کارگرانی از کنسرواترا ژنو گرفت و بعد لیسانس حقوق سیاسی از دانشگاه ژنو. بالاخره پدر دیپلمات باید تاثیری در مدرک لیسانس پسر می‌گذاشت. اما فقط در مدرک.
در سال 1343 به تهران آمد و در اداره تئاتر آن زمان وابسته به وزارت فرهنگ و هنر استخدام شد. بعد در کنار پرویز فنی زاده، داریوش فرهنگ، مهدی هاشمی، فهیمه راستکار، سیاوش طهمورث، مرضیه برومند و سوسن تسلیمی گروه تئاتر امروز را پایه‌گذاری کرد.
سال 1350 شد زمان ورود او به سینما، با فیلم «فرار از تله». البته حتی تا همین اواخر عمر هم باز گفت که تئاتر همواره برایش ارجحیت دارد.
شاید سه تا از مهمترین آثار سینمایی او هم «کمال الملک»، «ملاقات با طوطی» و «زمهریر» باشد. البته وقتی پا به سن گذاشت و کمتر نقش به او پیشنهاد می‌شد به طنز در جایی گفت که؛ سینما جوان اول می‌خواهد که ما نیستیم.
در تئاتر هم پرونده پُر پیمانی دارد. مثلاً «در انتظار گودو»، «ریچارد سوم»، «پیروزی در شیکاگو»، «منهای دو» و «آقای اشمیت کیه؟».
حوالی سال 71 نمایش «پیروزی در شیکاگو» را در تئاتر شهر تهران به روی صحنه برد و شد پرفروش‌ترین تئاتر ایران پس از انقلاب تا آن زمان.
بیست سال بعد یعنی سال 91 نشان درجه یک فرهنگ و هنر ایران از سوی ریاست جمهوری به او اعطا شد تا کلکسیون جوایز و نشان‌های هنری او از جشنواره‌های داخلی تا فستیوال‌های خارجی کامل شود.
استاد رشیدی در تلویزیون هم پرونده قابل دفاع و محکمی دارد. «ولایت عشق»، «هزار دستان»، «آوای فاخته»، «کلاه پهلوی»، «گل پامچال»، «عطر گل یاس» و همین اواخر «مختار نامه» از جمله آثاری است که حضور بازیگر رشید سینمای ایران در آنها ثبت شده است.
حالا امروز تولد اوست و او نیست. اما همین روزهای قبل از مرگ و زمانی که هنوز بیماری آلزایمر بر جان او نفوذ نکرده بود درباره مرگ نوشته بود.
نوشته بود: از مرگ برای خودم نمی‌ترسم. مرگ واقعیتی است که آدم باید آن را قبول کند.
وقتی به مرگ فکر می‌کنم بغض امانم را می‌گیرد. به خاطر درد و غمی که خانواده و نزدیکانم تحمل می‌کنند. ناراحت می‌شوم. مخصوصا برای نوه‌ام «سینا» که خیلی به من وابسته است و نمی‌تواند مرگ را بفهمد و باور کند.
«دوست دارم سرپا بمیرم مثل پدرم. دوست دارم تلپ بی‌افتم».
اولا من که روی سنگ قبرم را نمی‌نویسم، ولی اگر قرار باشد خودم نوشته‌ام را انتخاب کنم. شبیه به جمله سزار خواهد بود. او گفته: آمدم، دیدم، پیروز شدم.
من هم روی سنگ قبرم می‌نویسم: آمدم، دیدم، رفتم.
بامداد ۵ شهریور ۱۳۹۵ بود که بعد از مدت‌ها بار دیگر رفت در بورس خبرها. وقتی که کمتر خبری از او بود. داوود رشیدی در ۸۳ سالگی در پی ایست قلبی در خانه‌اش درگذشت. روحش شاد.
فراهنگ**9246** 9053

نظر شما