شناسهٔ خبر: 26685179 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه جام‌جم | لینک خبر

نگاهی به دلایل استقبال مخاطبان از مستند سه‌گانه «ایرانگرد»

ای شکوه پابرجا

«ایرانگرد» به روایت جذاب و دیدنی جواد قارایی از جاذبه‌های گردشگری کشورمان، مستندی با سبک و سیاق متفاوت با هویت ایرانی است که شاهد بازپخش سری سوم آن از شبکه یک سیما هستیم. تولید مجموعه‌هایی از این دست، ضمن بالا بردن آگاهی‌های عمومی از سرمایه‌های فرهنگی و طبیعی ملی به منظور حفظ و حراست از آنها، به افزایش سرانه گردشگری داخلی و با رشد دانش توریسم، توسعه گردشگری خارجی و رشد درآمدهای غیرنفتی کمک خواهد کرد. بینندگان به همراه این مستند سه‌گانه از گرم‌ترین نقطه کره زمین در لوت تا سردترین نقاط کوه‌های زاگرس هزاران کیلومتر در دل سرزمین مادری‌شان سفر می‌کنند و با اقوام و فرهنگ‌های مختلف ایرانی آشنا می‌شوند. «ایرانگرد» با داشتن عناوینِ پربیننده‌ترین و در عین حال دشوارترین تولیدات مستند رسانه ملی، حائز جذابیت‌هایی است که به اهم آنها اشاره می‌کنیم:

صاحب‌خبر -

مستندسازی تمامعیار

تحصیل در رشته مدیریت جهانگردی در دانشگاه و در کنارش گذراندن دورههای فیلمسازی را در انجمن سینمای جوان، حدود ده سال کار حرفهای مرتبط، همکاری با مرحوم محمدعلی اینانلو، مستندساز نامآشنای طبیعت و نیز سابقه 20 ساله ایرانگردی از جواد قارایی، کارشناسی پخته و کاربلد برای تولید مجموعهای جذاب به نام «ایرانگرد» ساخته است. جدای از مسائل فنی و حرفهای، احساس تعلق خاطر قارایی به این آب و خاک که در تکتک کلمات و شیوه منحصربه فردش در برنامهسازی موج می زند، به متفاوت شدن مستندهای وی کمک کرده است. به گفته خودش؛ «هرکسی درباره اصلیتم سؤال میکند، جواب میدهم ایرانیام». وی با پیمودن هزاران کیلومتر راه سخت در نقاط کمتر شناخته شده ایران برای تولید برنامهای نو، خطرات بسیاری را مثل پاره شدن رباط زانویش در جریان ساخت مجموعه «ایرانگرد 3» به جان خریده است. البته
روی خوش و شیوه درست ارتباطگیری وی در برخورد با مردم فرهنگهای مختلف و نیز اشراف وی به مباحث زیستمحیطی و جغرافیایی، از دیگر برگهای برنده جواد قارایی به عنوان مستندساز است.

سفری به ناشناختههای گردشگری

مستند قارایی نقاط بکر جغرافیایی از کشورمان را به تصویر میکشد، نقاطی که هنوز پای امواج برق و رسانه به آنها باز نشده است و برای مردمان آن مناطق،
دیده شدن از دریچه دوربین عجیب و غیرمنتظره است که دلیل جذابی برای دیدن مستندهای اوست.

معمولا مستندهای گردشگری ایران برای معرفی اقصی نقاط کشورمان تنها با نریشن روی تصاویر طبیعی همراه میشوند، اما در «ایرانگرد» ببینده خودش را همپای «قارایی» در فراز و فرودهای سفر و مکاشفههایش حس میکند. دیدن تپههای پوست پیازی و شبهای خنک و پرستاره دل کویر لوت، دشتهای سرسبز ، زاگرس، بلندیهای دستنیافتنی تالش، گردنههای تند دره شیرز و لذت تماشای زیباییهای قشم، بزرگترین جزیره ایرانی خلیج فارس، بیننده را به این فکر فرو میبرد که چه جاذبهها و چشماندازهای بیبدیلی زیر گوشش هستند و از آنها بیخبر است و باید خودش از آنها دیدن کند.

آشنایی با جاذبههای طبیعی و فرهنگی

«ایرانگرد» مشابه نمونههای خارجی طبیعت گردی از جمله مستندهای معروف دیوید اتنبرو، مستندساز انگلیسی نیست که تنها به دل طبیعت وحشی بزند و به معرفی جانوران و گیاهان بپردازد. یکی از زیباییهای این مجموعه این است که علاوه بر نمایش مناظر طبیعی و اکوسیستم هر منطقه به دل فرهنگ بومی و آداب و سنن مردمان آن میزند تا از نمایی نزدیکتر بیننده را با اقلیمها، اقوام و خرده فرهنگها آشنا کند. «ایرانگرد»، بازیهای محلی، موسیقی، غذاهای محلی و... را به صورتی زنده و مهیج به تصویر میکشد، طوری که تماشاگر خودش را در لذت هر تجربه متفاوت «قارایی» شریک میبیند. از عطر نان زیر خاکستر مردمان کوهپایهنشین، گرمی مهماننوازی مردم ایلیاتی و قربانی کردن زیر پای تازهوارد، دشواری کوچ عشایر بختیاری یا نگاه ساده اهالی باریگدان زیر آلاچیقهای چوبی به زندگی، نمونههایی از این جاذبههای فرهنگی هستند. البته در این بین نمایش محرومیتها و مشکلات مناطق کم برخوردار بخصوص در نواحی مرزی و حاشیهنشینان کشور هم اتفاق میافتد که یکی دیگر از نقاط قوت مستند «ایرانگرد» به حساب میآید. نمایش روستای باریگدان واقع در استان سیستان و بلوچستان با تمام زیباییهای فرهنگی در سبک زندگی و آداب و رسوم شان، نمونه بارز این مناطق محروم است که از بیکاری، فقدان آب شرب لولهکشی، برق و حتی حمام بهداشتی، جاده و وسائل نقلیه رنج میبرند.

کلاسی برای فرهنگ گردشگری

این برنامه ضمن معرفی جاذبههای محیطزیست و مقاصد ناشناخته گردشگری، برای علاقهمندان گردش در طبیعتِ ناآشنای کوه و دشت و بیابان مثل راهنمای سفر، ریز و درشت نیازمندیهایشان از کم و کیف کولهپشتی بستن تا جزئیترین فوت و فنهای بومگردی را آموزش میدهد. آنچه مسلم است جای خالی چنین آموزههایی برای بالا بردن فرهنگ طبیعت گردی در رسانه ملی احساس میشد. چرا که برای زندگی در سفر، هم شناخت اسباب و لوازم و هم نوع برخورد با ساکنان هر زیستبوم اعم از انسانها، جانوران و گیاهان در کنار هم ضروری است. ایجاد تغییر در ذهنیت و رفتارهای نادرستی مثل تخریب مواریث فرهنگی و منابع طبیعی یا ریختن زباله، کمترین نتیجه ساخت چنین برنامههایی است.

سارا صالحی
رسانه

نظر شما