17 امین روز از ماه اکتبر 2012 بود. جایی که در هفته هفتم لیگای اسپانیا، بارسلونا باید در نیوکمپ در برابر رئال مادرید صف آرایی میکرد. این اولین رویارویی آنها در آن فصل به شمار میرفت. صبح روز بازی روزنامه کاتالانی موسوم به لاوانگواردیا با تیتر معنا دار «آیا فقط فوتبال؟» به استقبال این بازی رفت. سوالی نیش دار که البته پاسخش روشن بود؛ زیرا جدال بارسلونا در برابر رئال مادرید هرگز فقط فوتبال نبوده است و این موضوع امروزه بیش از پیش رنگ واقعیت به خود گرفته است.
این بازی در سایه بحران اقتصادی برگزار میشد. در سایه شکست مذاکرات مالیاتی بارسلونا و رئال مادرید و در سایه صحبت از رفراندوم برای استقلال کاتالونیا. در آن روز نزدیک به سه هفته از استقلال کاتالونیا گذشته بود. 11 سپتامبر روزی بود که نزدیک به یک و نیم میلیون نفر در خیابانها، شهر را تعطیل کردند. همه تبلیغات قبل از مسابقه سنیرا - همان پرچم کاتالانیا- بود. صد هزار نفر کارتهایی در دست داشتند و همه استادیوم را به رنگهای زرد و قرمز درآورده بودند. عدهای از طرفداران پرچم استقلال کاتالونیا را که مزین شده به ستارهای بود، در دست داشتند و آن را به خوان لاپورتا رئیس سابق باشگاه نسبت میدادند.
هفتهها و ماه رسانهها در مورد استقلال کاتالان می نوشتند و شکاف عمیق بین این دو کاملا آشنا بود. روزنامه لاروزان که یک روزنامه پر سر و صدا و مدافع اتحاد اسپانیا بود، 27 صفحه مطلب سیاسی تدارک دید فقط برای این که ثابت کند این بازی سیاسی نیست. قبل از آغاز بازی، بارساییها یک سرود مذهبی قدیمی را در ورزشگاه زمزمه میکرند. دو پرچم راه راه قرمز و زرد در دو سمت استادیوم در اهتزاز بود. پرچمهای کوچک استقلال کاتالونیا در سراسر استادیوم دیده میشد. پرچمی نیز به زبان انگلیسی کشور بعدی اروپا یعنی کاتالونیا را به تصویر میکشید. اما سرود ملی کاتالونیا موسوم به ال سگادورس اشاره به نبرد سالهای آغازین داشت. جنگ سال 1640 یعنی زمانی که کاتالونیا فلیپ چهارم را شکست داد و استقلال خود را تحت حمایت فرانسه برای 12 سال به دست آورد. اما هواداران در انتظار لحظهای بودند که تونی استروبل یکی از اعضای پارلمان کاتالانیا به عنوان یک پیشگویی توصیف کرده بود: «روزی که نیوکمپ فریاد آزادی سر میدهد روزی خواهد بود که استقلال میرسد».
طرفداران بارسا در مقابل گرانادا این سرود را خوانده بودند ولی این بار قضیه فرق میکرد؛ این بار فریادشان بیش از پیش به گوش جهانیان میرسید. این بار در مقابل رئال مادرید بازی میکردند؛ در مقابل نماد ظلم و بیعدالتی. زمانی که ساعت استادیوم به دقیقه 17:14 رسید هم خوانی آغاز شد و تماشگران فریاد استقلال سر دادند: «استقلال! استقلال!» یازدهم سپتامبر سال 1714 روزی بود که محاصره بارسلونا به پایان رسید. روزی که شهر در مقابل حمله فلیپ پنجم سقوط کرد. کاتالانها مغلوب شدند. اما آن نبرد تبدیل به نقطه عطفی برای تحقق ایالت مستقل شد؛ درست در نقطهای که استقلال از دست رفته بود، آنها این شکست را جشن میگرفتند و چه در داخل و چه در خارج کاتالونیا از این موضوع به عنوان سمبل تفکر یاد میشود و آغاز نظریهای که مادرید را دشمن همیشگی میپنداشت.
فیلیپ پنجم همه ساختارهای سیاسی کاتالونیا را را از بین برد و زبان کاتالانی را در مدارس ممنوع اعلام کرد و تا دوران رنسانس یا انقلاب فرهنگی که اواسط سال 1800 بود اجازه تنفس به هیچ کاتالانی رانداد. و این تازه آغازی بر دشمنیهای دیرینه آنها بود...
ابوذر شاه امیری
منبع: کتاب ترس و نفرت در لالیگا / ترجمه: ماشاءالله صفری و طاها صفری
آدرس سایت منبع: www.fcbarcelona.ir
آدرس کانال تلگرام منبع: https://t.me/fcbarcelona_dot_ir
نظر شما